در حسرت برجام

روزنامه سازندگی/متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
اینروزها تلاش بر این است که توافقات ایران و غرب، نمونه بهروزشدهای از برجام باشد. توافقی تاریخی که با هزار امید امضاء شد، اما کارشکنیها و بدعهدیها، آن را به نمادی از فرصتهای ازدسترفته در دیپلماسی ایران بدل کرد. یک دهه پس از این توافق، “سازندگی” به بازخوانی ابعاد آن پرداخته است
فرشاد گلزاری| ۱۰ سال پس از توافقی که قرار بود، قفل تحریمها را باز کند، ایران هنوز در میانه بحران، دیپلماسی و تقابل ایستاده است. توافقی که زمانی نماد امید و عقلانیت در سیاست خارجی بود، امروز به خاطرهای پیچیده و پرمناقشه تبدیل شده؛ نه احیا شده نه رسماً دفن. دهمین سالگرد امضای «برنامه جامع اقدام مشترک» یا همان برجام، در حالی چندی پیش فرا رسید که نه تنها سرنوشت این توافق همچنان نامعلوم است بلکه فضای سیاسی پیرامون آن نیز در تعلیق و التهاب به سر میبرد. توافقی که ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ در وین میان ایران و ۱+۵ به امضا رسید و در آن مقطع، امیدواریهای فراوانی برای گشایش در عرصه سیاست خارجی و بهبود وضعیت اقتصادی کشور بهوجود آورد و حالا در میانه منازعات منطقهای، رقابتهای داخلی و تغییر مکرر سیاستها در آمریکا، همچنان در سایهای از ابهام قرار دارد.
از همان نخستین روزهای شکلگیری، برجام نهتنها با حمایت گستردهای از سوی مخالفان روبهرو نشد بلکه با هجمههایی سنگین از مواجه شد. منتقدان داخلی، تیم مذاکرهکننده وقت به سرپرستی محمدجواد ظریف را بارها مورد انتقاد قرار دادند و توافق را به عنوان واگذاری «حقوق مسلم ایران» معرفی کردند، گروهی که بعدها در هر بزنگاه سیاسی از «عبرتهای برجام» سخن گفتند و از آن برای تسویهحسابهای جناحی بهره گرفتند. این در حالی است که رهبر انقلاب در دیدار رمضانی با مسئولان نظام در تاریخ دوم تیرماه ۱۳۹۴ صراحتاً اعلام کردند «بنده هیات مذاکرهکننده را- همین دوستانى که این مدت این زحمات را بر دوش گرفتهاند- هم امین میدانم، هم غیور میدانم، هم شجاع میدانم، هم متدیّن میدانم؛ این را همه بدانند. اکثر حضّارى که اینجا تشریف دارید، از محتواى مذاکرات خبر ندارید؛ اگر شما هم از محتواى مذاکرات و جزئیّات مذاکرات و آنچه در مجالس میگذرد مطّلع بودید به بخشى از آنچه بنده گفتم، حتماً اذعان میکردید».
در این راستا نگاهی به دوره مذاکرات پیش از برجام، بهویژه در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد و هدایت پرونده هستهای توسط سعید جلیلی، گویای آن است که مواجهه ایران با شورای امنیت سازمام ملل به جایی رسید که چیزی جز تحریم برای کشور به بار نیاورد. در میانه سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ ایران با صدور ۶ قطعنامه تحریمی ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفت و در انزوا قرار گرفت که از قطع ارتباط بانکی با نظام مالی جهانی تا کاهش صادرات نفت و سقوط ارزش ریال به سراغ کشور آمد.
با روی کار آمدن حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ رویکرد مذاکراتی ایران تغییر کرد و مذاکرات جدید با اتکای به تیمی از دیپلماتهای کارآزموده از جمله ظریف، عراقچی و تختروانچی آغاز شد. در نهایت پس از ۲۰ ماه مذاکره فشرده، سند برجام امضا شد؛ سندی که به سرعت در معرض چالشهایی جدی قرار گرفت. برخی اصولگرایان در مجلس با تشکیل کمیسیون ویژه برجام تلاش کردند توافق را از منظر حقوقی، فنی و امنیتی زیر سوال ببرند. ریاست این کمیسیون با علیرضا زاکانی بود و چهرههایی چون سعید جلیلی، فریدون عباسی، علی شمخانی و سایر مسئولان پیشین در آن حضور یافتند.
