سرمقاله ایران/ اسرائیل بزرگ یا پایان صهیونیسم؟ (۱)

ایران/ «اسرائیل بزرگ یا پایان صهیونیسم؟ (۱)» عنوان یادداشت روز در روزنامه ایران به قلم سید عطاءالله مهاجرانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
دیباچه:
در منطقه غرب آسیا - عنوان استعماری «خاورمیانه» را به کار نبریم!ـ میتوانیم پنج حرکت را از هم تمییز دهیم. این پنج حرکت در دوسویه ماجرا در تقابل با یکدیگر قرار دارند.
یکم: رژیم اسرائیل دو حرکت هم- پیوند را سالهاست پیگیری میکند. در تاریخ کوتاه تشکیل رژیم صهیونیستی میتوانیم این دو حرکت را از هم تمییز دهیم:
الف: نابودی فلسطین به عنوان هویت فلسطینی و خانهها و مزارع و روستاها و محلهها و شهرهای فلسطینی. برای این نابودی از واژه «ابادة» و «تهوید» در فرهنگ فلسطینیها سخن گفته میشود. در این باره بیشتر توضیح خواهم داد.
ب: حرکت به سوی توسعه سرزمینی و تجاوز و اشغال قلمرو و سرزمینهای کشورهای مختلف. در مورد لبنان و سوریه نشانههای زنده وجود دارد. جنگ 6 روزه در سال ۱۹۶۷ که به اشغال قدس شرقی و کرانه غربی و غزه و جولان انجامید، گام مهمی در این مسیر بود. وقتی شیمون پرز، نتانیاهو، کاندولیزا رایس و ترامپ از «خاورمیانه» جدید گفتند و میگویند، مراد آمریکا و اسرائیل همین بسط جغرافیایی اسرائیل و تجاوز به کشورهای منطقه و تجزیه کشورهای بزرگ غرب آسیا از جمله عراق، سوریه، ایران و حتی مصر، ترکیه و عربستان است.
دوم: گسترش مقاومت در منطقه چنان که اسرائیل که همواره با شعار «ارتش شکست ناپذیر» خود را میستود، اکنون نزدیک به دو سال است که نتوانسته حماس را در غزه شکست بدهد و گروگانها را آزاد کند. گرچه با حمله به لبنان و یمن و البته ایران، کوشید پرونده مقاومت در برابر اسرائیل را تمام کند، اما شکست خورده است. درماندگی اسرائیل در برابر حملات موشکهای بالستیک ایران و متوسل شدن شتابزده نیمه شبانه نتانیاهو به ترامپ، نروژ و قطر ماجرایی نیست که در تاریخ مواجهه اسرائیل بتوانند فراموش کنند.
در نقطه مقابل و خارج از حیطه اسرائیل گسترش مقاومت را میتوان در سه حوزه بررسی کرد:
ج- مقاومت فلسطینیها، لبنانیها، یمنیها و عراقیها.
د- گسترش حمایت از فلسطین در جهان، راهپیماییهای جمعیتهای انبوه در پاریس، لندن، نیویورک و دیگر کشورها.
هـ- طرح به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی.
این پنج مقوله را در پنج «حسب حال» میکوشم با دقت بررسی کنم. تا ببینیم غرب آسیا با چه آینده و افقی روبهرو خواهد بود.
***
یکم: طرح نابودی هویت فلسطینی
این طرح ابعاد گوناگونی داشته و دارد. میتوان مشخصات این طرح را به این شکل صورتبندی کرد:
۱- تغییر عنوان سرزمین فلسطین به «ارض اسرائیل.» نتانیاهو به این موضوع در سخنان و نوشتههایش مکرر اشاره کرده است. از نظر او تمام سرزمین فلسطین ارض اسرائیل است. در این ارض دولت یهودی تشکیل شده است. عناصر غیر یهودی میبایست حذف شوند. به همین دلیل ما در غزه شاهد بمباران کلیساها هم بودهایم.
