در دوران عقد مچ شوهرم را گرفتم

خراسان/ تقریبا ۱۰ ماه است عقد کردم. در این مدت متوجه شدم که شوهرم چند دروغ بزرگ به من گفته است و مچ او را گرفتم. درباره مدرک تحصیلیاش دروغ گفته بود و جعلی است، اخلاقش یکهو عوض شد و مشکلات اخلاقی زیادی دارد، عقیم بودنش را هم از من پنهان کرده بود. میخواهم سریع طلاق بگیرم اما خانواده ام مخالف هستند. چه کنم؟
مخاطب گرامی، مشکل شما پیچیده است و اعتراف میکنم پاسخگویی به این سوال کار سادهای نیست چراکه قرار است با کمترین اطلاعات، راهنماییتان کنم. یکی از ویژگیهای دوران عقد، آشنایی زن و مرد با یکدیگر برای رفتن زیر یک سقف است. چنانچه مشکل جدی وجود داشته باشد باید حتما قبل از عروسی برای حل آن اقدام کرد؛ در غیر این صورت مشکلات جدیتری به همراه خواهد داشت و به صلاح نیست که بدون حل و فصل آن، وارد زندگی مشترک شوید.
دروغهای شوهرتان کوچک نیست
از یک طرف اصرار و اقدام عجولانه شما برای طلاق و از طرف دیگر پافشاری خانوادهتان برای حفظ این رابطه، جای سوال دارد؛ در اینجا آن چه بسیار مهم است، این است که هدف همسرتان از گفتن این دروغها چه بوده است؟ دروغهای کوچکی هم نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. عقیم بودن یک مرد به سادگی تمام یک زندگی زناشویی را تحت تاثیر قرار میدهد و حتی میتواند حق طلاق را به زن بدهد یا جعل مدرک تحصیلی، تنها یک دروغ نیست بلکه جرم محسوب میشود. مشکلات اخلاقی زیادی که شما از آن نام بردهاید و دقیقا معلوم نیست این مشکلات اخلاقی چیست هم میتواند زندگی مشترک را نابود کند. این موضوع باید در قالب یک مشاوره خانوادگی با حضور همسر شما و خانوادهتان بررسی شود. هرچند قانون به شما اختیاراتی میدهد که میتوانید به طور مستقل تصمیم بگیرید؛ اما شایسته است ابتدا برای حل آن و به خصوص به دست آوردن رضایت خانوادهتان گام اساسی بردارید؛ اما لازم نیست تسلیم بیچون و چرای خانواده شوید. در ضمن میتوانید در این مدت به شوهرتان نزدیک شوید و درباره دلایل دروغهایی که به شما گفته است، از او سوال کنید. شاید حرفهای ناگفته زیادی داشته باشد که لازم باشد بشنوید.
با والدینتان گفتوگو کنید
لازم است بدانید مخالفت خانواده نمیتواند مانع از حق انتخاب شما برای تعیین سرنوشتتان باشد. شاید والدین شما نگران تنهایی و مطلقه شدن شما هستند و نمیخواهند طلاق وسیلهای برای برگشت شما به خانه پدری باشد و این مسئلهای است که نباید درخصوص آن بیتفاوت باشید. باید به گونهای با والدینتان ارتباط برقرار کنید که این نگرانیها را بشنوید و آنها هم صحبتهای شما را بشنوند.
شخصیت خودتان را هم بررسی کنید
در نهایت این که درباره خودتان هم باید به جمعبندی برسید. شما چگونه رفتار کردهاید که باعث شدهاست یک نفر به خودش این اجازه را بدهد تا چنین دروغهایی بگوید؟ آیا بازخورد خاصی به اطرافیانتان میدهید که این زمینه را فراهم میکند؟ اینها موضوعاتی است که میتواند ریشه در ناخودآگاه داشته باشد و ظاهرا شما از آن بیاطلاع باشید؛ اما در یک فضای روان درمانی به آن پی ببرید و پس از مدتی آن را حل کنید.
نویسنده: دکتر رضا یعقوبی | روانشناسسلامت