ترور زرد شمخانی

اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
انتشار ویدیوی کوتاهی از مراسم عروسی دختر علی شمخانی که متعلق به بیش از یک سال پیش است با واکنشهای زیادی همراه شده است. درباره شمخانی چه میدانیم و چرا او بعد از ترور فیزیکی توسط اسراییل حالا هدف ترور دیگری قرار گرفته است؟
«اجازه ندهیم افراد از قطار انقلاب پیاده شوند.» این جمله علی شمخانی، دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی در گفتوگویی متعلق به سال 1392 است. بیان این جمله در حال و هوای آن روزها و در پاسخ به جملهای که فضایی که وحید یامینپور، مجری برنامه درباره اعتراضات بعد از انتخابات سال 1388 در مصاحبه با شمخانی ایجاد کرده، اهمیت زیادی داشت. فضا، فضای نفرتپراکنی بود که صدای واحد بخش زیادی از اصولگرایان بر مجازات تام و تمام چهرههای رخدادهای انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 بود. در این فضا شمخانی مقابل مجری ایستاد و گفت که در مورد مرزبندی با دشمنان هم خاطرنشان کرد: «متاسفانه دیواره حساسیت ما فروریخته است. البته این دیوار یک طرفه فرونریخته و افرادی این دیوار را کلنگ زدهاند. ما دستگاه تولید کلام مختصرمان خیلی قوی است و مرتب برای انگزنی واژه جدید تولید میکنیم. بیشتر از اینکه به فکر این باشیم که وقتی شمخانی خطا کرد آن را له کنیم، باید به او کمک کنیم و دستش را بگیریم و به او اجازه شروع مجدد بدهیم. نباید اجازه بدهیم افراد از قطار انقلاب پیاده شوند. مگر ما چند نفریم؟ شما الان یک نفر را پیدا کنید که در تقسیمبندیهایی که انجام شده، مثل فتنهگر، انحرافی، ساکت فتنه، بیبصیرت و... نباشد! ما در منطقه و جهان در اقلیت هستیم و دیگر خودمان نباید بیاییم به یک دیگر انگ بزنیم. ما همه سوار یک کشتی هستیم. دشمنان ما ضد ریش هستند، چه ریش اصلاحطلب چه ریش اصولگرا! دشمنان ما ضد امام خمینی هستند، با هر قرائتی! و ضد ولایت فقیه و ولی فقیه هستند. پایداری ما در دفاع از این اصول است.»
در همین گفتوگو است که یامینپور از شمخانی میپرسد: «آیا واژه فتنه را قبول دارید؟» و شمخانی نیز در پاسخ وی ضمن اجتناب از به کار بردن واژه فتنه ۱۳۸۸ گفت: «قبول کردن یا نکردن واژه فتنه، چیزی را تغییر نمیدهد. میخواهید من را روبهروی چه کسی قرار بدهید؟ بسیجی باید حقگو، حقخواه و حقشنو باشد. دشمنان ما دشمن ریش ما هستند، چه ریش اصلاحطلب و چه ریش اصولگرا!
12 سال بعد از آن روزها حالا انتشار ویدیوی کوتاهی از عروسی دختر علی شمخانی با بازتاب گستردهای رو به رو شده است. تاریخ عروسی متعلق به بیش از یک سال و نیم پیش است و مشخص نیست بعد از گذشت بیش از یک سال از آن زمان حالا این ویدیو با چه هدفی منتشر شده است.
در میان موج بازتابهای منفی و انتقاد از علی شمخانی برخی چهرههای سیاسی از این رویه انتقاد کردهاند.
مشاور قالیباف در توییتی به ماجرای انتشار فیلم عروسی دختر علی شمخانی واکنش نشان داد و آن را «ترور زرد» مقامات خواند. محمدی نوشته است: «ترور زرد مقامهای نظام بهویژه آنها که تکیهگاه کشور در مبارزه با اسراییلند، بخش مهمی از جنگ فعلی است و اگر دقیق باشیم، راه میانبری برای شناخت شبکههای پیرامونی رژیم.»
