سرمقاله فرهیختگان/ شکست محاسبات عربی

فرهیختگان/ «شکست محاسبات عربی» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم میراحمدرضا مشرف است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
تجاوز آشکار و بیپروای رژیم صهیونیستی به قطر، جهان عرب و به خصوص زمامداران کشورهای حاشیه خلیج فارس را در شوک بزرگی فرو برد. این زمامداران سالیان سال بود که میخواستند مسئله فلسطین را از چهارچوب اختلافات فراگیر عربی- یهودی، به سطح تنش سرزمینی و ارضی میان فلسطینیها و یهودیان تنزل دهند. ورود یک به یک و تدریجی آنها به توافق ابراهیم، آن هم در شرایط بیتوجهی محض به سرنوشت فلسطینیها و اشغال سرزمینهای اسلامی همچون بیتالمقدس، دقیقاً در همین چهارچوب باز تعریف میشود. حتی واقعه 7 اکتبر و به دنبال آن جنایات و نسلکشی رژیم صهیونیستی در لبنان و غزه نیز نتوانست آنها را از این خواب غفلت بیدار کند که از نظر تلآویو فرق زیادی میان فلسطینیان و دیگر اعراب وجود ندارد. در سایه بیتفاوتی و پرهیز جهان عرب از درگیری جدید با رژیم صهیونیستی، رژیم صهیونیستی جرئت پیدا کرد تا یک عضو دیگر جامعه عرب یعنی سوریه را نیز مورد حملات مکرر خود قرار دهد. در حالی که تلآویو گام به گام در حال پیشروی به سوی جهان عرب بود، اعراب و به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس به شراکت خود با آمریکا و چتر امنیتی واشنگتن بر سرشان دلخوش کرده بودند.
اکنون حمله به قطر اشتباه بودن اغلب و یا در واقع تمامی این محاسبات را به رخ کشیده است. حالا اعراب با سؤالهای زیادی مواجه شدهاند؛ آیا صهیونیستها به دنبال اجرایی ساختن نقشه سرزمین موعود یهودیان هستند؟ کدام کشور عربی و یا اسلامی هدف بعدی رژیم صهیونیستی خواهد بود؟ آیا آمریکاییها به پیمانهای امنیتی خود با اعراب پایبند مانده و از آنها در برابر این تهاجمها دفاع خواهند کرد؟ اینها سؤالاتی است که این روزها نه تنها ذهن زمامداران عرب، بلکه جامعه و نخبگان آنها را نیز به خود مشغول کرده است. در همین راستا اندیشکده «افکار» وابسته به مؤسسه شورای خاورمیانه، مصاحبهای با چند تن از تحلیلگران برجسته عرب انجام داده و سؤالاتی از آنها در مورد تأثیرات منطقهای و بینالمللی حمله رژیم صهیونیستی به قطر پرسیده است. در این جا به خلاصهای از این پرسش و پاسخها میپردازیم تا ماهیت مواضع جامعه و نخبگان عربی در مورد موقعیت پیش آمده، بیش از پیش برایمان روشن شود.