۲- هرگونه نام و نشانی از فلسطین بایستی حذف شود، حتی نام شهرها، محلهها و روستاها. در مذاکرات «کمپ دیوید» مناخیم بگین اصرار داشت که برای کرانه غربی، به قول خودش از نامهای توراتی «جوده» و «سامره» استفاده کند. در واقع در جنگ 6 روزه کرانه باختری رود اردن اشغال شد. اسرائیل برای اشغال این منطقه و شهرهای مهمی مانند الخلیل، بیت لحم و جنین در جنوب کرانه غربی از عنوان جوده یا یهودا استفاده کرد. عنوان سامره را به منطقهای در شمال کرانه غربی شامل شهرهای نابلس، قلقیلیه و طولکرم به کار برده و میبرد. تخریب خانههای فلسطینیها، مزارع آنان و باغهای زیتون در همین پروژه قرار میگیرد. وجه متمم این پروژه قتل فلسطینیها و مجبور کردن آنان به کوچ از خانهها، مزارع و محل زندگیشان است. یعنی آنچه در غزه در دو سال اخیر شاهد بودهایم، نمونه روشنی از همین سیاست یا استراتژی نسلکشی یا حذف فلسطینیهاست. سرکیس نعوم روزنامه نگار لبنانی 10 سال پیش در مقاله «اسرائیل تنجز تهوید القدس»، قدس را به عنوان نماد نابودسازی اسرائیل تفسیر کرده است. (مقاله در روزنامه النهار لبنان در تاریخ ۲۰ نوامبر ۲۰۱۴ منتشر شده است) او به طرحی اشاره کرده است که طی آن دولت اسرائیل در سال ٢٠١٠ تصمیم گرفته بود ظرف 10 سال یعنی تا ٢٠٢٠ بیت المقدس کاملاً هویت یهودی ـ اسرائیلی پیدا کند. جمعیت فلسطینیها در بیت المقدس حدود ۲۵۰ هزار نفر است. بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ حدود ۱۰۰۰ خانه فلسطینی ویران شده است. حدود 3 هزار نفر از فلسطینیها از قدس اخراج شدهاند. ۱۲ محله متعلق به فلسطینیها در قدس شرقی عملاً از ارتباط با بیتالمقدس به دلیل خیابانکشیها و بهانههای توسعه شهری در بنبست قرار گرفته و معزول شده است. یعنی امکان ارتباط از این محلهها گرفته شده و ناگزیر متروکه میشود. بین ساعت 7 تا 11 صبح، یهودیان برای برگزاری نماز وارد مسجدالاقصی میشوند. برخی وزیران و نمایندگان صهیونیست به مسجد الاقصی میآیند؛ یعنی مقدمات اشغال کامل مسجد الاقصی و طرح ساخت هیکل در این مکان.
البته ابتکار ورود به مسجدالاقصی و برگزاری نیایش یهودی در پنجم مهرماه سال ۱۳۷۹ (برابر با ۲۸ سپتامبر سال ۲۰۰۰) از سوی آریل شارون انجام شد. همین حرکت به نهضت انتفاضه اقصی منجر شد. انتفاضه اقصی از مهر ماه ۱۳۷۹ تا بهمن ماه ۱۳۸۳ به طول انجامید. بین 3 تا 3 هزار و 500 نفر از فلسطینیها به شهادت رسیدند. حدود ۱۰۰۰ نفر از افراد اسرائیلی نیز به قتل رسیدند. از سوی دیگر چنانکه میدانیم، در زیر بنای باشکوه مسجدالاقصی تونلهای متعدد و متقاطعی برای عملیات باستانشناسی و توریستی! حفر کردهاند. همچنان مشغول کند و کاوند. اگر روزگاری مسجدالاقصی فرو بریزد، آن ویرانی را نتیجه عملیات فنی و مهندسی و ناگهانی وانمود خواهند کرد. این نکته را برخی صهیونیستها مطرح کردهاند، پس نبایست تعجب کنیم. چنانکه مایکل روهان یک صهیونیست استرالیایی، مسجدالاقصی را در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۳۴۸ آتش زد. او میگفت به او الهام شده مسجدالاقصی را بسوزاند تا مسیح ظهور کند و هیکل سلیمان در محل مسجد بنا شود. منبر صلاحالدین که یکی