حزبالله در مسیر بازیابی

فرهیختگان/متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علی ملکی| با شهادت سید حسن نصرالله و همراهان، حزبالله وارد مرحلهای حساس از تاریخ خود شد. دورانی که هم از نظر اجتماعی و هم از نظر سیاسی، حزبالله را با شرایط ویژهای مواجه ساخت. محمد خواجویی، کارشناس مسائل لبنان، بر اهمیت رابطه ارگانیک حزبالله با بدنه مردمی، بهویژه جامعه شیعی لبنان، تأکید دارد و معتقد است که این پیوند، نقطه اتکای اصلی حزبالله در مواجهه با فشارهای داخلی و خارجی است. از نگاه خواجویی، مشروعیت سلاح حزبالله همچنان پابرجاست، زیرا دولت لبنان توانایی دفاع از تمامیت ارضی و مقابله با تجاوزات اسرائیل را ندارد.
خواجویی صبر استراتژیک حزبالله در برابر فشارها، توان بازسازی و ظرفیت واکنش در شرایط بحرانی و استمرار حمایت مردمی را به عنوان شاخصهای مهم ارزیابی آینده حزبالله معرفی میکند و معتقد است که هرچند حزبالله با محدودیتها و چالشهای جدی روبهروست اما هنوز مجموعهای پویا و تأثیرگذار در معادلات اجتماعی و سیاسی لبنان به شمار میرود.
با اینحال خواجویی تأکید میکند که ضربههای عملیاتی و فرماندهای یک سال گذشته، موقعیت حزبالله را تغییر داده و مقایسه آن با سالهای پیشین ممکن نیست. خواجویی تغییر قدرت بازدارندگی حزبالله، کاهش نفوذ سیاسی آن در دولت لبنان و فشارهای بینالمللی و منطقهای را محورهای اصلی وضعیت کنونی این سازمان معرفی میکند.
اثر حملات اسرائیل به حزبالله
محمد خواجویی، کارشناس مسائل لبنان معتقد است در حمله یک سال قبل اسرائیل به لبنان، حزبالله ضربات بیسابقهای متحمل شد و وضعیت کنونی آن قابل مقایسه با یک سال قبل یا سالهای پیش از آن نیست. او در این باره توضیح داد: «در حمله، حزبالله بسیاری از رهبران و فرماندهان کلیدی خود، از جمله سیدحسن نصرالله، سید هاشم صفیالدین، ابراهیم عقیل، فواد شکر، بسیاری از فرماندهان گردان رضوان و همچنین بخش قابل توجهی از کادر میانی و بدنه خود را از دست داد؛ نیروهایی که طی چهار دهه اخیر و به ویژه در یک دهه اخیر در جریان جنگ در سوریه بسیار حرفهای و متبحر بودند. از دست دادن این حجم از نیروی عملیاتی و فرماندهان مؤثر، ضربه بزرگی به حزبالله وارد کرد و جبران یا جایگزین کردن آن به راحتی ممکن نیست. در جریان جنگ اخیر، بسیاری از ذخایر نظامی حزبالله نیز هدف حمله قرار گرفت. علاوه بر این، بدنه حامی حزبالله که عمدتاً از شیعیان لبنان هستند، مناطقی که در آن سکونت داشتند، آسیب زیادی دید و امروز یکی از مسائل عمدهای که حزبالله با آن مواجه است، مسئله بازسازی مناطق آسیبدیده است.»
جابهجایی موقعیت سیاسی حزبالله
خواجویی «از دست رفتن قدرت بازدارندگی حزبالله برای لبنان» را یکی از بزرگترین آسیبهای وارده به حزبالله میداند. او در این باره گفت: «باید توجه داشته باشیم که در نبود یک ارتش و دولت قوی برای حفاظت از تمامیت ارضی لبنان در مقابل اشغالگری اسرائیل و همچنین در مقابل تحرکات گروههای تکفیری، حزبالله مهمترین قدرت مؤثر در دفاع ملی لبنان بود. به ویژه در دو دهه اخیر، بعد از آزادسازی جنوب لبنان و همچنین جنگ ۳۳روزه، حزبالله توانسته بود نوعی وضعیت بازدارندگی برای لبنان ایجاد کند، به طوری که اسرائیل همواره در تقابل نظامی با حزبالله محتاط بود. این وضعیت و توان حزبالله در آن دوره، توجیهی برای داشتن سلاح و عاملی مشروعیتبخش برای حضور سلاح در لبنان بود. اما پس از جنگ اخیر و اشغال مجدد جنوب لبنان و در شرایط کنونی که حملات پیدرپی اسرائیل به جنوب لبنان ادامه دارد، این بازدارندگی عملاً نقض شده و احیای این قدرت بازدارندگی بسیار دشوار است. به تبع آن، آسیبی که حزبالله در جنگ اخیر متحمل شد (چه در عرصه میدانی و چه در زمینه از دست رفتن رهبران و آسیب تشکیلاتی) موقعیت حزبالله در عرصه سیاسی لبنان نیز تضعیف شد. اوج این تضعیف را در ماجرای انتخاب رئیسجمهور لبنان شاهد بودیم، جایی که گزینه مورد حمایت و پشتیبانی آمریکا به قدرت رسید. به هر حال آسیبی که حزبالله در جنگ اخیر متحمل شد، در عرصه سیاسی نیز اثرگذار بود و باعث تضعیف جایگاه حزبالله در سیاست لبنان شد. تعیینکنندگی حزبالله در عرصه سیاسی لبنان که طی دستکم دو دهه اخیر شاهد آن بودیم، از بین رفت و این مسئله مشخصاً در جریان انتخاب جوزف عون به عنوان رئیس جمهوری لبنان دیده شد؛ فردی که گزینه اصلی ایالات متحده بود و نیروهای احزاب سیاسی لبنان نیز تحت فشارهای آمریکا او را انتخاب کردند. همچنین در جریان تشکیل دولت به ریاست آقای نواف سلام، گزینهای انتخاب شد که مواضع بسیار تندی در ارتباط با حزبالله دارد. این اتفاقات و تصویب طرح خلع سلاح حزبالله در دولت لبنان که اخیراً شاهد آن بودیم، جلوهای از تضعیف حزبالله در عرصه سیاسی این کشور بود.»
رابطه ارگانیک میان حزبالله و حامی
این کارشناس مسائل لبنان تأکید کرد آن چیزی که در مورد تضعیف حزبالله در عرصههای امنیتی، تشکیلاتی و همینطور سیاسی، گفته شد، همه ماجرا نیست. او ادامه داد: «مسائل دیگری هم هست که باید مورد توجه قرار گیرد. نکته کلیدی این است که مهمترین نقطه اتکای حزبالله، «حمایت مردمی» در لبنان است. حزبالله یک سازمان صرفاً نظامی نیست که از بالا تشکیل شده باشد و هیچ ارتباطی با بدنه جامعه لبنان نداشته باشد. ما شاهد یک رابطه ارگانیک بین حزبالله و بدنه حامی آن در جامعه لبنان هستیم. به عنوان مثال، تمامی ۲۷ کرسی شیعیان در پارلمان لبنان طی سالهای گذشته همیشه در اختیار حزبالله و متحد آن، «جنبش امل» بوده است و این نشان میدهد که حزبالله در درجه اول در طایفه شیعه دارای نفوذ بسیار بالا و تعیینکننده است. البته همینطور در طوایف دیگر نیز شاهد حمایتهای گسترده مردمی از حزبالله هستیم. بنابراین نکته اینجاست که حذف حزبالله به دلیل اتکا به حمایت مردمی و حذف آن از صحنه سیاسی لبنان، بسیار دشوار است؛ زیرا گروه و سازمانی که اتکا به حمایت مردمی دارد به راحتی قابل حذف شدن نیست، چون در واقع تفکر حزبالله ریشه در جامعه لبنان دارد. آن چیزی که ما تحت عنوان مقاومت صحبت میکنیم، در لبنان چیزی است که در ابتدا در جامعه و میان مردم لبنان وجود داشت؛ مردمی که حدود چهار دهه پیش در مقابل اشغالگری اسرائیل خودشان سلاح به دست گرفتند و بعد سازمانیافته شدند و در ابتدا جنبش امل و سپس حزبالله را تشکیل دادند. در واقع حزبالله مجموعهای است که از پایین به بالا شکل گرفته و تفکر مقاومت در جامعه لبنان رسوخ دارد.»
ضرورت مشروعیت حفظ سلاح در شرایط انفعال دولت لبنان
مهمترین پروندهای که در حال حاضر در لبنان در جریان است، موضوع خلع سلاح حزبالله است. خواجویی معتقد است تا زمانی که مسئله اشغالگری حل نشده باشد و تجاوزات اسرائیل ادامه داشته باشد، ضرورت مقاومت در مقابل این اقدامات پابرجاست و این وضعیت، مشروعیت داشتن سلاح برای حزبالله را تأمین میکند؛ بهویژه اینکه ما شاهد نوعی انفعال و ناتوانی از سوی دولت و ارتش لبنان برای دفاع از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی در این کشور هستیم. وی در ادامه گفت: «اساساً چیزی که باعث شکلگیری مقاومت در لبنان شد، ضعف نهاد دولت بود و این وضعیت با وجود گذشت دههها تفاوتی نکرده است. در شرایط کنونی عملاً دولت این کشور فاقد توان لازم است که اسرائیل را از جنوب لبنان خارج کند و همچنین مانع تجاوزات آن حتی پس از توافق آتشبس از نوامبر سال گذشته شود. ما همچنین شاهد حمایتهای مردمی از سلاح مقاومت بودهایم؛ در دو ماه اخیر تظاهراتی در حمایت از حزبالله شکل گرفت و همینطور تجمع اخیر در سالگرد شهادت سید حسن نصرالله برگزار شد. به هر حال، حزبالله بهرغم آسیبهایی که دیده، همچنان با حمایت گسترده مردمی در لبنان مواجه است. نکته اینجاست که در شرایطی که شاهد افزایش فشارها بر شیعیان لبنان هستیم، شیعیان اصرار و پافشاری بیشتری بر حمایت از حزبالله دارند؛ حزبی که حتی ضعیفتر از گذشته به نظر میرسد. در شرایط کنونی که به نظر میرسد شیعیان با نوعی تهدید وجودی مواجه هستند، حمایت از حزبالله برای آنها اهمیت مضاعفی دارد و این حمایت را بیشتر ابراز میکنند.»
حزبالله و پروژۀ تغییر نظم منطقهای اسرائیل
خواجویی مهمترین چالشی که امروز حزبالله با آن مواجه است را «پروژه تغییر نظم منطقهای» میداند که «عملاً بعد از عملیات هفتم اکتبر توسط اسرائیل پیش گرفته شد» و هدف آن در واقع «حفظ برتری اسرائیل بر معادلات امنیتی، نظامی و حتی سیاسی» در خاورمیانه است. وی افزود: «مهمترین جلوه این پروژه، تضعیف محور مقاومت است؛ محوری که بهویژه در دو دهه اخیر اسرائیل را در یک تنگنا قرار داده بود. حزبالله مهمترین بخش این محور بود و از نظر اسرائیل متشکلترین، قدرتمندترین و بزرگترین تهدید در محور مقاومت محسوب میشد. بنابراین برای اسرائیل مهم است که در اجرای پروژه نظم جدید منطقهای، حزبالله خلع سلاح شود، زیرا به هر حال نزدیکترین تهدید برای اسرائیل است. درست است که در جریان جنگ اخیر حزبالله آسیب دید، اما برای اسرائیل وضعیت کنونی حزبالله یک پروژه ناتمام است. به همین دلیل، بعد از جنگ و بعد از توافق آتشبس از نوامبر، شاهد ادامه حملات اسرائیل به لبنان و ادامه اشغالگری اسرائیل در پنج نقطه از جنوب لبنان هستیم.»
هیچ نیروی داخلی توان مقابله با حزبالله را ندارد
خواجویی به افزایش فشارهای آمریکا بهعنوان لبه دوم قیچی اشاره کرد که در کنار حملات اسرائیل، حزبالله و محور مقاومت را تحت فشار قرار داده است. او به طرح اخیر تام باراک، فرستاده ویژه آمریکا و تصویب آن در دولت لبنان اشاره کرد و گفت: «در ابتدا آنها دنبال این بودند که از طریق تشدید حملات و فشارهای سیاسی در لبنان، حزبالله را به سمت تضعیف بیشتر و خلع سلاح هدایت کنند، اما واقعیتها و پیچیدگیهای داخل لبنان نشان داد که عملاً اجرای پروژه خلع سلاح توسط ارتش لبنان کاری ناممکن است. با وجود اینکه حزبالله ضعیف شده، هنوز قویترین و متشکلترین سازمان در لبنان است و به همین دلیل هیچ نیرویی، حتی ارتش لبنان، توانایی رویارویی با حزبالله در داخل لبنان را ندارد.»
حزبالله در حال بازیابی خود است
این کارشناس مسائل لبنان با اشاره به ناتوانی طرفها در خلع سلاح حزبالله، پیشبینی میکند که ظرف هفتهها و ماههای آینده با حمله دوباره و گسترده اسرائیل به لبنان مواجه خواهیم بود. وی تصریح کرد: «رها کردن حزبالله در این وضعیت خطراتی برای اسرائیل به همراه خواهد داشت؛ همانطور که اشاره کردم، حزبالله به هر حال سازمانی متکی به مردم است و میتواند خودش را بازسازی کند، زیرا یک مجموعه پویا است و در درون آن اجزای مختلفی دارد. همین الان هم شاهد هستیم که با وجود تشدید فشارها، حزبالله در حال بازیابی خود است. بنابراین، رها کردن حزبالله در این وضعیت میتواند برای اسرائیل خطرناک باشد. از طرفی نشان داده شد که در داخل لبنان نیز کسی یارای مقابله با حزبالله نیست. بنابراین، با انسدادی که در وضعیت داخلی به وجود آمده، احتمالاً باید شاهد جنگ دوباره و اقدامات مجدد اسرائیل علیه حزبالله باشیم.»
