وقتی جان انسان در هرمزگان بیقیمت میشود!

روزنامه دریا/ در سرزمینی که تابستانش آتش میگیرد و جادههایش با خون حادثهدیدگان رنگین میشود، دردناکترین مرثیه این روزهای هرمزگان، نه زلزله و سیل و کرونا، بلکه «کمبود فاجعهبار آمبولانس» است؛ مرگی خاموش که پیش از هر آژیر، تپش قلب را متوقف میکند.
در استان استراتژیک و ثروتمندی چون هرمزگان، با بندری به اهمیت شهید رجایی، چگونه ممکن است مردمی با این حجم از حادثه و بیماری، همچنان در انتظار یک آمبولانس، جان دهند؟ این پرسش بیپاسخ، هر روز به شکلی خونین در جادهها و مناطق مختلف استان، تکرار میشود.در هفتههای گذشته، بار دیگر فاجعه رخ داد.
انفجار در بندر شهید رجایی، تنها زنگ خطری برای کارکنان بندر نبود؛ بلکه آینهای تمامنما از ضعف زیرساختهای امدادی استان نیز بود. آمبولانسهایی که دیر رسیدند؛ چون در منطقه صنعتی غرب بندرعباس پایگاه اورژانس نداریم. مصدومانی که شاید به دلیل نبود امکانات انتقال فوری به مراکز درمانی، جان دادند. این تراژدی فقط مربوط به یک حادثه نیست.
در گوشه و کنار هرمزگان، از کوههای بشاگرد تا جزایر قشم و هرمز و از غرب بندرعباس تا میناب و سایر مناطق ایناستان مرزی محروم فلکزده، مردم هر روز تاوان نبودِ «وسایل اولیه نجات» را با جان خود میدهند. به راستی اگر این شرایط در پایتخت کشور رخ میداد، سکوت همچنان حاکم میماند؟
به نظر میرسد ناوگان آمبولانس هرمزگان با کمبودی بالغ بر ۲۰۰ دستگاه مواجه است. در یک دهه اخیر چندان آمبولانسی به رگهای بیرمق اورژانس هرمزگان تزریق نشده و حتی آمبولانسهای اهدایی خیرین، زمان زیادی را در گمرکات خاک میخورند تا اجازه ترخیص مییابند که اگر دولت مجوز تردد خودروها با پلاک مناطق آزاد را در سطح استان صادر میکرد، بهطور حتم آمبولانسها راحتتر وارد میشدند و در سطح استان خدمترسانی میکردند.
این کمبود و نبود آمبولانس یعنی هر مأموریت، یک قمار با مرگ است. کمبود خودرو، کمبود راننده، کمبود تجهیزات؛ همه اینها تبدیل به حلقههای زنجیری شدهاند که دور گردن جان مردم محاصرهاش کردهاند. در چنین شرایطی، جای تعجب نیست که برخی خانوادهها ترجیح میدهند مصدوم خود را با خودروی شخصی به بیمارستان برسانند؛ تصمیمی که خود به فاجعهای بزرگتر منجر میشود.
جادههایی بیآمبولانس، تراژدی این استان است.بندرعباس، بهعنوان مرکز استان، نهتنها با بحران آمبولانس مواجه است، بلکه مناطق استان نیز از نبود پایگاه اورژانس مستقل رنج میبرند و یا گاهی می شنویم پایگاهی آمبولانس و تکنیسین ندارد. منطقه غرب بندرعباس – که میزبان هزاران خانوار و چندین مجتمع صنعتی و مسکونی است – در وضعیت فاجعهباری بهسر میبرد.
هنوز یک پایگاه اورژانس با تجهیزات کافی در این منطقه وجود ندارد. آیا برای مسئولان، تأمین یک پایگاه با 10 دستگاه آمبولانس کار نشدنی است؟ یا آنکه جان ساکنان این منطقه، بهاندازه بودجه یک همایش بیاهمیت در مرکز، اهمیت ندارد؟
راهحل سادهای پیشِ روی ما قرار دارد که سالهاست در لابهلای سیاستبازیهای بینتیجه مدفون شده است: آزادسازی تردد خودروهای پلاک مناطق آزاد در سطح استان هرمزگان. اگر اجازه داده شود خودروهای پلاک مناطق آزاد در کل استان تردد کنند، نهتنها بحران کمبود آمبولانس، بلکه مشکل کمبود خودروی آتشنشانی، تاکسی، اتوبوس و ناوگان امدادی دیگر نیز در کوتاهترین زمان ممکن قابلحل خواهد شد.
دولت و نهادهای نظارتی به جای سنگاندازی، باید در خدمت جان مردم باشند، نه قوانین غیرمنعطفی که خودشان هم از توجیه آن درماندهاند. البته تردد خودروها در سایر استانهایی که مناطق آزاد دارند، آزاد است و این تبعیض فقط در حق هرمزگان مظلوم ومحروم روا شده است. هرمزگان، استان استراتژیک جنوب کشور است؛ استانی که دروازه تجارت دریایی و قطب انرژی ایران بهشمار میرود.
آیا شایسته است استانی با چنین اهمیت و درآمدی، از ابتداییترین زیرساختهای امدادی محروم باشد؟ آیا مدیریت کلان کشور نمیبیند که مردم این استان چگونه با خون و خاک، صورت خود را سرخ نگه داشتهاند؟ اگر بندرعباس، رودان، میناب، قشم، جاسک و حاجیآباد و سایر شهرها و بخشهای استان با همین روند در تنگنای امدادی باقی بمانند، فردا دیر خواهد بود.
ضعف سازمانهای مرتبط، همه در کنار هم مسئول وضعیت بحرانی امروزند. وقت آن رسیده که صدایمان را بلند کنیم. فریاد بزنیم که جان انسان در هرمزگان بیقیمت نیست. وقت آن رسیده که هر نماینده مجلس، هر مدیر استانی و هر شهروند این دیار، این خواسته را یکصدا فریاد بزنند: ما آمبولانس میخواهیم؛ نه آمار و وعده. ما پایگاه اورژانس میخواهیم؛ نه بروشورهای تبلیغاتی. ما اجازه تردد خودروهای مناطق آزاد را میخواهیم؛ نه جلسههای بینتیجه.
چرا هر روز باید اخباری بشنویم که به دلیل دیر رسیدن یا نرسیدن آمبولانس، جان مصدوم و بیماری در معرض خطر قرار گرفت و یا شهروندی جانش را از دست داد؟!