سرمقاله جوان/ وجوه متمایز این جنگ تمدنی

روزنامه جوان/ «وجوه متمایز این جنگ تمدنی» عنوان یادداشت روز در روزنامه جوان به قلم محمدجواد اخوان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در جنگ اخیر تحمیلی رژیم صهیونی، همگان دیدند که متجاوز کیست و کدام طرف مدافع است؟ به نظر میرسد همین نکته ریشه در تفاوت ماهوی فرهنگ راهبردی و عقبه اجتماعی جنگ و تهاجم در دو جامعه داشت. این بنیان اجتماعی نهتنها جهتگیری راهبردی کشورها، بلکه رفتار دولتها در قبال منازعات را نیز رقم میزند. تفاوت ماهوی جامعه ایران و جامعه صهیونیستی در رویارویی با پدیده جنگ، ریشه در تاریخ، فرهنگ، جغرافیا و هویت ملی آنها دارد و نیازمند بررسی عمیق است.
ملت ایران، وارث تمدنی چند هزارساله است که ذاتاً با جنگطلبی و تهاجم بیگانه است. در طول اعصار، این سرزمین بارها آماج تهاجم اقوام گوناگون قرار گرفته، اما واکنش ایرانیان همواره در چارچوب دفاع مشروع و حلوهضم فرهنگی و تمدنی تعریف شده است. در دوره ایران باستان همین روحیه موجب بقای تمدن ایرانی در برابر مهاجمان غربی یونانی شد. با ظهور اسلام، ایران حلقه اتصال شرق و غرب شد و با تکیه بر علم، فرهنگ و تجارت، مسیر تعامل تمدنی را پیمود و تهاجم مغولان را نیز حل و هضم کرد. تجربه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در دوران معاصر، بار دیگر مؤید این واقعیت بود که واکنش ایران در برابر تجاوز، دفاعی و مشروع است و با فرهنگ مقاومت و نه تهاجم، عجین شده است.
در مقابل، جامعه صهیونیستی بر پایهای متزلزل و هویتی جعلی استوار شده است. مردمانی از اقصینقاط جهان، بدون هیچ پیوند تاریخی با سرزمین فلسطین، به آنجا کوچانده شدند و با توسل به جنگ و اشغال، خود را بر این جغرافیا تحمیل کردند. این واقعیت تأثیری مستقیم بر دکترین امنیتی رژیمصهیونیستی گذاشته که از بدو تأسیس تاکنون، بر محوریت تهاجم پیشدستانه طراحی شده است. از جنگ ششروزه ۱۹۶۷ تا به امروز، صهیونیستها مکرراً از استراتژی حمله نظامی بهاصطلاح پیشگیرانه بهره بردهاند. این رفتار ناقض صریح منشور ملل متحد و حقوق بینالملل است، لیکن عقبه اجتماعی جامعه اسرائیل بهگونهای شکل گرفته که چنین رویکردی را تقویت میکند. جغرافیای خاص سرزمینهای اشغالی نیز در این جهتگیری نقشی حیاتی ایفا میکند؛ در برخی نقاط مانند حوالی نتانیا، عرض این سرزمین به کمتر از ۲۰ کیلومتر میرسد، وضعیتی که رژیمصهیونیستی را به سمت اتکای بر تهاجم بهجای دفاع سرزمینی سوق میدهد. افزون بر این، تجربه تاریخی یهود و احساس محاصره در منطقهای عربی- اسلامی، نوعی روانشناسی تهاجمی را در کالبد صهیونیسم نهادینه کرده است. نکته حائز اهمیت دیگر، عدم تعیین مرزهای بهرسمیتشناختهشده برای اسرائیل بر اساس قطعنامههای شورای امنیت است که خود بر رفتار پیشدستانه آن دامن میزند. در این میان، دکترین بنگوریون با شعار محوری «دفاع از طریق حمله»، به ستون فقرات راهبرد امنیتی رژیم اشغالگر قدس تبدیل شده است.
بر این اساس، تفاوت در فرهنگ استراتژیک دو جامعه بهوضوح آشکار میشود. ایران با اتکا به تمدنی دیرپا و فرهنگی اصیل، رویکردی منطقی، دفاعی و مشروع در قبال جنگ اتخاذ میکند. در مقابل، رژیمصهیونیستی با تکیه بر هویتی مصنوعی و ساختگی، نگرشی ذاتاً غیرانسانی، تهاجمی و نظامیمحور به مقوله امنیت دارد. عمق استراتژیک در ایران، به مدد وسعت جغرافیایی و غنای منابع انسانی و طبیعی، واقعیتی انکارناپذیر است، حالآنکه برای اسرائیل، این عمق تقریباً صفر است. بنابراین، ایران بالذاته از جنگافروزی گریزان است و تنها در مقام پاسخ به تجاوز از خود دفاع میکند، درحالیکه در جامعه صهیونیستی، ترس و تهاجم به امری نهادینه بدل شده است. متون دینی نیز بر ویژگیهای خاص قوم بنیاسرائیل تأکید دارند که در رفتار جمعی رژیمصهیونیستی معاصر بازتاب یافته است. سوره بقره، آیه ۷۴ به قساوت و سنگدلی بنیاسرائیل اشاره میکند: «قَسَتْ قُلُوبُهُمْ» (دلهایشان سخت شد)، و سوره مائده، آیه ۷۸ میفرماید: «لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ» (کافران از بنیاسرائیل لعنت شدند)؛ آیاتی که بر نقض عهدها و سرکشی تاریخی این قوم تأکید دارند.
نقش حمایت بیقیدوشرط غرب، بهویژه ایالاتمتحده امریکا، نیز در تثبیت و تشدید رفتار جنگطلبانه رژیمصهیونیستی نقشی تعیینکننده و غیرقابلانکار است. از منظر نظامی، اسرائیل بزرگترین دریافتکننده کمکهای نظامی امریکاست و سالانه مبلغ ۳/ ۸ میلیارد دلار دریافت میکند.
این رژیم بدون هیچ محدودیتی به فناوریهای فوقپیشرفته نظامی امریکا دسترسی انحصاری دارد. بهرغم عدم عضویت در NPT، اسرائیل تحت حمایت کامل امریکا به توسعه و حفظ زرادخانه هستهای خود ادامه میدهد. در عرصه سیاسی، امریکا با وتوی ۴۶ قطعنامه شورای امنیت که محکومکننده جنایات رژیمصهیونیستی بودهاند، هرگونه امکان بازخواست حقوقی بینالمللی این رژیم را مسدود ساخته است. حتی دیوان کیفری بینالمللی نیز تحتفشار دیپلماتیک سنگین امریکا و متحدان غربیاش، تاکنون نتوانسته رهبران صهیونیست را به خاطر جنایت علیه بشریت در سرزمینهای فلسطینی محاکمه کند.
حال ممکن است برخی بپرسند ما که میدانستیم صهیونیستها چنین رفتاری معمولاً در پیش میگیرند، چرا پیشدستانه به آنها حمله نکردیم تا با روش خودشان، مانع از جنگطلبیشان شویم. باید تأکید کرد که این دیدگاه، تفاوت بنیادین در ماهیت تمدنی دو طرف را نادیده میگیرد. البته میدانیم که با توجه به ماهیت اشغالگر رژیم صهیونی، هرگونه اقدام در برابر این رژیم از نوع دفاعی تلقی میشود، اما رویارویی ما با این رژیم، صرفاً یک نبرد سیاسی یا امنیتی نیست؛ این یک نبرد تمدنی تمامعیار است؛ نبردی میان تمدن اسلامی- ایرانی، با هویتی انسانی و وحیانی، و تمدن جعلی غربزدهای که از اصول اخلاقی و انسانی تهی شده است. جمهوری اسلامی ایران با تمام توان از سرزمین و منافع ملی و اسلامی خود دفاع کرد، اما هرگز از روشهای غیرانسانی دشمن پیروی ننمود. پیروزی نهایی ایران در این نبرد سرنوشتساز، دوگانه و تاریخی بود: نخست، پیروزی نظامی و راهبردی؛ و دوم، پیروزی اخلاقی و تمدنی. رفتار جنگطلبانه و اشغالگرانه رژیمصهیونیستی، ریشه در بحران هویت، ضعف جغرافیایی و ترس وجودی دارد. در نقطه مقابل، ایران با تکیه بر تمدنی ژرف، فرهنگ پرشکوه مقاومت و منطق نورانی قرآنی، در مواجهه با تهدیدات، رویکردی کاملاً دفاعی، حکیمانه و مبتنی بر کرامت انسانی را پیش گرفت. جمهوری اسلامی ایران نهتنها از کیان و تمامیت ارضی خود به شکلی قهرمانانه دفاع نمود، بلکه به جهانیان اثبات کرد که میتوان حتی در سختترین شرایط نبرد، انسانی، اخلاقمحور و مطابق با تعالیم انبیای الهی رفتار کرد. جهان شاهد بود که تمدن اصیل اسلامی- ایرانی چگونه میتواند از دل آتش و خون جنگ، صدای عدالت، حکمت و انسانیت را به گوش بشریت برساند و پرچم عزت و شرافت را برافرازد.