آتش به اختیار؛ همچون محسن چاوشی و کاظم بهمنی

چارسو فرهنگ/ ترانه جدید محسن چاوشی در بهترین زمان ممکن منتشر شد. هنرمند باید زمانی که کشورش به وی احتیاج دارد از خود جنم و جسارت نشان دهد، وگرنه بود و نبودش هیچ نفعی به جز مصرف بیرویه سرمایه مادی و معنوی ایرانیان ندارد. محسن چاوشی، چه دوستش داشته باشیم، چه نداشته باشیم بارها نشان داده که چندان اهمیتی برای قیلوقالهای پوک و تهی فضای مجازی قائل نیست یا حداقل چیزهای دیگری برایش مهم است که کنش او را نسبت به دیگر افراد درگیر در عرصه هنر ایران متمایز و برجسته میکند. این تابع جمع و جماعت نبودن بهخودی خود باعث میشود تا انسان شجاعت انجام کارهای مهم و اساسی را به دست بیاورد. قطعه «علاج» سوای بحثهایی که ممکن است بعدا در مورد ارزش هنری آن شکل بگیرد، همان لحظه اوج گرفتن شرافت و انسانیت را نقطهگذاری میکند و مارپیچ سکوت در میان تعدادی از شُهرههای را از بین میبرد.
ترانه کاظم بهمنی، صریح، بُرنده، نقطهزن و دقیق است و شاعر بدون آنکه بخواهد در زمین سست روشنفکران شاعرمسلکِ غربگرا بازی کند، حرف دل میلیونها ایرانی را در حنجره محسن چاوشی میریزد تا فضای معنوی جنگِ میان حق و باطل از شر بازیهای لوس سادهلوحان خلاص شود. شاعر در «علاج»، آمریکا و تمام دم و دستگاه محاسباتی ذهن فریبکار غریبی را به شکلی کاملا عریان به مخاطبان این مرز و بوم نشان میدهد و خط قرمز پُررنگی میان ایرانیان پاکسرشت و مزدبگیران شیک و در باطن شیطانصفتِ صنعتِ حقوق بشر به وجود میآورد. ترانه علاج از آرایه و صنایع ادبی بهرهای نبرده چون ترانهسرا دلیلی نمیبیند که برای بیان اعتقاداتش زمین را به زمان بدوزد و لقمه را دور سرش بچرخاند. در وضعیت استثنایی و در شرایطی که لازم است مردم دور نام ایران حلقه بزنند و در برابر آمریکا و رژیم صهیونی متحد شوند دیگر هیچ احتیاجی به سخن گفتن در لفافه نیست. اینک این مردم کشورند که باید بدون لفاظی مورد خطاب قرار بگیرند و پژواکی از صدای خدا باشند. علاج مهمترین محصول موسیقی ما در عرصه تولیدات «آتش به اختیاری» فرهنگی است و چاوشی و بهمنی باید شکرگزار خداوند باشند که آنها را برای نقشآفرینی در این لحظات حساس برگزیده است.