
زاغچهای با رؤیای طاووس شدن

آخرین خبر/1-درخت نارونی بود که زاغچهای روی آن زندگی میکرد.
نارونی بود به هندوستان
زاغچهای داشت در آن آشیان
2-یک روز زاغچه تصمیم گرفت که پرواز کند و باغ و دشت را هم ببیند.
چند در این لانه نشیمن کنم؟
خیزم و پرواز به گلشن کنم
3- زاغچه به باغی رسید و چند طاووس زیبا و شاد را در حال راه رفتن دید. او از طاووسها خیلی خوشش آمد.
رفت به گلزار و به شاخی نشست
دید خرامان دو سه طاووس مست
4- زاغچه دلش میخواست شبیه طاووسها بشود، برای همین مشغول جستوجو در باغ شد و چند پر طاووس پیدا کرد.
باغ بکاوید و به هر سو شتافت
تا دو سه دانه پر طاووس یافت
5- زاغچه پرهای طاووس را به خودش بست.
بست دو بر دُم، یک دیگر به سر
گفت مرا کس نشناسد دگَر
6- زاغچه رفت و کنار طاووس زیبایی شروع به راه رفتن کرد.
بال بیاراست، پریدن گرفت
هَمرَهِ طاووس چمیدن گرفت
7- طاووس پرهای طاووسی زاغچه را کند.
دید چو طاووس در آن خودپسند
بال و پر عاریتش را بکند
8- طاووس برای زاغچه توضیح داد هر چقدر هم ظاهرش را شبیه طاووس کند، در واقعیت طاووس نخواهد شد.
هر چه کُنی، هر چه ببَندی به پر
گاهِ روش تو دگری، ما دگر
زاغچه: پرندهای کوچکتر از کلاغ که پاهای دراز و قوی دارد.
نشیمن کنم: بنشینم
شاخ: شاخه
خرامان: با ناز راه رفتن
بکاوید: جست و جو کرد
بیاراست: تزیین کرد
هَمرَه: همراه
چمیدن: با ناز راه رفتن
عاریه: قرضی، موقتی
برگرفته از دیوان پروین اعتصامی
«آخرین خبر بچهها» رو به دوستات معرفی کن؛ دنیایی از دیدنیها، خواندنیها و خندیدنیهای سالم برای 5 تا 12 سال!