نماد آخرین خبر

قمار ماشه

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
قمار ماشه

فرهیختگان/متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

علی مزروعی| پس از آنکه وزیر خارجه فرانسه برای چندمین بار ایران را تهدید به فعال‌سازی مکانیسم ماشه کرد؛ سید عباس عراقچی، وزیر خارجه کشورمان در پاسخ به روزنامه فرانسوی لوموند به این موضوع این‌گونه واکنش نشان داد: «این اقدام از نگاه ما معادل یک حمله نظامی خواهد بود. از دیدگاه ایران چنین اقدامی به معنای پایان نقش فرانسه و اروپا در پرونده برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران خواهد بود.»
این واکنش عراقچی را می‌توان حاصل جمع‌بندی‌ای دانست که در واکنش به مسیر چند ماه اخیر آمریکا در مواجهه با ایران استخراج شده است. ترامپ در یادداشت اجرایی‌ای که پس از انتخاب شدنش به عنوان رئیس‌جمهور علیه ایران امضا کرد صریحاً متحدان خود را به فعال‌سازی مکانیسم ماشه فراخواند و هم‌زمان ایران را نیز تهدید به حمله نظامی کرد. در ادامه نیز مشاهده کردیم که علی‌رغم برقرار بودن میز مذاکرات غیرمستقیم بین ایران و آمریکا، طرف آمریکایی در حمایت از رژیم صهیونیستی وارد جنگ شد و زیرساخت‌های هسته‌ای ایران را هدف قرار داد. با توجه به این تجربه هرگونه اقدام سیاسی علیه برنامه هسته‌ای ایران به معنی مقدمه‌چینی برای تشدید تنش محسوب خواهد شد که ایران نیز این بار با تجربه رخ داده در خرداد 1404 از پنجره اقدام نظامی و نه اقدام سیاسی به آن خواهد نگریست. خروج از NPT تنها یکی از گام‌هایی است که ایران تهدید کرده در صورت فعال‌سازی مکانیسم ماشه در دستور کار قرار خواهد داد؛ اما این گام‌های واکنشی به قدر کافی تنوع دارد و متناسب با اقدامات طرف مقابل قابلیت برداشته شدن دارند.
فارغ از مسئله نوع پاسخ ایران به اقدامات خصمانه باید این نکته را مدنظر داشت که آنچه اکنون طرف غربی به عنوان استخوان لای زخم برای از کار انداختن برجام در دست گرفته چیزی است که برخی قرائت‌های ساده‌لوحانه از متن برجام، عامل گنجانده شدن آن بوده است.

از بین بردن مسیر دیپلماسی بی‌هزینه نیست
وزیر خارجه کشورمان پس از مصاحبه با روزنامه لوموند فرانسه و مساوی دانستن فعال‌سازی مکانیسم ماشه با اقدام نظامی، روز گذشته نیز در نشستی با سفرا و کارداران و رؤسای نمایندگی‌های خارجی و بین‌المللی مقیم تهران بار دیگر به این موضوع اشاره کرد. وی اقدام سه کشور اروپایی در جهت فعال‌سازی مکانیسم ماشه را اشتباهی مشابه با اقدام آمریکا در حمله نظامی به ایران توصیف کرد و سخت‌تر شدن دیپلماسی را خروجی این امر دانست. عراقچی فعال‌سازی اسنپ‌بک را به معنای پایان نقش اروپا در موضوع هسته‌ای ایران دانست و در توصیف آن گفت: «شاید تاریک‌ترین نقطه در تاریخ روابط ایران با سه کشور اروپایی که شاید هیچ‌وقت دیگر ترمیم نشود.» ورود اروپا به فاز تقابل حداکثری با ایران باعث از کار افتادن تعاملات سیاسی شده و تبعات گسترده‌ای برای غرب خواهد داشت.
اروپایی که در چند سال اخیر از گروه‌های تروریستی و تجزیه‌طلب ضدایرانی میزبانی کرده و شهروندان ایران را بدون دلیل و محاکمه زندانی می‌کند، از این پس با شدت بیشتری زیر ضرب واکنش‌های ایران در تقابل با برنامه جاسوسی و تروریستی گسترده خود خواهد رفت. ایران همچنین می‌تواند برای کنترل سطح رفتار‌های تقابلی با تنش‌آفرینی اروپا و بازگرداندن معادلات منطقه به مسیر دیپلماسی تلاش کند؛ اما این تلاش منوط به این است که طرف اروپایی نیز قائل به دیپلماسی باشد در غیر این صورت در منطقه غرب آسیا دست ایران از هر کشوری برای بازی‌های غیردموکراتیک که غربی‌ها خواهان آن هستند، پر‌تر است.
ایران تاکنون به درگیری‌های مختلف در اروپا با دیدگاهی بی‌طرفانه نگریسته و از ورود به تنش در هر سطحی اجتناب کرده است؛ اما اگر طرف اروپایی اصرار بر این داشته باشد تا ایران را به عنوان ضلع متقابل خود معرفی کرده و منافع تهران را از بین ببرد، دیگر دلیلی برای یک بی‌طرفی یک‌جانبه که در آن تروئیکا بدون صرف هزینه ایران را مدام متضرر کند، وجود نخواهد داشت.

گزینه‌های غیرممنوع هسته‌ای
علاوه بر مهار آژانس در فعالیت‌های نظارتی بی‌رویه که در چهارچوب اقدامات غیرپروتکلی معنا پیدا می‌کند ایران می‌تواند با نصب و بهره‌برداری از سانتریفیوژ‌های پیشرفته‌تر، ظرفیت غنی‌سازی خود را به‌طور قابل‌توجهی ارتقا دهد.
یکی از اقدامات کلیدی، افزایش سطح غنی‌سازی از ۶۰ درصد به ۹۰ درصد یا نزدیک به آن است که پیامی قاطع به طرف‌های مقابل ارسال می‌کند. سال گذشته، در جریان سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ایران تولید اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصد را متوقف و مواد جدید را به اورانیوم ۲۰ درصد رقیق کرد. اما در شرایط کنونی، ادامه روند رقیق‌سازی یا تبدیل اورانیوم ۶۰ درصد به ترکیبات دیگر باید متوقف شود و ذخیره‌سازی مستقیم اورانیوم با غنای بالا در اولویت قرار گیرد. علاوه بر این، ایران باید غنی‌سازی ۶۰ درصد را با جدیت بیشتری دنبال کند و با استفاده از سانتریفیوژ‌های پیشرفته‌تر، کارایی و سرعت این فرایند را افزایش دهد.
تقویت فعالیت‌های تحقیق و توسعه (R&D) در حوزه هسته‌ای، به‌ویژه تمرکز بر طراحی و ساخت سانتریفیوژ‌های نسل جدید یا ایجاد زنجیره‌های تولید اورانیوم فلزی، از دیگر گام‌های استراتژیک است که می‌تواند جایگاه فنی ایران را مستحکم‌تر کند. همچنین، ایران می‌تواند از ذخایر گسترده اورانیوم غنی‌شده خود برای کاربرد‌های نظامی غیرممنوع بهره‌برداری کند، کاربرد‌هایی که طرف‌های غربی و آژانس به‌خوبی از آن‌ها آگاه هستند.

تعبیر رؤیایی از برجام هنوز محقق نشده است
مطابق بند‌های غروب برجام در اکتبر 2025 عمر قطعنامه 2231 به پایان می‌رسد و خاتمه پیدا می‌کند. در این تاریخ همچنین قرار است برنامه هسته‌ای ایران از دستور کار شورای امنیت خارج شود. محدودیت‌های دیگری که وجود دارد و در آینده منقضی می‌شود در ارتباط با اقلام هسته‌ای و همکاری‌های هسته‌ای ایران با سایر کشور‌هاست که در اکتبر سال 2025 منقضی خواهد شد. این موارد را می‌توان مهم‌ترین بند غروب برجام دانست. چیزی که محمد جواد ظریف نیز بار‌ها در دفاع از برجام به آن استناد کرده و مدعی شده رویکرد او در دیپلماسی منجر به برچیده شدن تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران ذیل این قطعنامه شده است.
اما همه‌چیز آنقدر‌ها هم که ظریف می‌گوید رؤیایی محسوب نمی‌شود؛ چراکه اولاً از همان ابتدا طرف‌های غربی تعهدات خود را به صورت کامل انجام نداده و دستاورد‌های اقتصادی ایران از برجام حداقلی بود. ثانیاً در ادامه، آمریکا با خروج از برجام مجموعه‌ای از تحریم‌های یک‌جانبه علیه ایران را وضع کرد و کشور‌های اروپایی که متحدان آمریکا محسوب می‌شوند نیز همین رویکرد را ادامه دادند و سازوکار اینستکس طرف اروپایی که قرار بود مسیر مالی جایگزین بدعهدی آمریکا در رفع تحریم‌های مالی باشد نیز کارکردی نداشت تا اقدام جبرانی اروپا برای خروج آمریکا، جز نمایش خروجی دیگری نداشته باشد. ثالثاً و از همه مهم‌تر نیز این است که مکانیسم ماشه خاتمه یافتن عمر قطعنامه تحریمی 2231 را نیز محل تردید قرار داده و کشور‌های اروپایی مدام با تهدید ایران به فعال‌سازی مکانیسم ماشه این مسئله را همچون استخوان لای زخم نگه داشته‌اند. این موانع نشان می‌دهد ادعا‌ها در مورد خروج ایران از ذیل قطعنامه تحریمی 2231 که برخی رؤیابافانه از آن صحبت می‌کردند هنوز آنقدر‌ها هم که در فضای سیاسی تبلیغ می‌شود خروجی مطلقی نداشته است.

نتیجه رفتار‌های ریسکی در دیپلماسی
محمدجواد ظریف در کتاب «راز سر به مهر» ابتدا 3 روشی که برای رسیدن به یک توافق در سال 95 ممکن بوده را تشریح کرده و دلایل انتخاب روش اجرای کامل و یکپارچه تعهدات و سپس در انتظار اجرای تعهدات طرف مقابل نشستن در مدل برجام را به مشکلات اجرایی کشف‌شده از تجربه توافق موقت ژنو و محدودیت‌های اقتصادی بین‌المللی نسبت می‌دهد. ظریف 3 مدل ممکن برای رسیدن به توافق در سال 95 را این‌گونه تشریح می‌کند.

1- توافق گام به گام و اجرای گام‌ به ‌گام به معنای آنکه نخست طرف‌های توافق پیرامون گام اول به اشتراک نظر رسیده و هر یک از طرف‌ها گام نخست خود را برداشته و سپس با اعتماد متقابل ایجادشده، مذاکرات پیرامون گام بعدی را شروع و پس از تفاهم آن را اجرا کنند و به همین ترتیب به موازات یکدیگر تا حل‌وفصل مشکل، مراحل را گام به گام پیش روند که به دلیل اعتمادسازی تدریجی کم‌ریسک اما کند است.

2- توافق کامل و اجرای گام ‌به ‌گام به این معنا که طرف‌ها نخست پیرامون همه اقدامات متقابل جهت حل‌وفصل نهایی توافق کرده ولی به دلیل عدم اعتماد، گام‌های توافق شده را بر اساس یک جدول زمان‌بندی مشترک به موازات یکدیگر برمی‌دارند تا هر طرف بتواند بدون از دست دادن کلیه داشته‌های خود رفتار طرف دیگر را راستی‌آزمایی نموده و در صورت مشاهده تخلف و نقض عهد طرف مقابل، خسارات خود را به حداقل برساند که این امر نیز کم‌ریسک بوده اما کمی سرعت بیشتری به نسبت مسیر نخست دارد.

3- توافق و اجرای کامل یک‌مرحله‌ای مشابه برجام که در آن پس از حصول توافق، طرف‌ها تمامی اقدامات خود را به صورت یکجا انجام می‌دهند و طبیعتاً درجه خطر‌پذیری در این نوع از توافق‌ها بسیار بالاتر از نوع اول و دوم است.
ظریف در توجیه پذیرفتن پرریسک‌ترین روش یعنی برجام، عوامل سیاسی را در آن مؤثر دانسته و بدون اینکه تشریح کند چه دلایل سیاسی علت انتخاب پرریسک‌ترین مسیر موجود بوده است استدلال می‌کند که رفع تک‌تک تحریم‌ها بدون رفع سایرین فایده‌ای ندارد، مثلاً رفع تحریم نفتی بدون رفع تحریم بانکی یا حمل‌ونقل عملاً بی‌اثر است. به همین دلیل، تیم مذاکره‌کننده به سمت اجرای یکپارچه تعهدات رفت. اما این تصمیم تیم دیپلماسی همراه ظریف، ایران را در موقعیتی قرار داد که ابتدا تعهدات خود را کامل اجرا کند و سپس منتظر اجرای تعهدات طرف مقابل بماند. این رویکرد با انتقاد مواجه است، زیرا می‌شد به جای رفع حقوقی تحریم‌ها روی کاغذ، ایران بدون توجه به ساختار‌های مختلف تحریمی یک‌سری امتیاز مشخص ازجمله فروش بدون دردسر نفت به کشور‌های جهان و تجارت آزاد از طریق سازوکار‌های مالی بین‌المللی را مطالبه کرده و هرگونه اقدام سیاسی پشت پرده برای سلب انتفاع ایران را به معنی خلف وعده معنی کند. همچنین، این پرسش مطرح است که چرا ایران در روش سوم ابتدا تعهدات خود را اجرا کرد، درحالی‌که می‌توانست خواستار اقدامات طرف مقابل در وهله اول و یا حداقل اقدامات متقابل هم‌زمان شود.
ظریف مکانیسم ماشه را عنوانی می‌داند که طرف آمریکایی مدعی آن است و توضیح می‌دهد در هیچ جای برجام نامی از آن برده نشده ولی سازوکاری تعریف شده به نام سازوکار فصل اختلافات (Dispute Resolution Mechanism) یا DRM که پس از طی مراحلی می‌تواند بدون نیاز به توافق فرد، نهاد یا کشور دیگری به باز گرداندن تحریم‌های شورای امنیت از یک‌سو و بازگشت ایران به برنامه بدون محدودیت هسته‌ای خود بینجامد.» ظریف این سازوکار را به‌عنوان سازوکاری برای بازگشت‌پذیری در صورت تخلف طرفین توجیه می‌کند، اما این مکانیسم عملاً به ابزاری در دست طرف غربی تبدیل شده است و صرفاً برای جریمه کردن ایران با ادعای تخلف کارایی دارد؛ چراکه به طور طبیعی و در فرایندی نانوشته زمان استفاده از این مکانیسم به بعد از اجرای تعهدات ایران موکول شده و در آن زمان هرگونه استفاده از این مکانیسم توافقی را از بین می‌برد که در آن ایران به انتظار تعهدات طرف مقابل نشسته است، لذا طرف متضرر صددرصد ایران بوده و این مکانیسم که برخی سیاسیون آن را تضمینی برای اجرای برجام توصیف می‌کنند در عمل صرفاً اهرمی برای اعمال فشار به ایران جهت اجرای تعهدات یک‌جانبه محسوب می‌شود. به همین دلیل نیز طرف غربی همواره برای تحت فشار قرار دادن تهران با تهدید و دست به ماشه حرکت می‌کند.
برجام از ابتدا ضمانت اجرایی کافی برای تعهدات طرف مقابل نداشت. در جلسه شورای راهبردی روابط خارجی، ظریف در پاسخ به این انتقاد که اگر ایران تعهداتش را کامل اجرا کند و طرف مقابل تخلف کند چه ضمانتی وجود دارد، مدعی شد خروج آمریکا از توافق به دلیل هزینه اعتبار جهانی‌اش بعید است و دیگر اعضا نیز از آن پیروی نخواهند کرد. اما خروج آمریکا در دوره ترامپ و بی‌عملی سایر طرف‌ها نشان داد که این خوش‌بینی نادرست بود و ظریف دوراندیشی کافی در تضمین اجرای تعهدات طرف مقابل نداشت. نتیجه این شد که مکانیسم ماشه نه به عنوان ابزاری برای استفاده همه طرف‌ها ازجمله ایران، بلکه به ابزاری برای فشار غرب علیه ایران در توافق گنجانده شد.

زمان‌بندی مهم نیست، پاسخ مهم است
هرکدام از طرف‌های برجام به غیر از آمریکا که رسماً از آن خارج شده است می‌تواند شکایت نقض تعهدات را به «کمیسیون مشترک برجام» (متشکل از نمایندگان ایران و ۵+۱) ارائه دهد. کمیسیون مشترک ۱۵ روز فرصت دارد تا مسئله را بررسی و حل کند. این مدت می‌تواند با توافق طرف‌ها تمدید شود که اگر مشکل حل نشود، موضوع به وزرای خارجه طرف‌ها یا یک هیئت مشورتی ارجاع می‌شود که ۱۵ روز دیگر برای تصمیم‌گیری فرصت دارند. در صورت ادامه اختلاف، کمیسیون ۵ روز دیگر برای تلاش نهایی فرصت دارد. اگر بعد از این 35 روز همچنان اختلاف حل نشود، موضوع به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع می‌شود. شورای امنیت ۳۰ روز فرصت دارد تا قطعنامه‌ای برای ادامه روند «تعلیق تحریم‌ها» صادر کند. اگر شورای امنیت نتواند قطعنامه‌ای برای ادامه تعلیق تحریم‌ها تصویب کند (به دلیل وتو یا عدم توافق)، تحریم‌های پیشین سازمان ملل به‌طور خودکار بازمی‌گردند. این فرایند به «مکانیسم ماشه» معروف است، زیرا بازگشت تحریم‌ها تقریباً خودکار است. فعال شدن مکانیسم ماشه منجر به بازگرداندن تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران می‌شود، بدون اینکه ایران بتواند آن را وتو کند زیرا ایران عضو دائم شورای امنیت نیست. از آنجایی که فرایند فعال‌سازی مکانیسم ماشه آن‌طور که تشریح شد حدود 2 ماه طول خواهد کشید و بند‌های غروب گفته شده در اکتبر 2025 یعنی حدود 3 ماه دیگر فعال خواهد شد، دو قرائت در مورد فرصت فعال‌سازی آن وجود دارد. قرائت نخست این است که دولت‌های اروپایی برای آنکه مانع از لغو تحریم‌های بین‌المللی ایران ذیل سازمان ملل شوند حدود یک ماه وقت خواهند داشت که مکانیسم را کلید بزنند در غیر این صورت با توجه به 2 ماهه بودن فرایند بررسی زمان کافی تا قبل از موعد غروب برجام نخواهند داشت و فعال‌سازی مکانیسم ماشه به بعد از موعد بند‌های غروب 2025 یعنی به بعد از خروج ایران از ذیل قطعنامه ‌2231 سازمان ملل موکول خواهد شد و عملاً کارکرد خاصی ندارد.
قرائت دوم این است که حتی اگر چند ساعت نیز به موعد بند‌های غروب باقی مانده باشد و کشور‌های اروپایی مکانیسم را فعال کنند شورای امنیت سازمان ملل در رویکردی جانبدارانه با توجیه فعال شدن مکانیسم اجرای بند‌های غروب را تا تعیین تکلیف نهایی معلق نگه دارد که در این صورت زمان‌بندی 2 ماهه نیز از موضوعیت خواهد افتاد و تهدید مکانیسم ماشه تا آخرین دقیقه کارایی خواهد داشت.
این ابهام به این معنی است که در داخل نباید به زمان‌بندی‌های مورد اشاره دل بست و از سوءرفتار‌های طرف مقابل برای بهانه‌تراشی تا آخرین دقایق غافل شد. آنچه مهم است آمادگی کامل برای پاسخ قاطع به اقدام طرف اروپایی در هر زمانی است.
 

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره