سرمقاله فرهیختگان/ آقای خاتمی صدای پایِ رادیکالیسم را میشنوید؟

فرهیختگان/ «آقای خاتمی صدای پایِ رادیکالیسم را میشنوید؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم محمد زعیمزاده است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در روزهای اخیر سه پیشنهاد برای بهسازی حکمرانی از سوی حسن روحانی، محمدجواد ظریف و جبهه اصلاحات مطرح شده است. اصل این اتفاق، یعنی فکر کردن گروههای داخل نظام را باید به فال نیک گرفت. متونی که میتوانند باب بحث در خصوص شرایط فعلی را باز کنند؛ اما تقریباً میتوان گفت هر سه متن بیش از آنکه ناظر به عبور ایران از شرایط خاص بینالمللی فعلی باشند با هدف کنشگری در فضای سیاست داخلی تنظیم شدهاند و ایرادهای جدی دارند. نطق حسن روحانی که با فرمی خوب ارائه شد، مشکل اساسی دارد؛ او در مرحله توصیف وقایع دفاع 12 روزه هدف از اقدام رژیم صهیونیستی و آمریکا را بهدرستی براندازی میداند؛ اما در مرحله تجویز غیر از موضاعات داخلی، راهحل را تلویحاً اعتمادسازی با دنیا قلمداد میکند؛ در چه زمانی؟ چند ماه بعد از اینکه آمریکا بمب را روی میز مذاکره انداخته است و رئیسجمهور آن هر روز ایران را تهدید میکند.
مشکل روحانی در این تجویز دوتاست؛ اول آنکه صغرا و کبرای بحثش با هم نمیخواند، یعنی اگر قصد طرف براندازی است، ما قرار است بر سر چه موضوعی اعتمادسازی کنیم؟ و دوم در همین ماجرای اعتمادسازی نه از تجربیات شکستخورده قبلی میگوید و نه ایده عملیاتی میدهد و در حد کلیات متوقف میماند. او نمیگوید قرار است تا کجا اعتمادسازی کنیم؟ وقتی طرف از تسلیم ایران گفته است، حد یقف اعتمادسازی کجاست؟ متن دوم متعلق به محمدجواد ظریف است، ایدهای که تحتعنوان تغییر پارادایمیک در فضای رسانهای مطرح شد، اما مراجعه به متن نشان میدهد این عنوان بیشتر یک دوپینگ ژورنالیستی است و خیلی نه از تغییر سخن گفته شده و نه موضوعی در حد طرح یک چهارچوببندی جدید مفهومی در آن وجود دارد. جناب ظریف در سه سطح سخن میگوید؛ نخست اتخاذ سیاستهایی در داخل، دوم تجویز همگرایی بیشتر در منطقه و سوم یک پیشنهاد مبهم در سطح فرامنطقهای. آنچه جناب ظریف در سطح منطقه میگوید مشخص نیست چقدر با وضع و حال سیاست این روزهای کشور فرق دارد. امروز ایران در ترک تخاصم جدی با همه قدرتهای منطقهای از جمله سعودی و مصر است و در خصوص ترکیه و آذربایجان هم رسماً خود را به تجاهل زده است، تقریباً غیر از رژیم صهیونیستی هیچ حاکمیتی در منطقه نیست که حداقل در ظاهر با ایران رابطه خوب نداشته باشد. در سطح فرامنطقهای ظریف صادقتر از روحانی است و به شکستهای قبلی در اعتمادسازی اشاره میکند؛ اما در ادامه باز ناباورانه از همان مسیر میگوید و البته وارد جزئیات نمیشود که این تغییر بهلحاظ عملیاتی یعنی چه؟ با بمباران فردو چطور جمع میشود؟ با خروج یکطرفه آمریکا از برجام چطور؟ و...
متن سوم مربوط به جبهه اصلاحات ایران است. در این متن از ایران خواسته شده داوطلبانه مسئله هستهای را تعطیل و تخاصم را ترک کند. پیشفرض این بیانیه این است که ایران منشأ تولید تخاصم است و با ترک زمین توسط ایران موضوع حل میشود. از سوی دیگر این متن در داخل بارهایی را روی دوش دولت پزشکیان میگذارد که به معنای پایان دولت است. اگر مشکل ایده روحانی متناقض بودن و مشکل ایده ظریف متناقض بودن و توقف در کلیات است؛ مشکل بیانیه اصلاحطلبان علاوه بر اینها غیرصادقانه بودن هم است. طبق قانون اساسی همه گروههای سیاسی در بیان عقیده آزادند؛ اما ایکاش گروهها صادقانه رفتار کنند. مثلاً اگر نام این بیانیه پروژه عبور از پزشکیان نامیده میشد بهمراتب صادقانهتر بود. آن وقت تشابه رفتاری این جریان با آنچه حمید رسایی و رادیکالهای مجلس با پروژه استیضاح رئیسجمهور دنبال میکنند، مشخص میشد.
مشکل دیگر این متن این است که نویسندگان انگار چند روز قبل با فضاپیما از مریخ هبوط کردهاند و کاری به آنچه روی زمین میگذرد، ندارند. این بیانیه در بخش تجویز نشان میدهد هیچادراکی از تخاصمورزی 12 روزه آمریکا و اسرائیل ندارد. بیانیه از ترک تخاصم از سوی ایران میگوید؛ اما به این سوال پاسخ نمیدهد که مگر تخاصم را ما پدید آوردهایم که حالا باید ترک کنیم؟ مگر ما وسط مذاکرات نبودیم که علیهمان جنگ راه انداختند؟ بیانیه رسماً میگوید خودمان داوطلبانه هستهای را بدهیم برود. حال فرض کنید مذاکرهای در پیش باشد. شما اگر جای طرف آمریکایی باشید اصلاً حاضرید سر موضوعی که خودتان داوطلبانه کادوپیچ و تقدیم کردهاید، مذاکره کنید؟ این بیانیه به یک معنا فاتحه میز مذاکره احتمالی را هم میخواند، از این زاویه لبه دوم قیچی گوساله سامری خواندن مذاکرات تاکتیکی است.
پرسشکردن از متن این بیانیه احتمالاً کاری عبث است. هدف و فرامتن این بیانیه گذاشتن رد عبور از پزشکیان و دولت در داخل، تضعیف جریان عقلانیت و میانهروی و ساخت دوقطبیها و تقویت رادیکالیسم است. بیانیهای که مشخص نیست با حمایت آقای خاتمی صادر شده است یا نه. اگر ایشان هم موافق چنین بیانیهای است باید گفت آقای خاتمی کلاهتان را بالاتر بگذارید.