سرسرههای مخملی

آخرین خبر/پای دو تا کوه بلند
جایی قشنگ و باصفا
یک تازهوارد خوشخوشک
میآید از آن دورها
با رنگ زرد و قهوهای
گردن دراز و خالخال
او را ندیده هیچکس
این دوروبرها تا به حال!
سنجاب و خرگوش و سمور
پشت درختی میروند
یک گوشهای پچپچ کنان
از ترس قایم میشوند
با خنده میآید جلو
آن تازهوارد یک قدم
«ای دوستان، زرافهام
تازه به اینجا آمدم
آیا اجازه میدهید
اینجا بمانم با شما؟
آن وقت بازی میکنیم
ما لابهلای بوتهها»
گفتند با هم یک صدا:
«فوری برو این راه، باز
تو نیستی همقد ما
زرافهی گردن دراز»
زرافه آهی میکشد
از پیش آنها میرود
یک گوشهای کز میکند
غمگین و تنها میشود
فوری پشیمان میشوند
از حرفهای زشتشان
پشت سر او میدوند
«جایی نرو، اینجا بمان»
زرافه چرخی میزند
خم میشود روی چمن
میپرسد او: «ای دوستان
سُر میخورید از روی من؟»
این پا و آن پا میکنند
بعضی جلوتر میروند
نوبت به نوبت، تک به تک
از روی او سُر میخورند
مریم زرنشان