نتایج جدید از پژوهشهای صورت گرفته در تاق بستان کرمانشاه

ایرنا/ دکتر سید افشین صفوی پژوهشگر حوزه باستان شناسی در دومین پژوهش علمی خود یکی از گنجهای کشف شده خسرو پرویز در تاقِ بزرگ تاقبستان را سندی دیگر بر اثبات هویت پادشاه تاق برشمرد.
در بخشی از نتایج این پژوهش که پژوهشگر در اختیار ایرنا قرار داد آمده است: اکثر قریب به اتفاق متون تاریخی، جغرافیایی و سفرنامههای سیاحان از نخستین سدههای پس از ظهور اسلام تا چند دهه پیش، ساخت تاق بزرگ تاق بستان را به خسرو پرویز نسبت دادهاند اما جهانگردان و باستانشناسان متاخر در مورد سازنده تاق نظرات متفاوتی دارند.
ارنست هرتسفلد، باستانشناس و ایرانشناس آلمانی با مقایسه تاج پادشاه نقش بسته در تاق با تاج پادشاه سرستونهای موجود در تاقبستان و اصفهان، تاق بزرگ را همانند پیشینیان منسوب به خسرو دوم ساسانی دانست.
در سال ۱۹۳۷، کورت اردمان سکهشناس آلمانی نظریه جدیدی ارائه داد و تاق بزرگ را بر اساس مقایسه تاج پادشاه نقر شده در تاق با سکههای دوران ساسانی، آن را به پیروز اول منتسب کرد. در سال ۱۹۸۲ م. کاتسونومی تانابه، باستانشناس ژاپنی، در مقالهای به زبان ژاپنی مجموع نقشبرجستههای تاقبستان را به اردشیر سوم (۶۳۰-۶۲۸ م.) نسبت داد.
هوبرتوس فون گال باستانشناس فرانسوی، در سال ۱۹۹۰ م. دستوردهندگان ساخت تاق را، پیروز اول و خسرو دوم عنوان کرد و بالاخره متیو کمپارتی باستانشناس آمریکایی در سال ۲۰۱۹ م. اعلام کرد که ساخت تاق به دستور وستهم و خسرو دوم انجام شده است.
در میان باستانشناسان داخلی نیز نظریات هرتسفلد و اردمان هر کدام طرفدارانی دارد بنابراین به طور کلی در مورد سازنده تاقبزرگ تاقبستان، پنج دیدگاه مختلف وجود دارد، هر کدام از این دیدگاهها، تاقبزرگ را به یکی از پادشاهان ساسانی شامل خسرو دوم، پیروز اول، اردشیر سوم، پیروز اول و خسرو دوم (ساخت در دو مرحله) و یا وستهم و خسرو دوم (ساخت در دو مرحله) نسبت میدهند.
در خصوص اهمیت پی بردن به موضوع سازنده تاق بزرگ تاقبستان همین بس که هاینس لوشای باستانشناس، ایران شناس و مورخ تاریخ هنر اهل آلمان پی بردن به تاریخ ساخت این تاق را آرزوی اصلی خودش در خصوص تاقبستان میداند و میگوید: آرزوی اصلیام طبیعتا پی بردن به راز ایوان بزرگ و سرستونهای بیستون میبود. آنگونه که هرتسفلد با تکیه بر سایه سنگین سنت تاریخی بدان اشاره دارد، این یا باید خسرو دوم باشد که در تاقبستان نشان داده است یا اینکه پیروز ساسانی است که کورت اردمان، همکار و دوستم بر مبنای تاج وی حدس زده بود.
نگارنده این مطلب با مطالعه این نظریات بر آن شد تا با انجام مطالعه دقیق در متون تاریخی، بازدیدهای مکرر میدانی، عکسبرداری، بررسی تصاویر قدیمی و فتوگرامتریهای قدیمی و جدید، علاوه بر استناد به دلایل باستانشناختی، تاریخی و سکهشناسی، جهت اثبات هویت واقعی پادشاه، راه جدیدی را پیدا کند.