شیخ حسین اسدی واعظ، در واکنش به انتشار فیلم عروسی دختر شمخانی در هتل اسپیناس در توییتی نوشت: ولی شمخانی تمام مدت سرش پایین بود... عروسی تجملاتی نبود... عروسی مختلط نبود.»
دختر شهید شادمانی در واکنش به انتشار فیلم عروسی دختر شمخانی نوشت که «حریم ناموس» امری مقدس است و از همه - فارغ از دین یا گرایش سیاسی - خواست از ساحت نوامیس دیگران حفاظت کنند. او در این پیام خطاب به جامعه افزود که «به بهانه تقابل افکار سیاسی، پروژهای را که موساد رقم زده در داخل ادامه ندهیم.»
در بخشی از این پیام آمده است: «سناریوی دشمن مشخصه: یکی رو موساد اول ترور شخصیت میکنه بعد فیزیکی، دیگری رو بعد شهادت یا حتی وقتی که در ترور فیزیکی ناکام میمونه ترور شخصیت... جدا از هر حاشیه و حرفی، به هر حال سالها برای دفاع از ناموس این خاک جنگیدند... دین، اخلاق و وجدان و معرفت حکم میکنه که امروز ما هم مدافع حریم ناموس او باشیم! باور کنید پول پروژه برای تخریب ناموس عاقبت خوبی ندارد.»
مصطفی نجفی، تحلیلگر سیاسی اصولگرا و از چهرههای نزدیک به محسن رضایی و قالیباف در توییتی نوشت: «انتشار فیلم خصوصی مرتبط با عروسی دختر آقای شمخانی، هم در سطح سیاسی و هم اجتماعی میتواند به نفع او تمام شود. علی شمخانی به دلایل مختلفی ازجمله پروژههای راهبردی مهمی که او عهدهدارش بوده، به این راحتیها حذف یا تضعیف نمیشود! حملات علیه شمخانی را باید در یک پازل بزرگتر تحلیل کرد!»
درباره شمخانی چه میدانیم؟
علی شمخانی متولد سال 1332 است. نامش پیش از انقلاب در زمره چهرههایی است که علیه حکومت پهلوی مبارزه مسلحانه میکرده است. وی فعالیت سیاسی مخفی علیه حکومت پهلوی را از دهه ۱۳۵۰ آغاز کرد که منجر به دستگیری وی توسط ساواک و زندانی شدن او شد. در زندان با افرادی چون محسن رضایی و غلامعلی رشید آشنا شد که این روابط به شکلگیری گروه منصورون انجامید.
شمخانی علاوه بر طی دوره دانشکده فرماندهی و ستاد (دافوس) و نیز دانشگاه عالی دفاع ملی (استراتژیک نظامی) دارای دانشنامه مهندسی از دانشگاه جندیشاپور و مدرک کارشناسی ارشد مدیریت از همین دانشگاه است. شمخانی دانشآموخته کارشناسی مهندسی کشاورزی و کارشناسی ارشد مدیریت از دانشگاه جندیشاپور و دکترای استراتژی نظامی از دانشگاه عالی دفاع ملی است و دوره دافوس را نیز در دانشگاه فرماندهی و ستاد آجا گذرانده است.
در طول جنگ ایران و عراق از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران بود و از ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ فرماندهی سپاه خوزستان را برعهده داشت، در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران بود و با حفظ سِمت، از ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ فرماندهی نیروی زمینی سپاه و از ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ نیز معاونت اطلاعات و عملیات ستاد فرماندهی کل قوا را برعهده داشت.
در دولت چهارم برای مدت یک سال، از ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ وزیر سپاه پاسداران بود، سپس به طور کامل به ارتش منتقل شد و در فاصله سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ فرماندهی نیروی دریایی ارتش و از سال ۱۳۶۹ با حفظ سمت، فرماندهی نیروی دریایی سپاه را نیز برعهده داشت.
