5
2
646
آخرین خبر/رها همیشه وسط بازیهاش، همهچیز رو پخش میکرد. عروسکها روی تخت، مدادها زیر میز، و کتابها مثل برجهای کج وسط اتاق بودن! یه روز مامان گفت: «رها جان، وقتشه اتاقت یه نفس تازه بکشه!»
رها اول اخم کرد، بعد گفت: «باشه، ولی با روش خودم!»
با ذوق، یه جعبه برای اسباببازیها آورد، کتابها رو مرتب کرد، و حتی یه نقاشی رنگی برای دیوار کشید. وسط کار، یه مداد قدیمی پیدا کرد که روش نوشته بود: «رها کوچولو، نقاش آینده!»
لبخند زد و گفت: «این اتاق باید قشنگ باشه، چون مال یه هنرمنده!»
وقتی مامان وارد شد، گفت: «چه اتاق قشنگی!»
رها فهمید که مرتبکردن فقط کار خستهکننده نیست یه جور ساختن دنیای خودته.