از شاهکارهای هنری بود در این آتشسوزی سوخت و نابود شد. صهیونیستها با ادعای هیکل سلیمان، تپه معبد (حایها میکداش) در مجاورت مسجد الاقصی همواره ساخت معبد را به عنوان یک آرمان مطرح کردهاند. همه این عناصر برای حذف هویت دینی و تاریخی و فرهنگی و اجتماعی فلسطینیهاست. رشید خالدی متفکر فلسطینی در پیشانی کتاب «جنگ صد ساله» جملهای از یوسف عیسی (۱۹۴۸-۱۸۷۰) روزنامه نگار فلسطینی مسیحی که بنیانگذار مجله فلسطین بود، روایت کرده است. پیشگویی اندوهباری است:
«ما فلسطینیها ملتی هستیم که در مخاطره ناپدید شدن و محو قرار داریم.» (1)
هیأت علمای فلسطین در بیانیهای که با عنوان «هوید و تغییر هویة مُمَنْهَج» منتشر کردند، به برنامه نابودسازی و تغییر برنامهریزی شده هویت فلسطینی اشاره کردهاند. در این بیانیه به تغییر نام 2 هزار و 870 موقعیت تاریخی، طبیعی و جغرافیایی اشاره شده است؛ تغییر نام ۳۴۹ شهر و روستا، ۱۰۰۰ روستای ویران شده، ۵۶۰ درّه و رودخانه، ۳۸۰ چشمه، ۱۹۸ کوه، ۵۰ غار و ۲۸ قلعه و قصر و ۱۴ برکه و دریاچه.
امیل حبیبی (۱۹۷۶-۱۹۲۱) رمان نویس بزرگ فلسطینی در رمان «متشائل» به تغییر و تحریف هویت فلسطینی با ظرافت و طنز بسیار نیرومند و تأثیرگذارش اشاره کرده است . اینکه چگونه فلسطینیها دیگر آرمان خود را از دست دادهاند و اندک اندک تغییر هویت میدهند. تغییر نامها و سبک زندگی و فراموش کردن فلسطین برایشان عادی میشود. حتی به مرور زمان زبان عربی را به کناری مینهند. بچههایشان دیگر در مدارس به زبان عبری درس میخوانند. در خانه هم زبان عبری رواج پیدا میکند. امیل حبیبی به این نکته توجه دارد که برای ویران کردن هویت فلسطینی میبایست اسطوره و آرمان فلسطینی نابود شود.(2)
همان تعبیر یوسف العیسی؛ شاهد ناپدید شدن هویت فلسطینی هستیم. برای نابود کردن هویت میبایست آرمان را ویران کرد. همان سخن معروف بن گوریون (1۹۷۳- ۱۸۸۶) که گفته بود. «پیرمردان و پیرزنان فلسطینی درگذر زمان میمیرند و کودکان و جوانان نیز فلسطین را فراموش میکنند.» البته واقعیت عکس انتظار و پیشبینی بن گوریون در ساحت فلسطین اتفاق افتاد. وقتی بن گوریون مُرد، یحیی السنوار ۱۱ ساله (متولد سال ۱۹۶۲) و محمد الضیف ۸ ساله (متولد ۱۹۶۵) بودند. نه تنها هیچکدام فلسطین را فراموش نکردند، بلکه با سازماندهی حرکت هفتم اکتبر ۲۰۲۳ افسانه ارتش شکست ناپذیر را برای همیشه شکست دادند؛ ارتشی که مدام از حماسه و جنگ شش روزه که همه کشورهای عربی را شکست داده بود و قدس شرقی و کرانه غربی و غزه و جولان را اشغال کرده بود، میگفت؛ نزدیک به دو سال است نتوانسته در یک محدوده جغرافیایی بسیار کوچک حدود ۳۶۰ کیلومتر مربع با مجاهدانی که در تونلها به سر میبرند، به پیروزی و آزادی همه گروگانها و پایان حماس دست پیدا کند. پیداست همان طرح و برنامهای که برای تغییر و بلکه نابودی هویت فلسطینی طی سالهای سال برنامهریزی شده بود، نتیجه عکس داده
است.
پی نوشت:
1. Rashid Khalidi, the hundred years war on Palestine, London. Profile Books, 2024 p.2
۲. امیل حبیبی، خوش خیال بد اقبال ترجمه سید عطاءالله مهاجرانی، تهران، انتشارات امید ایرانیان، ۱۳۹۴ ص ۱۴۷-۱۴۸