وقتی بهلول حکیم، هارون رو رسوا کرد

آخرین خبر/بهلول مردی دانا و حاضر جواب بود که خود را به دیوانگی میزد. روزی او وارد قصر هارون شد و بیاعتنا به او در گوشهای نشست.
هارون که از این رفتار بهلول ناراحت بود تصمیم گرفت او را در حضور دیگران مسخره کند؛ برای همین رو به بهلول کرد و گفت: «میخواهم معمایی از تو بپرسم، اگر جواب معمای مرا را بدهی هزار دینار به تو میدهم و اگر نتوانی دستور میدهم تو را بر الاغی سوار کنند و در کوچه و بازار بغداد بگردانند».
بهلول که از نقشه هارون با خبر بود گفت: «من به پول احتیاجی ندارم ولی اگر جوابت را دادم از تو میخواهم که دستور دهی تا مگسها مرا آزار ندهند»!
هارون با تعجب جواب داد: «این کار غیر ممکن است و و مگسها مطیع من نیستند». بهلول گفت: «پس از کسیکه در برابر مگسها نمیتواند کاری انجام دهد چه توقعی میتوان داشت»؟ و اینطور بود که هارون خودش در حضور جمع مقابل حاضرجوابی بهلول رسوا شد.
دوستان عزیز اگه فرزندان تون به حکایت و ضرب المثل های ایرانی علاقه دارند «آخرین خبر بچهها » رو به آن ها معرفی کنید.