جواد عزتی: خوببازیکردن سم است

چارسوفرهنگ/ 🔹جواد عزتی پس از آنکه در سهفصل پایانی «زخمکاری» سایه نقدهای منفی بر نقشآفرینیاش سنگینی میکرد، در سریال «وحشی» بارِ دیگر هنر بازیگریاش را بهرخ کشید.
🔹او در گفتوگویی که با «اندیشه پویا» انجام داد، از «بازیگری» و تجربههای شخصیاش گفت؛ نکاتی که نگاه او را درباره بازیگری روشن میکند و خواندنش خالی از لطف نیست:
🔻ما همه در لحظه زندگی میکنیم. البته در بازیگری بهشدت تأکید دارم که بازیگر باید عین دیالوگهای داخل فیلمنامه را بگوید و اگر بازیگری انتظار داشته باشد که دیالوگها متناسب با زبانش بازنویسی شود، به او میگویم، اتفاقاً آن چیزی که به زبانت نمیآید را باید بگویی تا بتوانی متفاوت از قبل باشی. وگرنه بازیِ همۀ ما همیشه شبیه خودمان میشود.
🔻شما دو نویسنده را کنار هم قرار بده، برای یک داستان مشترک؛ حتی موضوع هر سکانس را هم به آنها بگو، اما خروجیشان زمین تا آسمان با یکدیگر متفاوت میشود. برای همین است که دیالوگ هرکدام را که بگوییم، متفاوت از دیگری میشود و اگر بخواهیم دیالوگ هر کدام را به زبان خودمان درآوریم، عملاً خود را تکرار میکنیم.
🔻چندوقت پیش به یکی از همکارانم میگفتم مگر ما چند سینما در دنیا داریم که بازیگرانش اکت بومی نداشته باشند؟ سینمای امریکا، سینمای ایران و شاید یکیدو کشور دیگر این ویژگی را دارند. بههمیندلیل معتقدم سینمای ما در زمینۀ بازیگری در سطح اول دنیا قرار دارد.
🔻در کنار سینمای ایران داریم از سینمای هالیوودی صحبت میکنیم که محلِ تجمّعِ بهترین بازیگران دنیاست، نهفقط بهترین بازیگران آمریکا. ما در کشورمان خیلی عقبافتادگیها و تنبلیها داریم که سالها دربارهشان داریم صحبت میکنیم، اما چرا دربارۀ این خوبیها صحبت نکنیم؟ چرا دائم میخواهیم توی سرِ سینما بزنیم؟
🔻البته این نگاه، سابقهای تاریخی دارد و بالأخره وقتی در یک جامعه، همه تبدیل به رسانه میشوند، باید همه یک نقطهضعف داشته باشند تا شخصیتشان سست شود. سیاست غالب در همۀ دنیا همین است. ما بازیگران باشکوهی در سینمای ایران داریم اما متأسفانه غیر از دو سهنفر که استثنا محسوب میشوند، بازیگر بینالمللی نداریم!
🔻فیلم میسازیم برای صادرکردن فرهنگمان اما بهمحض اینکه فیلم به کشور دیگر میرود و از رسانهای خارج از ایران تبلیغ میشود، جلویش را میگیریم. این معادلۀ عجیبیست که من سالهاست پاسخی برای آن ندارم. مگر نیّت ما از ابتدا صادرکردن فرهنگمان نبود؟ پس چرا اینگونه با سینمایِمان رفتار میکنیم؟
🔻سینما بچۀ سرراهی نیست. در برخورد با بعضی از فیلمهایی که کاملاً هم در چارچوب قانون همین کشور ساخته شده و به خارج از کشور رفتهاند، هیچ نشانهای از حُسننیّت نمیبینم. یک روزی بالأخره همۀ مردم دنیا، شکوه سینمای ایران را درک خواهند کرد. همین سینمایی که امروز ما در داخل تحویلش نمیگیرم.
🔻شعار من در بازیگری این است: «خوببازیکردن، سم است.» چون شما در مقام بازیگر، فراموش میکنید که باید قصه تعریف کنید و مدام تلاش میکنید که خوب بازی کنید. شما پیش از بازی خوب، موظفید که براساس فیلمنامه، قصۀ خوبی را روایت کنید. اگر نتوانید قصۀ یک کاراکتر را بهدرستی به مخاطب منتقل کنید، هرچقدر هم خوب بازی کرده باشید، نهایتاً بازیتان تبدیل به یک سکانس خوب میشود.
🔻درحالیکه من ترجیح میدهم در یک «کار خوب» سهیم باشم. بیشتر دوست دارم محصول نهایی خوب باشد تا اینکه من بهعنوان یک بازیگر خوب در کار دیده شوم. گاهی بازیگر با اصرار بر خوب بازی کردن در یک سکانس خاص، ذهن مخاطب را از داستان اصلی دور میکند و معتقدم این اتفاق نباید بیفتد.
🔻من عاشق قصۀ آدمها هستم. امکان ندارد من آدمی را ببینم و از روی ترکیب ظاهر و حتی جزئیات لباسش، قصۀ آن روزش را در ذهنم نسازم. این جنس توجهکردن، برایم عین زندگی است. گاهی شبها یقۀ خودم را میگیرم که بهاندازۀ کافی، به آدمی که امروز در خیابان از درون ماشینش به تو سلام کرد، توجه کردی؟ اگر به این نتیجه برسم که برای عکسکار و حفظ ظاهر، به کسی کمتوجهی کردهام، حتماً خودم را توبیخ میکنم و پیش آمده که برای پیداکردن یک فرد، تا کرج رفتهام، عکسی با او گرفتهام و برگشتهام.