خودروهایی که از تولید بازماندند
دنياي اقتصاد/ بازار خودروي ايران، طي يک دهه گذشته شاهد رفتوآمد خودروهاي زيادي بوده است، خودروهايي که در اوج محبوبيت بازار ايران را ترک کردند يا محصولاتي که خودروسازان همراه با فشار بيروني مجبور به توقف خط توليد آنها شدند.
آنچه مشخص است تحريمها، خاتمه مشارکتهاي خارجي و در نهايت عدم توانايي در پاس کردن استانداردهاي مصوب خودرويي، طي يک دهه گذشته خودروسازان را مجبور به تغيير رويه توليد برخي محصولات کرده است.
در اين بين اما خودروهاي پرتيراژ يا ملي هميشه از اين تغيير و تحولات به دور بودند و خودروسازان سالهاست بدون هيچ نگراني به توليد آنها پرداختهاند. بررسي يک دهه گذشته مشخصکننده آن است که بيشتر خودروهاي حذف شده از خطوط توليدي خودروسازان به واسطه دو تحريم بينالمللي عليه صنعت خودروي ايران صورت پذيرفته است.
در اين بين خودروهاي مونتاژي بهدليل عدم تامين قطعه از سوي شرکت مادر در مقطع اوجگيري تحريمها بيشتر در معرض حذف از بازار خودروي ايران بودهاند، اين در شرايطي است که خودروسازان توليد برخي از اين خودروها را با جايگزيني قطعات داخلي يا چيني ادامه دادهاند.
در تحريمهاي اوليه بينالمللي که آغاز آن از سال 92 بود بيشتر محصولاتي از خطوط توليدي خودروسازان حذف شد که نتيجه مشارکت توليدکنندگان داخلي با خودروسازان معتبر جهاني بود. خودروسازاني همچون نيسان و هيوندايي که به عرضه محصولاتي با کيفيت در کشور ميپرداختند. اين خودروسازان با ترس از تهديدهاي ايالاتمتحده آمريکا به سرعت قرارداد مشارکت با شرکاي داخلي را فسخ و از ايران خارج شدند. اين در شرايطي است که خودروسازان چيني به سرعت جايگزين بزرگان خودروسازي جهان شدند. اين تغييرات از يک جهت خودروسازان بهويژه بخش خصوصي را مجاب کرد که همکاري با چينيها بيدردسرتر و پرسودتر از همکاري با شرکاي ژاپني و اروپايي است و از سوي ديگر به مشتريان قبولاند که ميتوانند با پرداخت هزينه کمتر خودرويي با آپشنهاي زياد دريافت کنند. به اين ترتيب بعد از لغو تحريمها و همزماني آن با امضاي قرارداد برجام، برخي خودروسازان آسيايي و اروپايي ديگر علاقهاي به حضور دوباره در ايران نداشتند و از سوي ديگر مشتريان خودروسازان چيني را تا حدودي پذيرفته بودند. اما بين برجام تا لغو آن، شاهد حضور چشمگير چينيها در قالب قراردادهاي جوينتونچر با شرکاي داخلي يا حضوري مستقل در ايران بوديم. از سوي ديگر دو خودروساز فرانسوي يعني پژو – سيتروئن و رنو هم فعاليتهايي براي واردات و توليد محصول در کشورمان انجام دادند. اما در تحريمهاي دوم که از سال 97 آغاز شد خودروسازان با ريزش بيشتري از محصولات توليدي خود به واسطه اوجگيري محدوديتهاي بينالمللي مواجه شدند؛ بهطوريکه با اعمال تحريمهاي ثانويه خودروسازان چيني نيز به واسطه تهديدهاي ايالاتمتحده آمريکا به سرعت از ايران خارج شدند.
همانطور که عنوان شد عدم توانايي در پاس کردن استانداردهاي مصوب خودرويي هم يکي از عوامل توقف برخي از خطوط توليدي خودروسازان بوده است. خودروسازان طي يک دهه گذشته با اجبار سازمان ملي استاندارد نسبت به نصب کيسه هوا يا ترمز ايبياس يا ديگر استانداردهاي ايمني قادر به ادامه توليد برخي از محصولات خود نبودند، بهعنوان نمونه خودروي کرهاي ريو بهعنوان نسل دوم خودروي پرايد به دنبال عدم موافقت شرکت کيا با نصب کيسه هوا بر روي اين خودرو در سال 1391 از خطوط توليد شرکت سايپا خارج شد. بر اين اساس دو خودروي مطرحي که با اجبار سازمان ملي استاندارد و سازمان حفاظت از محيط زيست مجبور به ترک خطوط توليدي خودروسازان شدند، پرايد و 405 است. اين دو خودرو بهدليل ناتواني در پاس کردن استانداردهاي 85 گانه و همچنين استانداردهاي آلايندگي هوا، ديگر در خطوط توليدي خودروسازان جايي ندارند.حال اين سوال مطرح ميشود که حذف خودرو از خط توليد در شرکتهاي خودروساز جهاني با چه معياري انجام ميگيرد. مشخص است که توليدکنندگان جهاني چندان درگير تحريم يا پاس نکردن استانداردها نيستند که بخواهند از توليد يک خودرو چشمپوشي کنند. اما اين کشورها با خلف فناوري و نوآوري در راستاي رقابت با ديگر خودروسازان مجبورند که برخي از خودروهاي خود را از رده خارج کنند.
توقف توليد در تجربه جهاني
حدود يک قرن از زماني که خودروها بهصورت انبوه توليد و در دسترس عموم مردم قرار گرفتند گذشته است؛ در طول اين يک قرن، هزاران مدل توسط برندهاي مختلف خودروساز در سراسر جهان طراحي و توليد شدهاند که البته تعداد انگشتشماري از آنها توانستهاند با حفظ محبوبيت خود و ارقام بالاي فروش، همچنان ميهمان خطوط توليد شرکتهاي خودروسازي باشند اما اغلب آنها راهي زبالهدان تاريخ خودروسازي شدهاند. در واقع تعداد بسيار اندکي از خودروها، عمر توليدي بالايي را به خود ميبينند. براي نمونه، در آمريکا تنها کوروت و موستانگ خودروهايي هستند که از ابتداي معرفي و عرضه خود تاکنون همچنان توليد ميشوند. خوب يا بد، خودروسازان وادار ميشوند همواره دست به طراحيهاي جديد و بهکارگيري فناوريهاي نوين بزنند و اين به معناي آن است که طرحها و فناوريهاي قديميتر، ديگر جايگاهي در کاتالوگ محصولات نخواهند داشت و از رده خارج ميشوند تا تنها نامي از آنها در کتاب تاريخ خودروسازي ثبت شود.
البته تمامي خودروهايي که از رده خارج ميشوند عملکرد بدي ندارند. براي نمونه مدل افسانهاي فورد کراون ويکتوريا که از سال 1979 تا 2011 در بسياري از سازمانهاي قانوني و ادارات پليس آمريکا بهکار گرفته شد، هنوز هم خاطرات بسيار خوبي را از خود بهجاي گذاشته است و به دلايل مختلف، يکي از محبوبترين خودروهاي پليس آمريکا باقي مانده است؛ خودرويي که افراد در هر شرايطي ميتوانستند از آن استفاده کنند و به ندرت پايش به تعميرگاهها باز ميشد. اما بالاخره زمان خداحافظي با اين مدل نيز فرا رسيد. اما چرا فورد اين مدل را از رده خارج کرد؟ فروش اين خودرو با افت شديدي مواجه شده بود و فناوري آن از زمان خود عقب افتاده بود. از سوي ديگر مقررات جديد دولتي براي نظارت بر آلايندگي خودروها تير خلاص را به اين خودروي با موتور هشت سيلندر زد.
در واقع تنها چند دليل براي اينکه يک مدل از رده خارج شود وجود دارد: ابتدا اينکه طراحي آنها قديمي باشد و سليقه مشتريان نيز تغيير کند که اين موضوع، چارهاي جز خداحافظي با آن مدل را براي خودروساز نميدهد. يک نمونه از اين تغيير در سليقه مشتريان را ميتوان افزايش روزافزون محبوبيت کراساوورها در پنج سال اخير دانست که موجب شد بسياري از مدلهاي شاسي بلند بزرگ يا پيکاپها در برندهاي مختلف خودروسازي از خط توليد خارج شوند. يکي ديگر از دلايلي که خودروساز يک مدل را از رده خارج ميکند اين است که بخواهد يک مدل کاملا جديد را جايگزين مدل کنوني کند. براي نمونه، شورولت بليزر در اولين دهه از سال 2000 از رده خارج شد تا مدل پيشرفتهتر شورولت تريلبليزرجايگزين آن شود. در اين مثال، شورولت ظاهر جديدي به اين مدل کهنهکار خود داد و از پلتفرمهاي جديد و امکانات گسترده استفاده کرد. در نهايت برخي مواقع به نظر ميرسد که يک خودروساز مدلي را از رده خارج کرده است اما در واقعيت تنها نام جديدي براي آن انتخاب کرده است. براي مثال، خودروي اينفينيتي جي 37 کوپه که اخيرا به «کيو 60» تغيير نام داد. در اين روش، تمامي جنبههاي اصلي اين مدل با نام قبلي ادامه يافته است اما اينفينيتي قصد داشت با تغيير نام، اين مدل را با ديگر مدلهاي کيو 50 و کيو 70 در يک خانواده قرار دهد.
خودروهايي که از ايران رفتند
طي يک دهه اخير محصولات متعددي در خطوط توليد خودروسازان حضور داشتند. اما همانطور که در ابتداي گزارش عنوان شد به دلايل گوناگوني مانند ارتقاي استانداردهاي مرتبط با بحث آلايندگي و همچنين ارتقاي استانداردهاي ايمني، اعمال تحريمهاي صنعت خودرو، اتمام قراردادهاي مشارکت ميان خودروسازان داخلي با شرکاي خارجي، عدم امکان تامين قطعه، بهرغم ميل باطني مديران خودروساز از خطوط توليد اين شرکتها خارج شدهاند.در اين ميان بيشتر خودروهاي داخلي مشکلات استانداردي داشتند حال آنکه محصولات مونتاژي به واسطه قطع مشارکتها و تحريم از خطوط توليدي خودروسازان کشورمان خارج شدند.
به عنوان نمونه حذف خودروي ريو کمي متفاوت بوده، چرا که اين محصول شرکت کيا نتوانست با استانداردهاي مصوب خودرويي کشور هماهنگ شود. توليد اين خودرو به دنبال موافقت نکردن شرکت مادر با نصب کيسه هوا از دستور کار خارج شد.
اما در ميان محصولات مونتاژي کنار گذاشته شده ماکسيما پيش از بقيه به چشم بيايد. اين محصول بهرغم مصرف بالاي سوخت در بازار ايران طرفداران زيادي داشت.در حالي که گمان ميرفت توقف ناگهاني ماکسيما به دليل اتمام قرارداد ميان طرف ايراني و شرکت مادر باشد، اما مديرعامل وقت پارس خودرو دليل خروج ماکسيما را نه اتمام قرارداد با شرکت مادر و نه بحث تحريم، بلکه رويکرد خودروسازان بزرگ در برابر توليد خودروهايي با عمر يک دهه خواند. آن طور که يکهزارع گفته بود با توجه به آنکه حدود 10 سال از عمر توليد ماکسيما قديمي ميگذرد بهدليل کاهش تيراژ توليد اين خودرو در جهان تامين قطعات آن براي شرکت مادر (نيسان) صرفه اقتصادي نداشت. به همين دليل نيسان اعلام کرده که امکان ادامه تامين قطعات ماکسيماي قديمي وجود نداشته و به اين دليل توليد آن در پارس خودرو متوقف شد.
پارس خودرو تلاش کرد تا نيسان تينا را جايگزين ماکسيما کند، اما در اين امر موفق نبود و چندي بعد از ورود تينا به خطوط توليد، اين خودرو نيز از خط توليد خارج شد. رد پاي تحريمها در حذف نيسان تينا قابل مشاهده است.شرکت هيوندايي کره که با خودروسازان بخش خصوصي همکاري ميکرد در هر دو تحريم اعمال شده به سرعت ايران را ترک کرد. در دور اول تحريمها دو محصول آوانته و ورنا که توانسته بودند نظر مشتريان داخلي را به خود جلب کنند به دليل تغيير سياست مديران هيوندايي از ايران خارج شدند و در دور دوم تحريمها محصولاتي مانند هيوندايي i20 و اکسنت با داخليسازي 30 درصدي در خطوط توليد جاي گرفتند. قرار بود ديگر محصولات هيوندايي يعني توسان و النترا نيز در ادامه مسير به هيوندايي i20 و اکسنت بپيوندد که با بازگشت تحريمها اين اتفاق نيفتاد. زانتيا نيز به دليل سنگلاخي شدن مسير تامين قطعات از برنامه توليد سايپا کنار گذاشته شد. سيتروئن C3 که به دنبال تکرار خاطرات خوش زانتيا در ايران بود در تله تحريمها گرفتار شد و خيلي زود از ايران رفت. ديگر محصول فرانسوي يعني پژو 2008 گرچه هنوز در آمار توليد ايرانخودرو حضور کم رنگي دارد اما بايد اين خودرو را نيز به جمع رفتگان از بازار خودرو اضافه کرد. همچنين در دور جديد تحريمها محصولات خانواده رنو، خانواده برليانس، چانگان و دانگ فنگ نيز به دلايل تحريمي خطوط توليد خودروسازان را ترک کردند.