حمله اسرائیل به قطر؛ مرگ دیپلماسی
«دالیه غانم» یکی از تحلیلگران برجسته عرب، به این تهاجم از زاویه اثرات آن بر روند دیپلماسی و فرایند میانجیگری در جهان توجه نشان میدهد. غانم تأکید میکند که حمله اسرائیل به دوحه شوک عمیقی به شیوه جهانی دیپلماسی وارد کرده و آینده میانجیگری بینالمللی را به شکل جدی زیر سؤال برده است. در واقع اقدام اسرائیل فراتر از یک عملیات نظامی است. این یک حمله مستقیم به اصل بنیادی بیطرفی است که زیر بنای حل و فصل مسالمتآمیز مناقشات بینالمللی را پایهریزی میکند. به گفته نخستوزیر قطر این حمله یک «تروریسم دولتی» و تلاشی عمدی برای خرابکاری برای حصول توافق از طریق مذاکره است. این اقدام گستاخانه احتمالاً قطر را ناچار به ارزیابی مجدد در نقش میانجیگری خود و رهبری حماس را ناچار به رفتن به مکانهایی خواهد کرد که دسترسی کمتری به آنها امکانپذیر و به تبع آن روند گفتگوها نیز بسیار دشوارتر خواهد شد. آمادگی اسرائیل برای هدف قرار دادن یک میانجی، پیامی ترسناک به دیگر کشورها ارسال میکند؛ تعهد به دیپلماسی اکنون میتواند باعث هدف قرار گرفتن یک کشور شود. این رویه جدید و خطرناک، چهارچوب راهحل مسالمتآمیز را تضعیف میکند و تغییر به سوی دنیایی را نشان میدهد که در آن دیپلماسی دیگر یک سپر نیست، بلکه یک هدف است. در چنین جهانی که دیپلماسی به طور فزایندهای با اقدامات نظامی یکجانبه کشورهای سرکشی مانند اسرائیل تضعیف میشود، میانجیها در مقابل یک سؤال هشداردهنده قرار خواهند گرفت؛ آیا اکنون بهای صلح، خطر بروز جنگ خواهد بود؟
اسرائیل؛ از تلاش برای بازدارندگی تا کوشش برای سلطه
«عمر اچ رحمان» از زوایهای دیگر به این موضوع توجه نشان میدهد. حمله اسرائیل به کشور مستقل قطر، فقط میتواند نشاندهنده اهمیت یک نکته باشد؛ البته اگر این نکته تا کنون و بعد از دو سال نسلکشی در غزه هنوز مشخص نشده باشد؛ این که اسرائیل مهمترین تهدید برای امنیت منطقهای و جهانی است.
در واقع اسرائیل یک کشور سرکش است که کاملاً خارج از هنجارها و قوانین بینالمللی عمل کرده و مصونیت آشکارش نیز کل نظام بینالمللی را با خطر مواجه میکند. اسرائیل در سطح منطقهای از بازدارندگی به سلطهجویی رسیده است و به هر کسی، در هر جا و در هر زمانی که بخواهد حمله میکند؛ آن هم با این تصور غلط که در سایه حمایت ایالات متحده میتواند به هژمون خاورمیانه تبدیل شود. اما حمله به یکی از اعضای شورای همکاری خلیج[فارس]، واشنگتن را در موقعیت بسیار دشواری قرار میدهد. بر این اساس ایالات متحده نمیتواند تضمینهای امنیت خود برای خلیج[فارس] را در مقابل اسرائیلی که ظرفیت کنترل آن را دارد، ولی در عین حال قادر به مهار آن نیست، حفظ کند. مهمترین سؤالی که شرکای آمریکا در منطقه اکنون میپرسند این است: دولت ترامپ برای پایان دادن به مصونیت اسرائیل و بازداشتن این کشور سرکش چه خواهد کرد؟ در این شرایط همه کشورهای شورای همکاری باید اقدامات جمعی را که قادر به انجام آن هستند، مورد ارزیابی قرار دهند؛ آن هم تا قبل از آن که جاهطلبیهای هژمونیک اسرائیل، در سایه مصونیت از مجازات، قویتر شده و درک آن از اینکه چه کسی برایش تهدید محسوب میشود، گستردهتر شود.
کشورهای خلیج فارس و لزوم درک تغییر تهدیدات منطقهای
«رشید المهندی» به مسئله خطرناک شدن سریع و هر چه بیشتر محیط استراتژیک کشورهای خلیج فارس توجه نشان میدهد. او در این زمینه به دو واقعه اخیر یعنی حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی العدید در قطر و تهاجم اسرائیل به این کشور اشاره میکند، وقایعی که از نظر وی احساس امنیت را در خلیج فارس از بین برده و آسیبپذیریهای عمیق امنیتی را آشکار کرده است. از نظر وی در چهارچوب چنین وقایعی، کشورهای خلیج فارس باید سیاستهای امنیتی، دفاعی و سیاسی خود را مورد بازنگری قرار دهند. این موضوع به خصوص با توجه به ناکامیهای مداوم تضمینهای امنیتی غرب که البته در حال حاضر به سطحی از همدستی [با اسرائیل] نیز رسیده است، بسیار مهم تلقی میشود. شرکای غربی وقتی با انتخاب میان حمایت از کشورهای خلیج فارس و اسرائیل مواجه میشوند، به وضوح دومی را انتخاب کردهاند؛ علیرغم آن که اسرائیل دولت سرکش و نسلکشی است که خود را برای هژمونی منطقهای مهیا میسازد. از نظر المهندی کشورهای خلیج فارس برای دستیابی به اهداف دفاعی و امنیتی خود هیچ گزینه دیگری جز ایجاد یک معماری دفاعی و امنیتی جمعی با محوریت شورای همکاری خلیج فارس ندارند. آنها همچنین باید در خارج از چهارچوبهای منسوخ شدهای که نتوانستهاند خلیج فارس را امنتر کنند، مشارکتهای امنیتی را تنوع بخشی دهند. حمله اسرائیل به قطر نباید از سوی شورای همکاری و جهان عرب بیپاسخ بماند. اگر هیچ دفاعی ایجاد نشود، حوادث مشابه مکرر شده و در این دنیای در حال تغییر، خطر تبدیل شدن به یک فرایند عادی را پیدا میکند.