جلیلی در یکی از جلسات این کمیسیون مدعی شد که در توافق برجام از «بیش از ۱۰۰ حق مسلم ایران» صرفنظر شده ولی پنج عضو از همین کمیسیون از جمله علأالدین بروجردی، مسعود پزشکیان و غلامرضا تاجگردون با صدور بیانیهای رسمی این گزارش را «یکجانبه و غیرواقعی» خواندند. حتی یوکیا آمانو، دبیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی با حضور در کمیسیون، در دفاع از مفاد فنی برجام، به سؤالات نمایندگان پاسخ داد.
ترامپ، خروج از برجام و تلاش نافرجام برای انزوای ایران
اگرچه پس از امضای برجام، دولت باراک اوباما متعهد به اجرای این توافق شد اما با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، ورق برگشت. ترامپ با نگاهی تهاجمی به سیاست خارجی که تحت تاثیر اندیشههای راستگرایانه و محافظهکاران قرار داشت در اردیبهشت ۱۳۹۷ از برجام خارج شد و تحریمهای یکجانبه را علیه ایران بازگرداند. بعد از آن آمریکا در سپتامبر ۲۰۲۰ تلاش کرد، مکانیسم ماشه را فعال کند تا تحریمهای سازمان ملل نیز دوباره اعمال شود اما این اقدام با مخالفت اکثریت اعضای شورای امنیت روبهرو شد. حسن روحانی در اردیبهشت ۹۷ و در اولین واکنش خود به خروج ترامپ از برجام گفت که «شاهد یک تجربه مهم تاریخی بودیم و آن جملهای که از ۴۰ سال پیش میگفتیم و تکرار میکردم که ایران کشوری است که به تعهد خود پایبند است و آمریکا هیچگاه به تعهد خود پایبند نبوده است، دوباره تکرار شد».
با انتخاب جو بایدن در نوامبر ۲۰۲۰ امید به بازگشت آمریکا به برجام زنده شد. مذاکرات احیای برجام میان ایران و اعضای باقیمانده در وین آغاز شد اما پس از چند دور گفتوگو، نتیجه ملموسی حاصل نشد. یکی از موانع اصلی درخواست تهران برای تضمین عدم خروج مجدد دولتهای بعدی آمریکا از توافق بود؛ تضمینی که در چارچوب سیاست داخلی آمریکا عملاً غیرقابل ارائه است. همزمان با تغییر دولت در ایران و آغاز به کار دولت سیزدهم، روند مذاکرات ادامه یافت اما فضای دیپلماتیک نسبت به گذشته سردتر و پرابهامتر شد. دولت رئیسی از ابتدا اعلام کرد که به دنبال توافقی «با ضمانت و رفع واقعی تحریمها» است اما مواضع سختگیرانهتری نسبت به تیم پیشین اتخاذ کرد. با این حال نشانههایی از امکان پیشرفت در برخی دورهها به چشم میخورد تا آنکه تحولات سیاسی و نظامی منطقه، مسیر گفتوگو را قطع کرد.
اگرچه حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه دولت سیزدهم در همایش «سیاست خارجی متوازن در اندیشه امام خمینی(ره)» که ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ برگزار شد، گفت که «ما به صراحت گفتهایم نسبت به تعهد پایبند هستیم. دولت قبلی جمهوری اسلامی ایران تعهد برجام را پذیرفت و به توافق برجام پیوست و بهرغم اینکه منتقدین جدی در این دولت نسبت به برخی مواد برجام وجود دارد هیچ جا اعلام نکردهایم، برجام را در دولت جدید نمیپذیریم، بگذاریم کنار و روی توافق جدید صحبت کنیم. لذا در بهترین حالت همه گفتوگوهای ما در این مسیر به همان نقطه برجام برمیگردد» اما واقعیت این است که همطیفیهای دولت سیزدهم علناً در همان موقع با هرگونه اقدام دولت سیزدهم در قبال برجام و مذاکره مخالف بودند.