نتایج پژوهش نگارنده که مشروح آن در ادامه می آید، آشکارا نشان میدهد که مجموع این نگارکندهها که آخرین شاهکار هنری کشف شده از دوران ساسانی است، متعلق و مربوط به خسرو دوم ساسانی است و انتساب آن به سایر پادشاهان صحیح نمیباشد.
تاق بزرگ تاقبستان
محوطه تاریخی تاقبستان در شمال شرقی شهر کرمانشاه، در دامنه رشته کوه پرآو (در گویش محلی پَرِ + آو = کنارِ آب) قرار دارد. در حال حاضر سه عنصر اصلی در محوطه تاق بستان که بر اساس قدمت از سمت شرق به سمت غرب کوه در دوران ساسانیان حجاری شدهاند عبارتند از نقش برجسته تاجستانی اردشیر دوم (با نام بین المللی TBⅠ)، تاق کوچک شامل نقش برجستههای شاپور دوم و سوم (TB Ⅱ) و تاق بزرگ شامل تاجستانی خسرو دوم، سوارهنظام مسلح، صحنه شکار گوزن و صحنه شکار گراز و همچنین نقوش فرشتههای نگهبان و درختان زندگی و نیز کنگرهها و نقش ماه در نمای بیرونی تاق (TB Ⅲ).
ایوان بزرگ تاق بستان که در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است، ۹ متر ارتفاع، ۷.۵ متر عرض و ۶.۸۵ متر عمق دارد. تاق بزرگ دارای چهار نقش برجسته است که تصویر شاه هفت بار در آن حجاری شده است: در بخش زمینه سنتوری (تیمپانوم) انتهای ایوان در صحنه دیهیمستانی که شهریار ساسانی با لباسهای مجلل در وسط نقش ایستاده و شمشیرش را که در میان دو پایش قرار گرفته با دست چپ نگه داشته است و در حالیکه ایزد آناهیتا در سمت چپ شهریار در حال اعطای نماد سلطنت به شاهنشاه ساسانی است، وی حلقه شاهی را از نماد اهورامزدا که بصورت پیکرهای انسانی و در سمت راست شهریار به تصویر کشیده شده است میگیرد، در بخش پایینی انتهای ایوان در قالب سوارهنظام مسلح، دو بار در صحنه شکارگاه گراز سوار بر قایق شاهی و سه بار در صحنه شکارگاه گوزن سوار بر اسب.
پیشینه مطالعاتی نقشبرجستههای تاقبزرگ تاقبستان
اصطخری، ابن حوقل، ابودلف، محمد بن محمود بن احمد طوسی، حمدالله مستوفی و بسیاری از مورخین و جهانگردان قدیمی از نخستین سدههای پس از ظهور اسلام تا چند دهه پیش ساخت تاق بزرگ را به خسرو پرویز نسبت دادهاند.
در این بخش به سه مورد از توصیفات مورخین قدیمی اشاره میشود. اصطخری، جغرافیدان و نقشهنگار برجسته قرن چهارم هجری میگوید: ... و بر پشت این کوه (بیستون) بر کنار راه، غاری هست و چشمه آب از آن غار بیرون میآید و در آن جایگاه صورت اسبی نگاشتهاند کی از آن نکوتر اسب نتواند بود. گویند کی آن صورت شبدیز است - اسب کسری. و صورت کسری بر پشت آن نگاشته. و در این حدود چنین کوهها دیگر نیست.
ابن حوقل جغرافیدان و سیاح معروف عرب قرن چهارم هجری، در سفرنامهاش چنین مینویسد: بر پشت این کوه (بهستون = بیستون) آن گاه که از عراق آیند جایی است شبیه غار که چشمه آبی در آن جاری است و نقش اسبی به زیباترین شکلی که ممکن است بر دیوار آن است و مردم معتقدند که نقش اسب خسرو به نام شبداز (شبدیز، اسب خسرو پرویز) است و نیز در آنجا نقش خسرو از سنگ و نقش زن او شیرین در سقف غار کنده شده است
حمدالله مستوفی جغرافیدان و مورخ قرن هشتم هجری مینویسد:... بر سر دو چشمه که از پهلوهای صُفّه بیرون میآید هر یک آسیاگردانی باشد و آن صُفّه را صُفّه شبدیز میخوانند صورت خسرو و شیرین و فرهاد و رستم و اسفندیار و غیر هم بر آنجا ساخته است در غایت مستحیر و خوردهبینی تا میخ زره و تار ابریشم چنگ پیدا کردهاند.
از میان متاخرین پیر ژوزف دو بوشام۱، دیپلمات، کشیش و ستارهشناس فرانسوی، در روز ۳۰ فروردین ۱۱۶۶ شمسی (۱۹ آوریل ۱۷۸۷ م.) وارد کرمانشاه شده و از تاقبستان بازدید کرده است، وی سوارهنظام مسلح انتهای تاق بزرگ را به شوالیههای اروپایی تشبیه میکند و سه پیکره قسمت فوقانی انتهای تاق و همچنین شکارگاههای گراز و گوزن را توصیف میکند. دو بوشام در خصوص هویت نقش پادشاه اظهار نظر نکرده و به این جمله بسنده میکند که "احتمالا مجسمهای که در وسط است، پادشاهی را نشان میدهد که..."
باستانشناسان معاصر باوجود تحقیقات گسترده که در مورد این نقـوش به عمل آوردهاند، به دیدگاه واحد و مشترکی دست نیافتهاند. ارنست هرتسفلد باستانشناس و ایرانشناس آلمانی، تاق بزرگ را منسوب به خسرو دوم ساسانی و کورت اردمان سکهشناس آلمانی آن را به پیروز اول ساسانی منتسب کرد که این نظریات در میان باستانشناسان داخلی نیز طرفدارانی دارد.
در سال ۱۹۸۲ تانابه باستانشناس ژاپنی بر اساس شکل تاج، ریش و سبیل، گردنبند و گوشواره، مجموع نقش برجستههای تاقبستان را به اردشیر سوم نسبت داد. نظریه ساخت تاق توسط پیروز ساسانی و خسرو دوم در سال ۱۹۹۰ توسط فون گال بیان شد و در سال ۲۰۱۹ م. متیو کمپارتی نظریه ساخت دو مرحلهای تاق بزرگ توسط وستهم (دایی مادری خسرو) و خسرو دوم را ارائه داد. عدهای از نویسندگان نظیر پرادا و گیرشمن تاریخگذاری هرتسفلد و اردمان را بدون نتیجهگیری در کنار هم بیان کردهاند.
یکی از علل اصلی اختلاف بین طرفداران نظریات اول و دوم تمرکز آنها بر بحث شناسـایی هویـت پادشاه ساسانی از طریق اثبات تشابه تاج شاه موجود در صحنه اهداء حلقه قدرت در انتهای تاق بزرگ با تاج منقوش او بر روی سرستونهای موجود در محوطه و یا سکههای دوران پادشاهی خسرو دوم و یا پیروز اول است.
نکته قابل توجه این است که هر گروه از محققین، تاج پادشاه نقش شده در تاق را با تاج پادشاه منقوش بر سکه پادشاه مورد نظر خود مطابق دانسته و بر نظر خود اصرار دارند. آنها با بیان این مطلب که از آنجایی که در نقشبرجستههای شکار شاهی، شاهنشاه ساسانی بدون تاج شاهی نقش شده لذا هویت وی در گروی شناسایی هویت پادشاه در دو نقش برجستۀ دیگر انتهای همین تاق است. بدین ترتیب آنها عملا صحنههای شکار، به ویژه صحنه شکار گراز؛ که حجارها نهایت دقت را در نقر نقوش آن به خرج دادهاند را از گردونه تعیین قدمت تاق بزرگ خارج کردهاند.
با توجه به تخصصی بودن مقایسه تاج پادشاه و سکههای هر کدام از پادشاهان و به منظور جلوگیری از طولانی شدن مطلب تنها به این نکته بسنده میشود که تاج پادشاه موجود در زمینه سنتوری تاق بزرگ تشابه صد در صدی با هیچکدام از سکههای پادشاهان ساسانی نداشته لیکن بیشترین مشابهت را با تاج خسرو پرویز دارد.
روش تحقیق
آرتور کریستینسن با بیان اینکه عجایب بارگاه خسرو پرویز ورد زبان مورخان ایرانی و عرب است، ضمن برشمردن آنها به نقل از بلعمی و ثعالبی به دوازده مورد از این شگفتی ها اشاره میکند. وی به نقل از بلعمی مینویسد:... و حوله ای که پادشاه با آن دستهایش را پاک می کرد، وقتی کثیف میشد و در آتش انداخته میشد، نمیسوخت، آتش فقط لکه ها را از بین میبرد. احتمالا این دستار یک لایه پنبه کوهی (آزبست) بوده است
نگارنده معتقد است که اصولا چنین دستمال نسوزی بایستی علاوه بر نسوز بودن میبایست واجد ویژگیهای دیگری نیز باشد که واژه گنج به آن اطلاق شود که تعدادی از آنها بدین شرح است:
انحصاری بودن دستمال نسوز: بدین معنی که فقط خسرو پرویز میبایست واجد چنین دستار نسوزی باشد. به منظور به هدف بررسی کامل موضوع، تمامی نقشبرجستههای دوران ساسانی که تا کنون کشف شده است، بررسی شد. از ۳۵ نقشبرجسته شناسایی شده، ۳۴ نقشبرجسته در قلمرو سیاسی ایران امروز و در چهار استان فارس با ۲۶ مورد واقع در تنگ چوگان بیشاپور، تنگاب فیروزآباد، نقش رستم، نقش رجب، گویوم، دارابگرد، سر مشهد کازرون، سراب بهرام و تنگقندیل، استان کرمانشاه با ۶ مورد در تاقبستان، استان آذربایجان غربی یک مورد در خانتخته سلماس و استان تهران یک مورد در شهر ری (این نقش محو شده و توسط فتحعلیشاه قاجار جایگزین شده است ولی خوشبختانه توسط موریه (۱۸۰۹)، پیرایس (۱۸۱۱) و سرویلیام اوزلی (۱۸۱۲) طرحها و تصاویری از آن برداشت شده است) قرار دارد.
نقش برجسته دیگری از دوران ساسانی در خارج از مرزهای سیاسی ایران در محلی موسوم به رگ بیبی در پُلخُمری افغانستان وجود دارد. در این نقشبرجستهها، پوشاک و زینتآلات تمامی نقوش نقر شده شخصیتهای حاضر در صحنههای مختلف اعم از اهورامزدا، ایزدان مهر و آناهیتا، شاهان مختلف (اردشیر بابکان، شاهپور اول، بهرام اول، نرسی، اردشیر دوم، شاهپور دوم، شاهپور سوم، بهرام دوم و خسرو دوم)، خاندان پادشاهی شامل همسر، شاهزادگان و اشرافزادگان ساسانی، شخیتهای مذهبی شامل موبد موبدان و کرتیر، شخصیتهای عالی نظامی، رامشگران و نوازندگان، فیلبانان، شتربانان، افراد متولی سلاخی و تکهتکه کردن شکار، محافظین شکارگاه، خدمه قایقها و حتی دشمنان خارجی و اسیران (ژولیانوس، والرین، فیلیپ، گردیان و اسیران عرب) با دقت بررسی شد.
دستمال نسوز مورد اشاره سه مرتبه فقط بر روی لباسهای شاه نقش شده در تاقبزرگ تاقبستان کرمانشاه دیده میشود که شامل:
الف) بر روی زره سوارهنظام مسلح انتهای تاق
ب) پادشاه در صحنه شکار گراز، به حالت ایستاده در قایق سمت چپ شاهی که در حال تیر اندازی است
ج) پادشاه در صحنه شکار گراز در قایق سمت راست شاهی که در حال دریافت تیر دیگر از خدمه قایق جهت تیراندازی است.
۲. لزوم وجود دستمال نسوز در صحنههای رزم، بزم و شکار: بدیهی است این دستمال بایستی در زمانهایی همراه پادشاه باشد که در آن، امکان آلودگی دست پادشاه وجود دارد. در لذا در صحنههای شکار گراز و گوزن و نیز صحنه رزم بر روی لباس شاه دیده میشود.
