رقص، حاشیه، گریم بد بهنوش، کمی فُرم و دیگر هیچ!

آخرین خبر/اولین قسمت سریال «سووشون» اثر نرگس آبیار پس از انتظاری طولانی پخش شد؛ سریالی که مخاطبان زیادی در انتظار پخشش بودند یکی بهدلیل اینکه ما به اقتباس از آثار شاخص ادبیاتمان اهمیت چندانی نمیدهیم؛ دوم بهخاطر اینکه نرگس آبیار در سینما گزیدهکار و موفق بوده، سوم به دلیل حواشی که در مسیر تولید این اثر پیش آمد که آخرینش جشن امضای کتاب در نمایشگاه بود. اما قسمت اول برخلاف انتظارها چندان امیدوارکننده نبود. چرا؟
1. گریمهای بد شخصیتهای اصلی| میلاد کیمرام با آن ریش بلند مدل هنرمندان امروزی اصلاً یوسف را تداعی نمیکند. بهنوش طباطبایی هم درست از وسط یک کلنیک زیبایی با لیفت ابرو و شقیقه رفته به دهه 20 شمسی. در عوض طراحی لباس و صحنه سریال موفق از کار درآمده است.
2. شیوه روایت| داستان قسمت اول حول حدود 20 صفحه اول رمان میگذرد یعنی ماجرای حضور زری و یوسف در عروسی دختر حاکم و... اما زاویه دید سریال از ذهن زری است؛ انتخابی که اگر در مونولوگهای زری اینقدر زیادهروی نمیشد چنین زاویه دیدی میتوانست بهکتاب نزدیک باشد. در بخشهایی از قسمت اول انگار شاهد گوش دادن به یک نمایشنامه رادیویی هستیم.
3. فلشبکهای غیرضروری| همان زاویه دید افراطی باعث میشود مدام در ذهن زری به عقب برویم و خاطراتش را مرور کنیم؛ اما بیشتر این لحظات در روند قصه، آشنایی با شخصیتها و... هیچ کاربردی ندارند و خسته کننده میشوند. همانطور که نگاه مدام زری به گوشوارههایی که دختر حاکم در گوش دارد هم روی مخ مخاطب میرود.
4. ریتم کند| وقتی زمانی بیشتر از 80 دقیقه صرف یک اپیزود آغازین میشود تصور میکنیم با یک شروع خوب که داستان را بهنقطه مناسبی میرساند مواجهیم که اندازه یک فیلم سینمایی روی آن اپیزود کار شده؛ اما در کمال تعجب قصه در بیشتر دقایق دور خودش میچرخد.
5. فیلمبرداری آزاردهنده| ما قرار است داستان را از زاویه دلشوره و نگرانیهای زری دنبال کنیم؛ اینجاست که یک درام تاریخی فرمش را به یک اثر روانشناسی نزدیک میکند و در این مسیر با شکلی از فیلمبرداری نزدیکیم که مخاطب را پس میزند. چرخش دوربین بین شخصیتها و همراهی آنها در ظاهر قرار بوده در خدمت محتوای داستان باشد اما چیزی بیشتر از یک ژست توخالی در نیامده است.
6. توسل به حواشی تازه| شاید خود آبیار هم به مشکلات قسمت اول و نبود قلاب در قصه واقف است برای همین زمان طولانی را صرف سکانسهای مربوط به رقص افسران بریتانیایی با زنان متاهل ایرانی میکند تا از گذار وایرال شدن این لحظات در شبکههای اجتماعی مخاطب جلب کند. البته شاید.
بههرحال انتظارها از آبیار و گروهش زیاد است چون دست روی یک شاهکار گذاشتند و در عینحال فعلاً میتوان در اندازه همان قسمت اول سریال را بررسی کرد نه بیشتر. سریالی که بهرغم همه این ضعفها بازهم یک سروگردن از آثار تلویزیون و بیشتر سریالهای نمایش خانگی بالاتر است؛ اما مشکلش اینجاست که قرار نیست با رقبایش مقایسه شود؛ بلکه ناچار است در اندازه شاهکار سیمین دانشور باشد و این موضوع چالش جدی آن خواهد بود.
زهراسادات سعیدی