شمخانی یک سال پس از پایان جنگ ایران و عراق (سال ۱۳۶۸) با حکم رهبری، ضمن انتقال کامل از سپاه پاسداران به ارتش، فرماندهی نیروی دریایی ارتش را عهدهدار شد. وی چند ماه پس از تصدی فرماندهی نیروی دریایی ارتش، در اجرای راهبرد جدید دریایی ایران، فرماندهی مشترک نیروی دریایی ارتش و سپاه و قرارگاه دریایی خاتمالانبیا را عهدهدار شد و در مدت فرماندهی 8 ساله، در قرارگاه دریایی خاتمالانبیا، تشکیلات رزمی نیروهای دریایی ارتش و سپاه را با ایجاد تحول اساسی در سلاحها، تاکتیکها و عملیات مشترک دو نیرو، تجدید سازمان کرد. وی این سمت را تا زمان تصدی وزارت دفاع در دولت سیدمحمد خاتمی برعهده داشت.
شمخانی در دولت هفتم و هشتم، در فاصله سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ به عنوان وزیر دفاع فعالیت میکرد. وی یکی از ۱۲ نظامی ارشد با درجه سرلشکری در نیروهای مسلح ایران بود. او نخستین ایرانی است که به دلیل نقش برجستهای که در طراحی و اجرای سیاست تنشزدایی و توسعه روابط با کشورهای عربی حوزه خلیجفارس برعهده داشت، در اردیبهشت ۱۳۷۹، بالاترین نشان دولتی (نشان ملک عبدالعزیز) را از پادشاه وقت عربستان سعودی دریافت کرد.
در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۹۲ حسن روحانی، در حکمی علی شمخانی را به سِمت دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب کرد تا جایگزین سعید جلیلی شود. وی در شرایطی مسوول دبیرخانه این شورا شد که مذاکرات هستهای بین ایران و گروه 1+5 به وزارت امور خارجه و محمدجواد ظریف سپرده شده بود.
پس از انتصاب شمخانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی، محمدتقی کروبی، فرزند مهدی کروبی در صفحه فیسبوک خود از ارجاع پرونده میرحسین موسوی و مهدی کروبی به شورای عالی امنیت ملی خبر داد. وی در صفحه فیسبوک خود نوشته بود: «شنیده شد که رهبر انقلاب موافقت خود را با ارجاع پرونده موسوی و کروبی به شورای عالی امنیت ملی اعلام کردهاند تا این شورا با دبیر جدید به موضوع آنها ورود ماهوی داشته باشد. انتخاب آقای شمخانی به عنوان فردی لایق و توانمند که در دوران جنگ سابقه ارزشمندی داشته و همواره در کنار مردم و کشور بوده هم جای تقدیر و تشکر دارد و هم امیدی برای رفع حصر موسوی و کروبی است.»
بعد از دوران دبیری شورای عالی امنیت ملی، در یک خرداد ۱۴۰۲ شمخانی با رهبری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور سیاسی رهبری شد. او در جریان حملات ۱۴۰۴ اسراییل به ایران، در منزل خودش هدف حمله قرار گرفت و در یک مصاحبه تلویزیونی گفت که خود را از زیر آوار نجات داده است. در ۱۶ مرداد ۱۴۰۴ نیز رهبری شمخانی را به عنوان نماینده خود در شورای دفاع منصوب کردند.
چرا شمخانی مهره مهمی در کشور است؟
شمخانی از معدود چهرهای نظامی -سیاستمدار جمهوری اسلامی است که در ۴۰ سال گذشته هیچگاه به حاشیه نرفته است. او که زمانی در جریان جنگ ایران و عراق نفر دوم سپاه بود، عملا چشم و گوش اکبر هاشمیرفسنجانی، فرمانده جنگ در جبههها محسوب میشد. در سال ۱۳۷۸ بالاترین درجه نیروی دریایی یعنی دریابان (معادل سرلشکری در نیروی زمینی) به او اعطا شد و به تنها دریابان جمهوری اسلامی تبدیل شد.
