روزنامه شهروند/ « يک تجربه يک نتيجه؛ از هزاردستان تا معماي شاه » عنوان سرمقاله روزنامه شهروند است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
در روزهاي گذشته اتفاقي در جامعه رخ داد که از يک جهت بسيار جالب و آموزنده بود؛ برنامه پربيننده تلويزيوني خندوانه وقتي که آدرس سايت اهداي عضو را در پايين صفحه تلويزيون زيرنويس و مجري برنامه نيز آن را اعلام کرد، به يکباره سيل ثبتنامکنندگان به اين سامانه اينترنتي جاري شد تا جايي که سه روز پس از معرفي اين سامانه، بيش از ٦٨هزار نفر براي اهداي عضو و در ٣٦ ساعت ٢٤٢ نفر بهعنوان سفير اهداي عضو ثبتنام کردند. آماري که براي خود اداره شبکه فراهمآوري اعضاي پيوندي وزارت بهداشت هم شوکآور بود. در پي اين رويداد روزنامه شهروند گفتوگويي را با رئيس شبکه فراهمآوري اعضاي پيوند وزارت بهداشت ترتيب داد که وي در بخشي از اظهارات خود گفت: «حالا پس از پخش برنامه خندوانه، هر ساعت بهطور متوسط يکهزار مورد ثبتنام داريم که اگر ساعتهاي خواب را حذف کنيم، عدد خيلي بالايي به دست ميآيد.... ما به طور کلي هفتهاي يک تا دو سفير اهداي عضو داريم اما پس از پخش برنامه خندوانه، در ٣٦ ساعت، ٢٤٢ نفر بهعنوان سفير ثبتنام کردند؛ اين در حالي است که براي پذيرش ثبتنام اين سفيران بايد متني را مطالعه کنند و امتحاني را به صورت اينترنتي بدهند و اگر قبول شدند، عضويتشان پذيرفته ميشود که اين روند براي اين افراد طي شد.»
اهميت اهداي عضو بر کسي پوشيده نيست؛ نه تنها اهداي عضو بلکه هديه خون نيز اقدامي اخلاقي و دگرخواهانه است که يکي از شاخصهاي مهم براي سنجش وضعيت اخلاقي و داوطلبي يک جامعه است. پرسشي که پس از اين رويداد براي هر ناظري به وجود ميآيد اين است که اگر صداوسيما تا اين حد اثرگذار است، پس چرا در حوزههاي ديگر با مشکلات گوناگوني مواجه هستيم و اين رسانه هيچگاه نميتواند اثرگذاري درخوري در آن حوزهها داشته باشد. بهطور مشخص در حوزه سياست، اقتصاد و مسائل آسيبهاي اجتماعي و حتي فرهنگي با ضعف اثرگذاري رسانه ملي مواجه هستيم. به همين دليل نگاه مشترکي در اين زمينهها در جامعه شکل نميگيرد؛ چرا صداوسيما ميتواند در ترويج و تبليغ اين اقدام خيرخواهانه و داوطلبي موثر باشد، ولي در سياست مسير معکوسي را طي ميکند؟
پاسخ اين است که اگر در ساير حوزهها نيز برنامههاي صداوسيما بيطرفانه، مردمي و از طريق افراد کارشناس تهيه و ارايه شود، نهتنها تعداد بينندگان آن به لحاظ کمّي و کيفي افزايش خواهد يافت، بلکه اثرگذاري آن بيشتر و بيشتر خواهد شد و ماهواره و ساير رسانههاي غيررسمي از حيث اثرگذاري به حاشيه خواهند رفت. راديو و تلويزيونها عهدهدار وظايف و کارکردهاي گوناگوني هستند، وظيفه ايجاد سرگرمي و نشاط فقط يک بخش از وظايف اين رسانههاست. وظيفه اطلاعرساني و نيز جامعهپذيري سياسي و... و نيز ايجاد ارتباط اجتماعي ميان انواع و اقسام افراد و گروهها نيز به عهده اين رسانه است. متأسفانه جامعه ما فقط ابعاد سرگرمکننده رسانههاي کشورهاي پيشرفته را ميبيند، در حالي که از مناظرات و گزارشها و اخبار بهنسبت بيطرفانه آنان نميتواند اطلاع چنداني داشته باشد. اتفاقاً در راديو و تلويزيونهاي دولتي آنها وظيفه سرگرمي نسبت به ساير وظايف در حاشيه هستند، به همين دليل بيشتر آنها حتي آگهي هم بخش نميکنند و تماماً از بودجه دولت استفاده ميکنند تا عملکرد آنها تحت تأثير آگهيدهندگان و امور تبليغاتي قرار نگيرد؛ ولي راديو و تلويزيون ايران چنان در آگهي گرفتن به افراط افتاده که خصوصيترين تلويزيونها هم تا اين حد افراط نميکنند. شايد گفته شود، بودجه کم دارد. ولي واقعيت اين است که سازمان راديو و تلويزيون ايران مثل چاه ويل است، هر چه پول بريزيد داخلش پر و سير نميشود، ضمن اينکه کيفيت برنامههايش نيز بهبود پيدا نخواهد کرد، چون اصولاً اداره آن مبتني بر اصول حرفهاي نيست و افزايش بودجه آن را از مسير درست بيشتر خارج ميکند. اگر بودجه صداوسيما را در حال حاضر با دهه ٦٠ مقايسه کنيد، حتي به قيمت ثابت دهها برابر شده است ولي اکنون سريال معماي شاه جانشين هزاردستان شده است که در دو قطب مخالف جذابيت و اثرگذاري و تعداد بيننده قرار دارند.
تجربه تلويزيون نشان ميدهد که اگر برخي برنامهها بر اساس اصول حرفهاي و ارتباطي تهيه شوند، مثل برنامه ٩٠ يا خندوانه، به راحتي ميتوانند مخاطب را جذب کنند و در حوزه خود نيز اثرگذار باشند. هر چند اين نوع برنامهها نيز کمابيش تحت فشار قرار ميگيرند، ولي اگر در حد همين برنامهها نيز در حوزه سياست، اقتصاد و آسيبهاي اجتماعي و فرهنگ برنامه توليد و عرضه شود، تحولي شگرف در جامعه ايجاد خواهد شد. هنوز هم بسياري از افراد مناظرههاي اول انقلاب را به خوبي به ياد دارند، در حالي که مناظرههاي هفته پيش تلويزيون از ياد و خاطره مردم و کساني که آن را ديدهاند و حتي توليد کردهاند، رفته است.
بدون ترديد تا وقتي که رسانه ملي اصلاح نشود و خطمشي بيطرفي و حرفهاي را در همه حوزهها پيشه نکند، امکان ندارد که اعتماد عمومي در جامعه ايران بازسازي شود؛ زيرا در حال حاضر اين رسانه از وضعيت مرجع خبري و تحليليبودن بيرون آمده و اعتماد و ميزان بهرهمندي از آن نسبت به گذشته کاهش يافته است. آيا برنامه خندوانه ميتواند تجربه و الگوي موفقي براي سرايت آن به حوزههاي اصلي جامعه يعني اقتصاد و سياست و آسيبهاي اجتماعي باشد؟ آينده قضاوت خواهد کرد، هر چند بايد دعا کنيم همين يکي دو برنامه پربيننده نيز دچار مشکل نشوند.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد