محسن هاشمی؛ وصی پدر
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. وصيتنامه آيتالله هاشميرفسنجاني مربوط به سال ٧٩ است. اين سخن را «محسن هاشمي»، فرزند ارشد مرحوم هاشميرفسنجاني، در يک برنامه زنده تلويزيوني مطرح کرد و بعد از آن در گفتوگو با «ايرنا» تأييد کرد که تاکنون وصيتنامه ديگري پيدا نشده است. محسن هاشمي با حضور در برنامه شبکه سوم سيما اعلام کرد که «درر چند روز اخير من در اسناد ايشان گشتم تا وصيتنامه جديدي از ايشان پيدا کنم؛ ولي هنوز موفق به اين امر نشدهايم». او همچنين به «ايرنا» گفته که «وصيتنامه با خط خود ايشان نگاشته شده است؛ اما ممکن است وصيتنامه جديدي هم باشد که هنوز پيدا نکردهايم». «محسن هاشمي» که حالا وصي پدر مرحومش شده، با بيان اينکه «در سال ٧٩ ايشان به دليل مشکل قلبي قرار بود آنژيو شوند و در همان مقطع وصيتنامهاي را نوشتند و در اختيار من قرار دادند»، ادامه داد: «ايشان در اين وصيتنامه تأکيد کردند که بعد از پيروزي انقلاب اسلامي چيزي بر داراييهايي که قبل از انقلاب داشتم، افزوده نشده است و مخارج خانه را از طريق فروش آن اموال و از حقوق و مزايايي که بابت مسئوليتهايم داشتم، تأمين کردم». او با بيان اينکه «ايشان از جهات مختلف مظلوم واقع شدند، ازجمله درباره مطالبي که در ارتباط با اشرافيگري و ثروت زياد ايشان مطرح ميشد»، ادامه داد: «برخي فکر ميکردند که ايشان داراي ثروت آنچناني و افسانهاي هستند؛ درحاليکه آنگونه نيست و داراييهايشان بسيار کم است». محسن هاشمي با اشاره به تصويري که از اتاق کار پدرش در خانهشان در اين روزها در شبکههاي اجتماعي پخش شده است، افزود: «ايشان در جماران و در منزلي در همسايگي امام(ره) زندگي ميکردند. در مقطعي که امام به جماران رفتند، صاحبان منزلي که در کنار محل سکونت ايشان بود، به دليل رفتوآمدها و مسائل امنيتي دچار مشکلاتي شده بودند که در همين راستا امام فرمودند که اين خانه به قيمت خوب از صاحبخانه خريداري شود تا صاحب پيشين آن منزل بتواند منزل مناسبي را در جاي ديگري تهيه کند. بعد از آنکه منزل اشارهشده خريداري شد، امام فرمودند که آقاي هاشمي بيايد و اينجا زندگي کند و ايشان از همان زمان تا هماکنون در آن منزل استيجاري زندگي ميکردند». فحواي وصيتنامه چيست؟ محسن هاشمي هنوز به فحواي وصيتنامهاي که از سال ٧٩ از سوي پدر در اختيار او قرار گرفت، اشاره نکرده است. محمود عليزادهطباطبايي، وکيل خانواده هاشمي، به «شرق» ميگويد: «اين وصيتنامه خصوصي و خانوادگي است»؛ بااينحال تأکيد ميکند همانطور که وصيتنامه امام بعدا از سوي ايشان بازنگري شد، بعيد نيست که وصيتنامه هاشمي هم بازنگري شده باشد. وصيتنامه امام )ره( امام خميني نگارش وصيتنامه خود را در تاريخ ٢٦ بهمن ١٣٦١ به پايان رسانده و نسخهاي از آن را در پيامي به تاريخ ٢٢ تير ١٣٦٢ نزد خبرگان اولين دوره مجلس خبرگان رهبري به امانت سپرد. امام بعدا وصيتنامه را بازبيني کرده و با انجام تغييراتي، دو نسخه از متن اصلاحي را که روي پاکتهاي آنها به خط او نوشته شده است: «متن وصيتنامه سياسي- الهي اينجانب جهت نگهداري در مجلس خبرگان و آستان قدس رضوي»، براي تحويل به مراکز مذکور به نمايندگان خود سپرد. تحويل نُسخ وصيتنامه در حضور جمعي از مسئولان وقت نظام در تاريخ ١٩ آذر ١٣٦٦ انجام شد. روز درگذشت امام، وصيتنامه او از سوي آيتالله خامنهاي، رئيسجمهوري وقت، در مجلس خبرگان رهبري قرائت شد؛ درحاليکه مرحوم هاشميرفسنجاني بر بالاي صندلي هيئترئيسه تکيه زده بود. حالا هم بعيد به نظر ميرسد که مرحوم هاشمي با آن سابقه آشنايي و همنشيني با امام تنها به همان وصيتنامه در سال ٧٩ بسنده کرده باشد. زيرا اگر اين وصيتنامه خانوادگي و خصوصي نبوده باشد، احتمالا براساس مواضع سياسي هاشمي در آن دهه نگاشته شده که با مواضع بعدي او در دهه ٨٠ و ٩٠ متفاوت بوده است. اما آنچه اجمالا محسن هاشمي از متن دستنويس وصيتنامه هاشمي مورد اشاره قرار داده، مباحث مطروحه درباره ميزان ثروت و دارايي هاشميرفسنجاني بوده است؛ موضوعي که او و فرزندانش در سالهاي گذشته به طور متناوب به آن پاسخ گفتهاند. هاشميرفسنجاني خود در سال ٨٢ در مصاحبه مفصلي که با روزنامه «کيهان» انجام داده بود، در فصل مجزايي به سؤالاتي دراينباره پاسخ داده است. ثروت هاشمي از زبان هاشمي او در پاسخ به اينکه آيا خود را جزء مرفهين با درد ميداند، گفته بود: «من زندگي خودم را کفاف و عفاف ميبينم. اين هم تشخيص دوره جوانيام است. البته بيرفاه نيست؛ ولي به اندازه کفايت يک زندگي متوسط و در سطح متوسط مردم که عمدتا بدنه مردم اينطور هستند، نه آن قشر مرفه که درصد کمي و معمولا ١٠، ٢٠ درصد هستند. پدر من در روستايي که زندگي ميکرديم، جزء همين تيپ بود. کشاورز بود و مقداري کمتر از يکدهم روستا را داشت و زندگي نسبتا معمولي. من همين رويه را حفظ کردم. هرچه هزينه من بيشتر ميشد، کاسبي و کار ميکردم که بتوانم کفاف و عفاف داشته باشم. تفاوتي با بعضي از طلبهها داشتم و آن اينکه من از ريا، تظاهر و زهدفروشي ذاتا متنفر هستم. آنچه را که هستم، نشان ميدهم... آنچه هستم، شفاف است. قبل از انقلاب اينگونه نبود که دستمان باز باشد. اواخر که ممنوعالمنبر شدم، کاسبي ميکردم و در کار زمين و ساختمان بودم و درآمدم زياد شده بود و وضع بهتري داشتم؛ ولي زندگي من همان بود. تغييري در زندگي ندادم. امروز بعد از اينکه ٢٥ سال گذشته و رئيسجمهوري و رئيس مجلس هم بودم و همه هم خيال ميکنند دست من در همه کشور باز است، هنوز زندگي شخصي و خانوادگيام در همان سطحي است که از قم شروع کردم و ميخواستم داشته باشم. زماني نتوانستم و زماني هم که توانستم، همان سطح را حفظ کردم...». فهرست اموال هاشمي در اختيار مسئولان هاشمي در جاي ديگري در همان پاسخ به سؤالات گفته بود: «در مورد قم، من وقتي وارد کار ساختمان و زمين شدم، مقداري زمين با قيمت متري يک يا دو تومان در بيرون شهر خريدم. اينها را کمکم خيابانبندي کردند و بعد گرانتر شد که يک مقدار را فروختم و آن را آباد کردم. مقداري را براي خودش مصرف کرده بودم. چند سال هم در زندان بودم و اينها يک مقدار مصرف شد. وقتي که از زندان آزاد شدم، مقداري را مجاني به طلبههاي نيازمند دادم. عده زيادي از طلبهها از اين زمينها گرفتند به هر فرزندم پنج قطعه دويست يا سيصد متري دادم که براي خودشان استفاده کنند. بچهها هم کمکم فروختند و هزينه زندگي و ساخت منزل کردند. در تهران و کرج هم مستغلات داشتم و آن را هم فروختم و خرج کردم. زمينهايمان را هم به تدريج فروختيم و براي بچهها خانه ساختيم. ولي سطح معاش را نگه داشتيم. بعد از انقلاب هم کاسبي نکردم. بنابراين از لحاظ دارايي، در حد متوسط هستم و همين است که من ميگويم». او همچنين در آن مصاحبه تأکيد کرده بود که: «من ليست اموالم را به قوه قضائيه دادم و به آنها هم اجازه دادم که اگر خواستند، منتشر کنند. ليستي هم تهيه کردم و به آقاي لاريجاني دادم و گفتم که اينها را از صداوسيما منتشر کنيد. ايشان گفت که مصلحت نميدانم به جنگ شايعات برويد، دوباره چيزي درست ميکنند و دروغ ميگويند». بر اين اساس دستکم تا سال ٨٢ دو فهرست از داراييهاي هاشميرفسنجاني در اختيار مسئولان قرار گرفته بوده است. وصي هاشمي کيست محسن هاشمي فرزند ارشد مرحوم آيتالله است و به گزارش ايسنا، آيتالله هاشميرفسنجاني در وصيتنامهاش پسر ارشد خود محسن هاشمي را به عنوان وصي خود تعيين و وصاياي شرعي خود را مکتوب کرده است. عليزاده البته دراينباره اظهار بياطلاعي ميکند اما ميگويد چون محسن پسر ارشد است، وصي مرحوم هاشمي هم او خواهد بود. محسن متولد آبان سال ٤٠ در قم است. او در جوابيهاي که در فروردين ٩٤ به کيهان ميفرستد درباره تمام اقوام و اعضاي درجه يک خانواده هاشمي توضيحاتي را ارائه ميدهد. در آن جوابيه درباره خود اينگونه توضيح ميدهد: «از سه فرزند پسر، اينجانب تحصيلات دکتراي مهندسي مکانيک خود در خارج را براي کمک به صنايع حساس موشکي در دوران دفاع مقدس ناتمام گذاشته و به وطن بازگشتم و تاکنون در مسئوليتهايي همچون مديريت صنايع نظامي، رياست بازرسي ويژه رئيسجمهور، حدودا يک سال آخر دوره رياستجمهوري آيتالله هاشمي بهعنوان رئيس دفتر و اکنون نيز در پست مديرعامل شرکت مترو مشغول به انجام وظيفه هستم که اين مسئوليت نيز در دولت فعلي واگذار شده است». محسن هاشمي از جمله فرزندان هاشمي است که عضويت حزب کارگزاران را هم در کارنامه خود دارد. محسن در زمان رياستجمهوري پدرش، رياست دفتر او را برعهده داشت و در زمان دولت اصلاحات هم بهعنوان رئيس هيئتمديره و مديرعامل شرکت راهآهن شهري تهران و حومه (مترو) منصوب شد. از اينجا به بعد نام محسن هاشمي بهنوعي با نام مترو تهران گره خورد. مديريت او با دوره شهرداربودن کرباسچي، احمدينژاد و قاليباف همزمان بود. محسن از سال ٧٢ به عضويت هيئتمديره مترو در ميآيد و از سال ٧٦ تا ٨٩ هم رئيس هيئتمديره و مديرعامل مترو بوده است. محسن در سال ٨٩ از سمت خود يعني مديرعاملي استعفا ميدهد و در سال ٩١ هم از ترکيب هيئتمديره کنار ميرود. علت هم اختلافات دولت و شهرداري وقت بر سر تأمين هزينههاي حملونقل عمومي از جمله مترو و واگنهاي آن بوده است. محسن که در تمام اين سالها به فعاليتهاي فني و مهندسي پرداخته بود، از سال ٩٢ تلاش کرد به حضور خود رنگ ديگري بدهد. براي همين هم براي انتخابات دوره چهارم شوراي شهر تهران نامزد ميشود. اما صلاحيت او بهدليل عدم التزام عملي به ولايت فقيه و قانون اساسي تأييد نشد. با راهيافتن برخي از نامزدهاي اصلاحطلب تهران به شوراي شهر، نامزدي محسن براي کسب کرسي شهرداري تهران جدي شد. درواقع گزينه اصلاحطلبان در رقابت با قاليباف، محسن