سطوح تأثیرگذاری حملۀ اسرائیل به قطر
«رنج علاء الدین» یکی دیگر از تحلیلگران عرب، به سطوح پیامدها و تأثیرگذاری این حمله توجه نشان میدهد. از نظر او در سطح اول، این امر بر اتحاد قطر با ایالات متحده سایه میافکند. اگر نگوییم غیر ممکن، بعید است که ایالات متحده از این حمله اطلاع نداشته باشد. بنابراین ایالات متحده را باید شریک این حملات تلقی کرد. این در حالی است که قطر متحد دیرینه آمریکا و میزبان بزرگترین پایگاه این کشور در منطقه است. ممکن است شبیهسازیهایی بین حمله اسرائیل به قطر و حملات هدفمند آمریکا به افغانستان و پاکستان وجود داشته باشد. اما این یک استدلال غیرقابل قبول است چرا که قطر یاریدهنده حماس و حملاتش به اسرائیل نیست؛ پاکستان و افغانستان پذیرای بخشهای وسیعی از زیرساختهای القاعده بوده و پشتیبانی اطلاعاتی، تسلیحاتی و منابع مالی این گروه را بر عهده داشتند. این در حالی است که قطر به درخواست واشنگتن میزبان دفتر سیاسی حماس بوده است.
اما در سطح دوم یک حمله هوایی در عمق قلمرو یکی از متحدان آمریکا، آونگ را به نفع دشمنان آمریکا در منطقه تغییر میدهد. ایران با حمله هوایی اسرائیل به قطر جسورتر خواهد شد. در عین حال این پیامدها میتواند گستردهتر از این هم باشد؛ حمله به یکی از متحدان ایالات متحده تردیدها و ناراحتیهای دیگر متحدان در شورای همکاری و جاهای دیگر را نسبت به پایبندی دولت ترامپ به تعهداتش ایجاد میکند؛ آن هم در شرایطی که منطقه برای از سرگیری جنگ اسرائیل و ایران، عدم قطعیت اوضاع در سوریه و احیای احتمالی داعش آماده میشود.
فشار دو تریلیون دلاری بر دولت ترامپ
«عادل عبدالغفار» از دیگر تحلیلگران عرب به ظرفیتهای کشورهای خلیج فارس در برابر اسرائیل و به خصوص ایالات متحده توجه نشان میدهد. او تأکید دارد که درست است که این کشورها ممکن است قدرت نظامی قابل توجهی در مقیاس جهانی نداشته باشند، اما از جهات دیگر خود را به عنوان بازیگران تأثیرگذار منطقهای و بینالمللی معرفی کردهاند. آنها اهرمهای سرمایهگذاری، معاملات تجاری و کمکهای بشردوستانه را در اختیار دارند. به طور خاص و در مورد ایالات متحده، رئیس جمهور ترامپ در جریان سفر ماه مه خود به کشورهای حاشیه خلیج فارس، به بیش از 2 تریلیون دلار معاملات متنوع خود با این کشورها افتخار کرد. این سرمایهگذاریها، همراه با افزایش نفوذ کشورهای خلیج فارس در لابیهای سیاسی ایالات متحده، اهرمهای قابل توجهی را فراهم میکند. اگر رهبران شورای همکاری خلیج فارس تصمیم به یک اقدام جمعی بگیرند، میتوانند از این اهرم برای تحت فشار قرار دادن ترامپ و مهار نتانیاهو استفاده کنند.