دولت چهاردهم و مشکلات پیشروی دیپلماسی
به هر ترتیب دولت سیزدهم در حالیکه هنوز به احیای کامل برجام نرسیده بود با سانحه سقوط بالگرد و درگذشت رئیسجمهور ابراهیم رئیسی به پایان رسید و با ورود دولت پزشکیان به پاستور، امید به از سرگیری مذاکرات زنده شد اما سیر تحولات منطقهای همه چیز را تحتالشعاع قرار داد؛ به گونهای که حملات اسرائیل به ایران آن هم حین مذاکره غیرمستقیم تهران- واشنگتن عملاً دورنمای مذاکرات (چه با اروپا و چه با آمریکا) را در ابهام قرار داده است. دولت پزشکیان در همان آغاز راه با چالشهایی بزرگ در حوزه سیاست خارجی، اقتصاد و مدیریت افکار عمومی مواجه شد. فشارها برای حذف ظریف از معادلات سیاست خارجی افزایش یافت و طیفهایی در داخل کشور، رئیسجمهور جدید را بابت راهبرد «مذاکره» تحت فشار گذاشتند. این در حالی است که ساختار سیاسی ایران با تأکید بر سیاستهای کلی رهبری و شورای عالی امنیت ملی به دنبال «توافقی پایدار» است، نه بازگشت به همان نسخه قبلی برجام. اکنون این سؤال اساسی مطرح است که آیا بازگشت به برجام همچنان هدف راهبردی ایران است، یا آنچه در دستور کار قرار دارد، نسخهای تعدیل شده حداقلی یا «برجامِ بدون آمریکا» خواهد بود؟
اگرچه سایه جنگ، مشکلات داخلی، تردیدهای منطقهای و رفتارهای متناقض آمریکا همهوهمه موانع مهمی در این مسیر هستند اما خاطره برجام (با تمام ضعفها و قوتهای آن) هنوز به عنوان یک الگو از «چه میتوانست باشد» در حافظه جمعی سیاست ایران حضور دارد.
از برجام تا بعد
برجام بیش از آنکه فقط یک سند حقوقی باشد، نماد فراز و فرود دیپلماسی جمهوری اسلامی در یک دهه پرتلاطم بود. تجربهای که نشان داد امکان گفتوگو با غرب (اگرچه دشوار و پرهزینه) وجود دارد اما برای پایداری آن باید نه تنها به ظرافتهای حقوقی و فنی بلکه به سازوکارهای اعتمادسازی پایدار نیز اندیشید. اکنون ایران دوباره در آستانه تصمیمی بزرگ قرار گرفته که بازگشت به مسیر تعامل یا تداوم تقابل را مانند یک دوراهی در مقابل خود میبیند. اینکه حسن روحانی در فروردین ۱۴۰۴ صراحتاً میگوید «اگر بنا بود مذاکرات برجام غیرمستقیم باشد، نه در دو سال که در ۲۰ سال هم به توافق نمیرسیدیم» به نوعی نشان میدهد که باید در مدل مذاکره با ایالات متحده، قدری تعمق کرد.
دولت پزشکیان و همراهانش، بهویژه چهرههایی مانند محمدجواد ظریف، هنوز میتوانند به عنوان معماران یک نسخه بهروز شده از دیپلماسی هستهای عمل کنند اما این امر مشروط به عبور از موانع داخلی و خارجی است. در پایان باید گفت اگرچه ۱۰ سال از امضای ان توافق گذشته اما برجام همچنان مسألهای «زنده» است؛ نه تنها در سیاست که در حافظه جمعی جامعه ایرانی. سؤالی که باید به آن پاسخ داد، این نیست که «آیا باید به برجام بازگشت؟» بلکه این است که «چگونه میتوان از تجربه برجام، مسیری بهتر برای آینده ساخت»؟