هاشمي بود. او اميد داشت که ١٤ رأي اعضاي اصلاحطلب شوراي شهر را از آنِ خود کند؛ رويدادي که اتفاق نيفتاد. در رأيگيري براي کرسي شهرداري، ابتدا هر دو نامزد ١٥ رأي را از آنِ خود کردند. در مرحله بعدي قاليباف با يک رأي الهه راستگو که از قضا از فهرست اصلاحطلبان وارد شوراي شهر شده بود، توانست صندلي شهرداري را از آنِ خود کند و کليد بهشت از دستان محسن دور شد. او پس از کنارهگيري از فعاليتهايش در شهرداري و مترو تهران، به سمت معاون عمراني دانشگاه آزاد منصوب شد. او نيز مانند ديگر پسران آيتالله که حضور رسانهاي پررنگي ندارند، رد پاي زيادي از خود در رسانهها بهجا نگذاشته است. اما با واردشدن به سال انتخابات، محسن هم تصميم گرفت آمادگي خود را براي نامزدي در انتخابات اعلام کند؛ فرصتي براي عبور از سالهاي تکنوکراتي به عرصه سياسي. خود او دراينباره به هفتهنامه صدا، ارگان مطبوعاتي حزب کارگزاران، چنين گفته بود: «با توجه به سوابق اجرائيام کمتر در سياست وارد شدهام. اولينبار وقتي در سال ٩٠ از مترو بيرون آمدم به اين فکر افتادم که فعاليتهاي سياسيام را گسترش دهم و به همين دليل در انتخابات شوراها در سال ٩٢ قصد داشتم با توجه به تجربهام شرکت کنم که متأسفانه اين فرصت پيش نيامد... نامزدي من در شوراي مرکزي کارگزاران مطرح شده است اما هنوز وارد بحث جدي نشدهايم. بايد تعاملي که اشاره کردم شکل بگيرد و تکليف تأييدصلاحيتها روشن شود تا حضور امثال ما هزينهاي را براي نظام ايجاد نکند. در اين صورت و در شرايطي که آمدن من بهنفع کشور باشد، رد نخواهم کرد. دو سال ديگر بازنشسته ميشوم و در شرايطي هستم که ميتوانم از تجربياتم در مجلس استفاده کنم». بااينحال صلاحيت محسن هاشمي براي انتخابات مجلس تأييد نشد و البته او قبل از اين تأييد صلاحيت از سمت خود انصراف داد. هاشميرفسنجاني در همان مصاحبه با کيهان درباره علت ادامه تحصيلات هاشمي در خارج از کشور چنين گفته بود: «اولا پسران من همه به جبهه رفتند. همين مهدي مجروح شيميايي است و ياسر مدتها در جبهه «چومان مصطفي» در خط مقدم بود. قبلا هم گفتم کساني که ميخواهند بيشتر تحقيق کنند، ميتوانند پروندههايشان را از فرماندهان لشکر ٢٧ محمدرسولالله(ص) و لشکر ١٠ سيدالشهداء(ع) بپرسند. اما علت رفتن محسن به خارج اين بود که اول انقلاب در دانشگاه شيراز قبول شد و به آنجا رفت. آنجا هر روز خبر ترور و توطئه داشت. ما هم در دانشگاه نميتوانستيم برايش محافظ بگذاريم. لذا گفتيم براي تحصيل به خارج برود. به صورت ناشناس به بلژيک رفت. خالهاي در بلژيک دارد و در خانه او ماند و درسش را خواند. بهخاطر همين ملاحظات بود. خودش ميخواست در ايران باشد، ولي شرايط دانشگاه برايش مشکل بود. وقتي به کارش احتياج پيدا کرديم، درس را نيمهکاره رها کرد و آمد. ضمنا ما يک ريال از رانت دولتي براي تحصيلات و زندگي اينها استفاده نميکنيم و نکرديم. با چيزهايي که داريم، تأمين هستند». محسن هاشمي هماکنون استاديار دانشگاه علوم و تحقيقات و معاون عمراني دانشگاه آزاد است و از اين پس وصي مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني. *مرجان توحيدي با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد