نماد آخرین خبر

سرمقاله دنیای اقتصاد/ در دفاع از هویت ایرانی

منبع
دنياي اقتصاد
بروزرسانی
سرمقاله دنیای اقتصاد/ در دفاع از هویت ایرانی

دنیای اقتصاد/ «در دفاع از هویت ایرانی» عنوان یادداشت روز در روزنامه دنیای اقتصاد به قلم نوید رئیسی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

«ماجراهای سندباد» داستانی خیالی درباره دریانوردی است که در سفرهای خود از هفت‌دریا گذر می‌‌‌کند. او در یکی از این هفت سفر در «دریای فارس» یا آن‌گونه که امروز رایج‌‌‌تر است «خلیج‌فارس» ماجراجویی می‌‌‌کند. بر اساس داستان سندباد، در میان سه مسیر مسافرت بین اروپا و خاور دور، راه میانی خلیج‌فارس آسان‌‌‌ترین، ارزان‌‌‌ترین و از آن مهم‌تر، قدیمی‌‌‌ترین بوده است.
 
نام خلیج‌فارس البته پیشینه‌‌‌ تاریخی قدیمی‌‌‌تر دارد و ردپای این نام را می‌توان تا اسناد به‌‌‌جا مانده از سال‌های حدود ۵۰۰ پیش از میلاد مشاهده کرد. آنچه اشاره به نام دریای فارس در داستان سندباد را خاص می‌‌‌کند، این نگرش فرهنگی است که افسانه‌ها انعکاسی از تصورات پیشینیان در مورد جهان پیرامونشان هستند. در افسانه سندباد، «دریای فارس» یکی از هفت دریای شناخته شده در آن زمان بوده است.

نام‌‌‌های جغرافیایی بخش مهمی از میراث فرهنگی ناملموس جهانی هستند. میراث فرهنگی ناملموس به سنت‌‌‌ها یا مظاهر زنده‌‌‌ای مانند هنرهای نمایشی، آیین‌‌‌ها و جشن‌‌‌های اجتماعی، سنت‌‌‌های شفاهی، مهارت‌‌‌های تولید صنایع‌دستی و نظایر آن اشاره دارد که از اجداد ما به ارث رسیده‌اند و به فرزندان ما منتقل می‌شوند. موضوع میراث فرهنگی ناملموس از زمانی که یونسکو در سال ۲۰۰۳ کنوانسیونی را برای حفاظت از این میراث بنا نهاد، در کانون توجه قرار گرفت و بسیاری از کشورها تلاش کردند با مشارکت فعال در ثبت جهانی، داشته‌های فرهنگی و تاریخی خود را به رخ بکشند.

اگرچه این کنوانسیون به نام‌‌‌های جغرافیایی نمی‌‌‌پردازد، اما به هر حال، نمی‌توان کتمان کرد که نام مکان‌‌‌ها یکی از قدیمی‌‌‌ترین بخش‌های زنده میراث فرهنگی بشر است که طی صدها و حتی هزاران سال از نسلی به نسل دیگر منتقل شده‌‌‌ است. هر نام جغرافیایی، پنجره‌‌‌ای به گذشته و بازتابی از تعامل بین انسان و طبیعت در دوره‌های زمانی پیشین است. این نام‌‌‌ها، تنها یادآور مکان‌‌‌ها نیستند، بلکه اغلب با خاطرات انسان‌‌‌ها و رویدادهای تاریخی گره خورده‌‌‌اند و بر همین اساس اغلب به عنوان ستون‌‌‌هایی عمل می‌‌‌کنند که روایت‌‌‌های فرهنگی کتبی و شفاهی ملت‌‌‌ها بر آنها استوار می‌شوند. حساسیت ملی ایرانیان به نام خلیج‌فارس ریشه در همین نگرش دارد. حساسیتی که مجددا دیروز در معرض آزمون قرار گرفت.

در نخستین ساعات کاری روز گذشته خبری با این مضمون منتشر شد که دونالد ترامپ، رئیس‌‌‌جمهور ایالات‌متحده بنا دارد در سفر پیش‌‌‌روی خود به عربستان، به‌‌‌طور رسمی نامی جعلی را جایگزین نام خلیج‌فارس کند. این خبر بلافاصله با واکنش عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران مواجه شد و تا زمان نگارش این یادداشت نیز تایید و تکذیب‌‌‌ها در مورد آن همچنان ادامه داشت.

این البته نخستین‌بار نیست که دونالد ترامپ با تصمیم‌‌‌های این‌‌‌چنینی جهان را شوکه می‌‌‌کند؛ او در بدو ورود به کاخ سفید به عنوان چهل و پنجمین رئیس‌‌‌جمهور ایالات‌‌‌متحده اعلام کرد که نام خلیج مکزیک را به «خلیج‌آمریکا» تغییر می‌دهد. این تصمیم طبیعتا با مخالفت بسیاری از جمله مکزیکی‌‌‌ها همراه شد. در این میان، خبرگزاری آسوشیتدپرس اعلام کرد به استفاده از عنوان خلیج مکزیک در پوشش خبری خود ادامه می‌دهد. در واکنش به این تصمیم، کاخ سفید اجازه دسترسی خبرنگاران آسوشیتدپرس به دفتر بیضی، هواپیمای ایر فورس وان و رویدادهای برگزار شده در کاخ سفید را لغو کرد. این جدال، زمانی پایان یافت که یک قاضی فدرال، دستور لغو محدودیت‌‌‌های دسترسی اعمال شده را صادر کرد. مقایسه چالش‌‌‌ها بر سر نام خلیج مکزیک در داخل ایالات‌متحده با آنچه برای نمونه در کشمکش‌‌‌های منطقه‌‌‌ای بر سر نام خلیج‌فارس جریان دارد، به‌‌‌روشنی نشان می‌دهد که بازی قدرت در سطح جهانی تا چه اندازه می‌تواند متفاوت از قوانین حاکم در داخل کشورها به پیش رود به ویژه آنکه با سیاست‌‌‌مدار پوپولیستی طرف باشیم که اصولا فرصت‌‌‌های سیاسی را در نفی گذشته جست‌وجو می‌‌‌کند.

اغلب از ترامپ به عنوان یک معامله‌‌‌گر یاد شده و فراموش می‌شود در نقطه مقابل تاجران خوش‌نامی که نمونه‌های فراوانی در فرهنگ و تاریخ ما دارند، تاجران بدنام حاضرند بر سر هر چیز معامله کنند. چنانچه خبر منتشر شده در رسانه‌ها در مورد تغییر نام خلیج‌فارس در اسناد رسمی ایالات‌متحده صحت داشته باشد، دونالد ترامپ تنها چیزی را که از نگاه او هزینه بالایی برای منافع ملی آمریکا نداشته، به بهایی احتمالا گران به مشتریان منطقه‌‌‌ای آن فروخته است. 

در واقع، جدل بر سر نام خلیج‌فارس موضوعی تازه نیست و ایرانیان در مقاطع مختلف حساسیت خود به هرگونه تغییر در این نام را به نمایش گذاشته‌‌‌اند. آنچه از دیدگاه منافع ملی اهمیت دارد بحث و گفت‌وگو در مورد نگرش‌‌‌ها و روند‌‌‌های حکمرانی در دهه‌های پیشین است که ایران را تا بدین حد به انزوا کشانده است. زمانی که نام خیابان‌‌‌ها، میدان‌‌‌ها و بناهای تاریخی کشور به‌‌‌آسانی تغییر داده می‌شد، زمانی که با مظاهر ملی مقابله شده و تلاش می‌شد تنها یک جنبه از فرهنگ پررنگ شود، زمانی که سیاست خارجی تهاجمی، منافع ملی را به حاشیه می‌‌‌راند و اقتصاد ملی را به گروگان می‌گرفت، در همه آن زمان‌ها می‌شد آینده‌‌‌ای را پیش‌‌‌بینی کرد که هر کس بخشی از داشته‌های ما را به نام خود بزند. در عصری که همه کشورها تلاش کرده و می‌‌‌کنند تا حتی از مسیر جعل میراث فرهنگی، به هویت ملی خود شکل دهند، ساختار سیاسی در ایران در روندی معکوس بر جایگزینی ملت با امت پافشاری می‌کرده است. نتیجه این شد که با افول قدرت اقتصادی و هژمونی منطقه‌‌‌ای ایران، حفره‌های قدرت در اختیار دولت‌های توسعه‌‌‌گرایی قرار گیرد که با فراهم کردن رفاه در داخل و ایجاد روابط پویا و متنوع با خارج، جایگاه ملی خود را در سطح جهان ارتقا می‌دهند. 

حتی چنانچه بپذیریم نهاد دولت در ایران به‌‌‌دلیل حکمرانی نامطلوب به سمت ورشکستگی پیش رفته، باز همه دلسوزان ایران باید با عناصر زوال ملیت مقابله کنند. چنانچه بخواهیم کشور را در ورطه خطرناک موجود حفظ کنیم باید بر سر هر آنچه با ایران و ایرانی بودن مرتبط است مستحکم بایستیم. آنچه در معرض حراج قرار دارد، تمام هویت ما است.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره