عکاس خونه/ ارسالی از mahtab__banoo
ازبچگی عاشق له کردن و چنگ زدنِ نعناهای خشک شده ی مادرش بود.نمیدونم سرّش چی بود که بجای اینکه داخل خود سفره ی قلمکار،خرد و لهشون کنه خارج از محوطه میریختشون! دستای کوچولوش از ساقه های خشک شده ی نعنادردمیگرفت که رهاشون میکرد.اون موقع یه آخییییییش خداخیرت بده توی دلش حواله ش میکرد و مابقی اون نعناهای پَروپخش شده ی کنار سفره را به آرامی جمع میکردو در دلش میگفت:تو کمک نکردنت رحمته مادر!!🤞😅 "مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."