۳. لزوم وجود دسته یا انبرک همراه با دستمال نسوز: اگر چه این دستمال حالت نسوز داشته ولی طبیعتا پادشاه ساسانی جهت بیرون آوردن از درون آتش پس از رفع آلودگی آن، به جهت جلوگیری از سوختن دست، میبایستی دستمال واجد دسته باشد و یا انبرکی همراه آن وجود داشته باشد. دستمال نسوز در هر چهار تصویر نقش شده، دارای دسته است.
یکی از سوالاتی که ممکن است در این زمینه طرح شود این است که چرا در صحنه دیهیمستانی انتهای تاق، خبری از دستمال نسوز نیست. به عقیده کریستین سن، پادشاه در این صحنه با لباس روز بار عام ظاهر شده است بنابراین بدیهی است که در زمان دیهیمستانی از اهورامزدا (یا موبد موبدان) و آناهیتا نیازی به وجود دستمال نسوز نیست.
سوال بعدی که به ذهن مخاطب متبادر میشود این است که در صحنه شکار گوزن، نقش شاه، سه بار نقر شده، چرا دستمال نسوز وجود ندارد. همانگونه که در تصاویر ملاحظه میشود، صحنه شکارگاه گوزن به صورت ناتمام است که اشاره به نیمه تمام بودن این تابلو سنگی در کتابها و مقالات به کرات وجود دارد و لباس شاه در این دو صحنه (شکار و پس از شکار)، فاقد جزئیات و نقوش همانند نقش اول شاه در این صحنه و نیز نقوش شاه در صحنه شکار گراز است.
جمع بندی و نتیجه گیری
هر چند زمینه برای انجام تحقیق در خصوص دستور دهنده ساخت تاق بزرگ فراهم است لیکن از نگاه نگارنده با توجه به متون و مدارک تاریخی، سکهشناسی و تاجستانی و به ویژه با توجه به کشف گنج خسرو (تصویر دستمال نسوز در صحنههای شکار گراز و نیز سواره نظام مسلح انتهای تاق بزرگ)، بدون تردید تاق بزرگ تاقبستان در دوران حکومت خسرو دوم ساسانی (۵۹۰ -۶۲۸م.) ساخته شده و سایر نظریات در این خصوص صحیح نمی باشد.
دکتر صفوی پژوهشکر باستان شناسی در انتهای این پژوهش از آقای صابر اسدی و خانم افکاری از اداره کل میراث فرهنگی استان کرمانشاه و آقایان فیضآقایی مدیر و یحیی رجبی از همکاران پایگاه تاق بستان بابت همکاریشان در فراهم شدن زمینه لازم برای انجام این پژوهش قدردانی کرد.
خبرنگار ایرنا نتایج این پژوهش را با کارشناس مربوطه اداره کل میراث فرهنگی کرمانشاه مرور کرد که اصل آن مورد تایید قرار گرفت هر چند در ارتباط با برخی گزارهها اگرچه مقرون به صحت است اما تحقیقات درباره آن همچنان ادامه دارد.
درباره تاق بستان
به گزارش ایرنا تاق بستان یکی از بینظیرترین آثار باستانی ایران و جهان و مجموعه ای از سنگ نگارههای ساسانی است که در شمال شهر کرمانشاه واقع شده است؛ این مجموعه در قرن سوم میلادی ساخته شده است و ارزش هنری و تاریخی زیادی دارد.
چند صحنهٔ تاریخی از جمله تاجگذاری خسرو پرویز، تاجگذاری اردشیر دوم، تاج گذاری شاهپور دوم و سوم و همچنین چند سنگ نوشته (کتیبه) به خط پهلوی در آن کندهکاری شده است.
یکی از ویژگی های این مجموعه تاریخی وجود چشمه های جوشان آب در کنار سنگ نگاره ها و تاق های سنگی آن است که اگرچه باعث زیبایی چشم انداز محوطه و محیط اطراف شده است اما از دیگر سو دغدغه ای برای حفظ اثر است.