صبر استراتژیک و فشار جامعه شیعی لبنان
خواجویی به نحوه مواجهه با این فشارها بهعنوان مسئله روز حزبالله اشاره کرد و گفت: «یکی از بزرگترین چالشها برای حزبالله این است که به هر حال حزبالله سازمانی است که در درجه اول با کارویژه مقاومت در مقابل اشغالگری و تهدیدات دشمن خارجی تأسیس شد. ما شاهد این هستیم که طی یک سال اخیر عملاً در مقابل اشغالگری اسرائیل و تشدید حملات اسرائیل علیه لبنان، نوعی سکوت حزبالله شکل گرفته است. به نظر میرسد رهبران حزبالله که امروز بیشتر آنها سیاسی هستند، تلاش میکنند نوعی صبر استراتژیک را پیش بگیرند و طرف مقابل را کاملاً به انزوا نکشانند. در سایه چنین سیاستی به نظر میرسد حزبالله به همین دلیل واکنشی در مقابل اقدامات اسرائیل نشان نداده است. اما پرسش اینجاست که آیا این صبر و سکوت نمیتواند چالشی برای حزبالله در آینده باشد، بهویژه از سمت حامیان حزبالله و کسانی که حزبالله را همیشه دژ قوی برای دستکم حمایت از شیعیان لبنان میدانستند؟ به باور من، اگر حزبالله همچنان به صبر استراتژیک خود در شرایطی که اسرائیل حملاتی را متوجه لبنان میکند ادامه دهد، این میتواند چالشهایی در درون جامعه لبنان و بهویژه میان شیعیان لبنان در ارتباط با حزبالله شکل دهد و احتمالاً باعث تشدید فشارها از سوی مردم و شیعیان لبنان خواهد شد تا اقدامی در مقابل این حملات انجام دهد. زیرا آنها این جنگ و نبرد را یک جنگ وجودی میدانند؛ وقتی خانههایشان ویران میشود و اسرائیل نوعی پروژه کوچ اجباری را در روستاها و مناطق مرزی لبنان پیش میگیرد، آنها منتظر اقدامی در مقابل این تجاوزات هستند. از طرفی، حزبالله ملاحظات و احتیاطهایی هم در این زمینه دارد. به نظر میرسد که اگر جنگ دوباره شکل بگیرد، حزبالله ناگزیر است از این لاک خود خارج شود و قبل از آن بعید است که اقدامی صورت بگیرد. البته این احتمال هم مطرح است که جریانهای مقاومت در مقابل اسرائیل از دل جامعه شیعه لبنان شکل بگیرند و در زیر لوای حزبالله و چتر حمایتی آن قرار گیرند، اما الزماً به نام حزبالله نوشته نشوند. این چیزی است که در واقع میتواند گزینهای محتمل باشد.»
رابطه موازی تحرکات اسرائیل و مقاومت
این کارشناس مسائل لبنان با یادآور شدن احتمال تشدید حملات اسرائیل علیه حزبالله، اقدام واکنشی حزبالله را کلیدی دانست و گفت: «با توجه به اینکه کارویژه اصلی حزبالله مقاومت است، به نظر میرسد در این صورت حزبالله از این لاک خارج خواهد شد و به نوعی به سمت واکنش جدیتر در مقابل این اقدامات خواهد رفت. اما پرسش اصلی اینجاست که چه کسی در این نبرد ارادهها پیروز خواهد شد. واقعیت مسئله اینجاست که صرفنظر از شکستها و پیروزیهای کوتاهمدت، یک نکته را باید توجه داشته باشیم و آن این است که همانطور که اشاره کردم، مقاومت و حزبالله ریشه در جامعه لبنان و ضرورتهای منطقهای دارد. در شرایطی که اسرائیل اقدامات و تجاوزات خود را ادامه میدهد، مقاومت به یک امر طبیعی برای ملتهای منطقه تبدیل شده و به نظر میرسد لبنان و حزبالله هم از این قاعده مستثنا نخواهند بود. تا زمانی که اقدامات تحریکآمیز و توسعهطلبانه اسرائیل ادامه دارد، مقاومت هم همچنان ادامه خواهد داشت و این چیزی است که بدیلی برای آن وجود ندارد. بدیل آن، استمرار توسعهطلبی و اشغالگری اسرائیل است؛ چیزی که مردم لبنان هم آن را تجربه کرده و طعم تلخش را چشیدهاند و برای بیرون راندن اسرائیل هزینههای زیادی متحمل شدهاند. این وضعیت در حال حاضر و در آینده هم به نظر میرسد که مستثنا نخواهد بود.»