
انتقاد کارشناسان از انتصاب معاون رئیس جمهور در حوزه بهینهسازی

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
بر اساس قانون هفتم پیشرفت، دولت موظف بود که «سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی» را به عنوان سازمانی دولت و زیر نظر رئیسجمهور تشکیل دهد؛ بر همین اساس پزشکیان در مردادماه سال جاری اسماعیل سقاباصفهانی را مامور کرد تا این سازمان را راهاندازی کند.
علی ایوبی| درحالیکه بزرگترین مشکل این روزهای کشور کمبود آب است و قطع به یقین نبود برق و گاز و شاید چندی بعد سوخت نیز به آن اضافه شود، در آخرین روزهای هفته گذشته مسعود پزشکیان برای «اسماعیل سقاباصفهانی» که به جبهه پایداری نزدیک است و در دولت مرحوم رئیسی به عنوان دبیر «ستاد راهبردی تحول و مسئول رصد و پایش سند تحول دولت سیزدهم» حضور داشت حکم زد و او را بهعنوان رئیس «سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی» منصوب کرد.
به جز مشی سیاسی سقاب که هیچ نسبتی با دولت چهاردهم و رایی افرادی که پزشکیان را بهعنوان رئیسجمهور برگزیدند، ندارد، او هیچ تخصصی در حوزه انرژی ندارد و همین میتواند اوضاع ناترازی را در کشور بدتر کند. سقاب پیش از این سابقه ریاست مرکز اجرای سند تحول قضایی، دبیر شورای تدوین سند تحول قوه قضائیه، رئیس هیئتمدیره هلدینگ سینا در بنیاد مستضعفان، عضو هیئتمدیره بنیاد علوی و سازمان اقتصادی کوثر و همچنین سابقه حضور در آستان قدس رضوی، ستاد اجرایی فرمان امام، شهرداریهای تهران و مشهد، و استانداری خراسان رضوی را در کارنامه دارد.
بر اساس قانون هفتم پیشرفت، دولت موظف بود که «سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی» را به عنوان سازمانی دولت و زیر نظر رئیسجمهور تشکیل دهد؛ بر همین اساس پزشکیان در مردادماه سال جاری اسماعیل سقاباصفهانی را مامور کرد تا این سازمان را راهاندازی کند.
عدم تخصص او باعث شد تا محسن پاکنژاد، وزیر نفت دست بجنباند و برات قبادیان را به عنوان عضو اصلی و رئیس هیئتمدیره و محسن محمدپور را بهعنوان عضو اصلی و نایبرئیس هیئتمدیره شرکت بهینهسازی مصرف سوخت برای مدت دو سال منصوب کند تا شاید بتواند دامنه نفوذ سقاب را کاهش دهد اما چهارشنبه هفته گذشته رئیسجمهور با انتصاب سقاب نشان داد که اراده او از اراده وزارت نفت که بخشی از انرژی کشور را در اختیار دارد بیشتر است.
البته اگر به انتخاب دوباره عباس علیآبادی، وزیر نیروی دولت که در دولت مرحوم رئیسی نیز حضور داشت به دقت بنگریم متوجه خواهیم شد که گویی انرژی کشور فعلاً در اختیار جناح مخالف دولت قرار دارد و مشخص نیست پزشکیان به جز بهانه نخنماشده «وفاق» چه دلیل دیگری برای سپردن مدیریت یکی از بزرگترین ابرمعضلات کشور در چند سال اخیر به آنها را دارد.
عبدالله باباخانی، کارشناس حوزه انرژی، در این خصوص در کانال تلگرام خود اینگونه نوشت: «در سالهایی که مدیریت انرژی ایران درگیر ناترازی مزمن، فرسایش زیرساختها و بحران تصمیمگیری بوده، انتظار میرفت حداقل در سطح معاونتهای راهبردی، اصل بنیادین «تخصص» بر «تعارف» و «مصلحتهای کوتاهمدت» ترجیح داده شود.
بااینحال، انتخاب اخیر در معاونت بهینهسازی و راهبردی انرژی ریاستجمهوری بار دیگر پرسشی جدی را زنده کرده است: آیا مسیر اصلاح انرژی در ایران واقعاً از حوزهای میگذرد که مهمترین مسئولیتش به افراد فاقد تجربه تخصصی سپرده شود؟ حدود یک دهه است که مجموعهای از کارشناسان و پژوهشگران، با انتشار هزاران گزارش، هشدار و تحلیل، بر ضرورت ایجاد ساختاری علمی، چابک و آیندهنگر در مدیریت انرژی تأکید کردهاند.