در دوره محمود احمدینژاد اگرچه هرگز نما و نمادی از اختلاف نظرهای شمخانی و احمدینژاد رسانهای نشد اما او در دولت نبود. به جای آن شمخانی به ریاست نهاد حساس مرکز راهبردی دفاعی (بازوی تحقیقاتی - سیاستگذاری ستاد کل نیروهای مسلح) منصوب شد.
با آغاز ریاستجمهوری حسن روحانی، شمخانی که همواره رابطه خوبی با میانهروهای حامی اکبر هاشمیرفسنجانی داشت، دبیر شورای عالی امنیت ملی شد.
حسن روحانی، علی لاریجانی و سعید جلیلی، دبیران پیشین شورای عالی امنیت ملی هر سه سرپرست مذاکرات هستهای ایران بودند اما انتصاب علی شمخانی به دبیری این شورا در سال ۱۳۹۲ همزمان شد با انتقال پرونده هستهای ایران به وزارت خارجه. ظاهرا این درخواست حسن روحانی بوده است که مذاکرات هستهای مستقیما در دولت او پیگیری شود و در عین حال سطح مذاکرات با وزیران خارجه کشورهای مقابل نیز ارتقا یابد.
با این تغییر در ابتدا به نظر میرسید که سطح و عمق اثرگذاری علی شمخانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی در پرونده هستهای، بسیار محدود شود اما باز هم این گونه نشد و شمخانی خلاف پیشبینیها ظاهر شد؛ او جایگاه «دبیری شورای عالی امنیت ملی» را به موقعیتی تازه تبدیل کرد؛ موقعیتی که در آن تقریبا تمامی دیپلماتها و چهرههای مهم سیاست خارجی کشورهای دیگر که به تهران سفر میکردند، حتما دیداری هم با او به عنوان «دبیر شورای عالی امنیت ملی» داشتند. دیدارهایی که شمخانی هرازگاهی در آن با لباس نظامی هم ظاهر میشد. در این سالها بارها با مهمترین نمایندگان کشورهای دیگر - به ویژه کشورهای اروپایی - که به تهران سفر میکردند، ملاقات کرد.
با پیروزی ابراهیم رییسی در سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری گمانهزنیهای بسیاری حول این مجوز منتشر شد که شمخانی از سمت دبیری شعام کنار میرود و به جای او سعید جلیلی به سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی برمیگردد. اما شمخانی سرجایش ماند. حتی برخی، پرونده «علیرضا اکبری» را بخشی از تلاشهای رقبای سیاسی شمخانی برای حذف او از صحنه قدرت توصیف میکردند که البته به نتیجه مدنظرشان نرسیدند اما نهتنها شمخانی حذف نشد که نامش با باز شدن یکی از مهمترین گرهها در عرصه سیاست خارجی ایران گره خورد.
در دولت سیزدهم مذاکرات احیای برجام همچنان در اختیار وزارت خارجه باقی ماند اما داستان روابط ایران و عربستان به سطحی دیگر منتقل شد. زمانی که خبر مذاکرات محرمانه ایران و عربستان با میانجیگری عراق توسط روزنامه والاستریت ژورنال منتشر شد، درباره اینکه چه نهادی این مذاکرات را اداره میکند و آیا وزارت خارجه در این پرونده نقشی دارد یا نه، تردیدهایی وجود داشت.
در اواخر سال ۱۴۰۱ وقتی در نهایت مذاکرات به نتیجه رسید، نقش علی شمخانی و نهاد شورای امنیت ملی در این پرونده، ناگهان همه ارگانهای دیگر مرتبط با سیاست خارجی جمهوری اسلامی را به زیر سایه برد و کار به جایی رسید که شخص وزیر وقت امور خارجه مجبور شد درباره اینکه او در توافق ایران و عربستان نقشی نداشته، اظهارنظر کند. اگر چه گفت که این مذاکرات با هماهنگی وزارت خارجه انجام شده است. در نهایت آنچه در برابر چشم خبرنگاران رخ داد غیرمنتظره بود؛ پرونده حل مناقشات ایران و عربستان با کارگردانی علی شمخانی باز شدن نخستین گرههای قدیمی را به خود دید.
ترور دوم شمخانی از اسراییل تا شبکههای اجتماعی
انتشار فیلم عروسی دختر شمخانی از چند جهت قابل توجه و ارزیابی است. نخست اینکه این فیلم انتشار نوعی حریم خصوصی زندگی یک شهروند است. البته این نقد از جانب بسیاری از فعالان سیاسی و کاربران شبکههای اجتماعی مطرح شده است که وقتی فضایی ایجاد میشود که حریم خصوصی زندگی افراد رعایت نمیشود بدون شک تقبیح انتشار حریم خصوصی چهرهای در سطح و سمت دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی نیز کارساز نیست. این انتقاد تا اندازهای درست است؛ یعنی رویهای که بخواهد از تصاویر زندگی شخصی افراد استفاده ابزاری کند به خودی خود امری قبیح و زننده است حال این تصاویر متعلق به یک فعال سیاسی یا شهروند عادی باشد یا تصاویر خصوصی مراسم عروسی دختر علی شمخانی. میتوان این نقد را طرح کرد با این ملاحظه که شمخانی هرگز در سمت و مسوولیت جنسی از مسائل امنیتی نبوده است که از چنین رویههایی دفاع کند که حالا میدان تسویهحساب باز باشد و بگویند خود کرده را تدبیر نیست. شمخانی در میان بسیاری از چهرههای همصنف و همگروه خودش در مسائل سیاسی اعتدالگرا بوده و هست.
ممکن است بسیاری از ما به محتوا یا رویه برخی تصمیمات و مدیریت علی شمخانی در زمان تصدی دبیری شورای عالی امنیت ملی انتقاد داشته باشیم یا بخواهیم توضیحی از زبان او به دلیل ادای جملاتی چون باید دهه 70 به سراغ سلاح هستهای میرفتیم، بشنویم. شاید در منازعه و اختلاف نظر سیاسی شمخانی با روحانی یا اظهارات او درباره برجام و توافق هستهای همنظر با علی شمخانی نباشیم اما این موضوعات توجیهی برای ترور زرد او با انتشار تصاویری از زندگی شخصیاش نمیشود.
شمخانی حالا در گروهی از چهرههای نظامی و قدیمی کشور قرار گرفته است که به دلیل فرزندانش زیر ضرب رفته است. اینکه بخش زیادی از مردم یا سیاسیون به شورای نگهبان به دلیل رویهاش در بررسی صلاحیت علی لاریجانی انتقاد داشتند و اینکه زندگی دختر لاریجانی را ابزاری سیاسی برای حذف او میدانستند در ماجرای شمخانی نیز برقرار است.
سناریوهای تخریب چهرههایی که نوعی از سرمایه هستند داستان امروز و دیروز نیست. هاشمیرفسنجانی سر سلسله این داستان است. ناطق نوری یکی دیگر از فصول آن. علی لاریجانی در سالهای اخیر درگیر همین تخریبها بود و حالا نوبت علی شمخانی است.
شمخانی از چهرههای تاثیرگذار در دوران جنگ ایران و عراق بوده است. در سطوح مختلف امور نظامی و امنیتی فعالیت داشته و بدون شک تردیدی نیست که در برخی از تصمیمات یا موضعگیریهایش نیز جای نقد باز باشد. شمخانی دیکته نانوشته نیست که از نقد مبرا باشد و میتوان مثل هر زندگی سیاسی دیگری، مشی و رویه او را نیز مورد ارزیابی قرار داد اما بازی کردن در سناریویی که میتواند ترور دوم او باشد خالی از منطق و انصاف به نظر میرسد. شمخانی همان طور که از ترور اول خود توسط اسراییل جان سالم به در برده از این ترور نیز عبور میکند.