در همین دوره، آیندههای محتمل بارها پیشبینی شد؛ آیندههایی که بسیاری از آنها امروز، گذشتهای هستند که میتوانستند به نفع کشور رقم بخورند اما بهجای بهرهگیری از ظرفیت تخصصی، در لابهلای تصمیمهای سیاسی، مدیریتی و کوتاهمدت گم شدند. انتخاب اخیر برای معاونت بهینهسازی، دقیقاً در نقطهای قرار میگیرد که تعارض میان دانش و تصمیمسازی آشکار میشود. این معاونت، محل تولید سیاستهای کاهش شدت انرژی، طراحی ابزارهای اصلاح مصرف، هماهنگی برنامههای گاز و برق و شکلدهی به الگوی آینده انرژی کشور است؛ یعنی بخشی که اگر اشتباه مدیریت شود، تبعات آن نه در یک سازمان، بلکه در اقتصاد ملی و حتی امنیت انرژی کشور منعکس خواهد شد.
با این وجود، سپردن چنین جایگاهی به فردی فاقد سابقه مشخص در حوزه انرژی، این نگرانی را تایید میکند که نگاه تخصصی در سیاستگذاری انرژی همچنان جایگاهی حاشیهای دارد. تجربه سالهای اخیر نیز همین واقعیت را نشان داده است: کسری گاز، کسری برق، کسری بنزین، انباشت بدهی، عقبماندگی در بهینهسازی مصرف و ناتوانی در جذب سرمایهگذاری خارجی، پیامدهایی هستند که پیش از هر چیز، از بیاعتنایی به دانش و مدیریت غیرتخصصی ناشی شدهاند؛ نه از محدودیتهای فنی یا حتی تحریم. در چنین شرایطی، انتخاب یک معاونت کلیدی بدون توجه به الزامات علمی و حرفهای، نهتنها مسئلهای فردی نیست، بلکه نشانهای از یک مشکل ساختاری درک جایگاه «مدیریت علمی» در بخش تخصصی است.
طرح این نقد، نه از سر تقابل با افراد، بلکه از منظر مسئولیت حرفهای و آیندهنگری برای کشور است. اگر دلسوزی برای ایران نبود، ضرورتی هم برای نوشتن و هشدار دادن باقی نمیماند. ایران با ظرفیتهای عظیم انرژی، ژئوپلیتیک و انسانی خود شایسته مدیریتی در تراز جهانی است؛ وگرنه اینگونه انتخابها، بهرغم ظاهر آرام، توان پشتیبانی از نیازهای یک کشور ۸۵میلیونی را ندارند. در نهایت، پرسش همچنان پابرجاست: «بهینهسازی انرژی را چگونه میتوان به نتیجه رساند، وقتی در اولین گام، خودِ انتخابها نشانی از بیاعتنایی به دانش دارد؟ اگر منتخب این پست، حداقل نگران آینده فرزندان خودش باشد، از رئیسجمهور تشکر کند و کنار بکشد.»
اختلاف در دولت درباره یک انتصاب
انتخاب اسماعیل سقاباصفهانی بهعنوان رئیس جدید سازمان ملی بهرهوری، که یکی از افراد دولت رئیسی بود و از دوران تصدی رئیسی بر آستان قدس همراه او بود، اعتراضات زیادی برانگیخته؛ تا جایی که شکاف و اختلاف به تیم اطلاعرسانی دولت نیز رسیده است. به گزارش راهبرد، فیاض زاهد، عضو شورای اطلاعرسانی دولت در این خصوص نوشت: خیلی با خودم کلنجار رفتم که چیزی نگویم. اما شرافتم در گرو بیان حقیقت است.
دردناک است در روزی که فواد شمس از فشار روزگار! خودکشی کرد، مدیر برکشیده رئیسی معاون رئیسجمهورمان شد. اسم این هرچه باشد وفاق نیست. کجتابی است. به سهم خودم شرمندهام. علیاصغر شفیعیان، مشاور سیدمهدی طباطبایی معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور، بلافاصله به انتقاد از زاهد پرداخت و نوشت: شورای اطلاعرسانی دولت نیاز به اصلاح جدی دارد؛ این تنها یک نمونه است. با توجه به کارهای مهم پیشِ رو، شورا باید همراه و همدل با تصمیمات دولت و رئیسجمهور باشد. اظهار شرمندگی یک عضو از یک انتصاب رئیسجمهور و برخی گفتار و رفتارهای دیگران، واقعاً تأسفبار است.









