نماد آخرین خبر

ضرورت پاسداشت آیین‌ها و سنت‌های عزاداری حسینی

منبع
ايرنا
بروزرسانی
ضرورت پاسداشت آیین‌ها و سنت‌های عزاداری حسینی

ایرنا/ حفظ اصالت آیین ها و احترام به سنت‌های بومی و محلی در جریان برگزاری آیین‌های دینی و مذهبی همچون عزاداری‌های ماه محرم ضرورتی است که باید جدی گرفته شود.

مردم اردبیل و خطه آذربایجان که از همان روزهای آغازین ورود اسلام به ایران در زمره جان‌نثاران و پاکبازان اهل بیت (ع) بودند، پس از دوره صفویان نقش پررنگ‌تری در ترویج دین مبین اسلام و مذهب تشیع داشتند.

اردبیلی‌ها این فرهنگ و باورمندی را سوای پشتیبانی از عالمان دینی، با کمک به ترویج فعالیت‌های فرهنگی- هنری دارای ریشه‌های مذهبی مانند مرثیه‌سرایی، شبیه‌خوانی یا همان تعزیه و برگزاری مجلس‌ها و آیین‌هایی همانند عزاداری‌های ماه‌های محرم و صفر گسترش دادند.

اهمیت شبیه‌خوانی در گذشته از آن جهت بود که به دلیل فقدان رسانه‌های ارتباط جمعی و اختناق حاکم از سوی حکومت‌های وقت گاه شرایط بر شیعیان سخت می‌شد ولی برگزاری مراسم عزاداری و شبیه‌خوانی انتقال پیام عاشوراییان را به خیل عظیمی از مردم در قالب اجتماعاتی پراکنده در کمترین زمان ممکن تسهیل می‌نمود و با استفاده از شعر، موسیقی و جاذبه‌های بصری هنر نمایش آن را در ذهن مخاطبان حک می‌کرد.

اگرچه بعدها پیشرفت‌های صنعتی و ورود فناوری‌های نوین، شرایط زندگی را به طور کلی دگرگون ساخت، ولی همچنان برخی آیین‌ها و رسم‌ها به حیات خود ادامه دادند که از جمله آنها می‌توان به طشت‌گذاری، شمع پایلاماخ (شمع‌گردانی) و دسته شبیه‌خوانان محله‌های مختلف اردبیل در جریان عزاداری‌های حسینی اشاره کرد.

آیین‌ها و رسم‌های بومی- محلی مانند طشت‌گذاری، تعزیه و شمع پایلاماخ که به همت مرثیه‌سرایان، مداحان و شبیه‌خوانان برای سده‌ها در کوران حوادث زمینه‌های استمرار تفکر شیعه را تسهیل کرده و شهری مانند اردبیل را به لقب‌هایی مانند دار الارشاد و دار الامان مزین کرده است.

در همین راستا خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) مرکز اردبیل با «رسول صانع‌فرش» یکی از شبیه‌خوانان با سابقه اردبیل که در عرصه شبیه‌خوانی یا همان تعزیه سال‌ها نقش‌آفرینی کرده است، به گفت‌وگو پرداخت.

کمی در مورد چگونگی و زمان آشنایی‌تان با شبیه‌خوانی به عنوان شاخه‌ای از هنرهای نمایشی توضیح دهید.

صانع‌فرش: از همان عنفوان کودکی به همراه بزرگترها در مراسم روضه‌ای که آن دوران در مسجدها و یا خانه‌های همسایه‌ها برگزار می‌شد، شرکت می‌کردم؛ به طوری کلی در همان فضای سنتی بزرگ شدم و حضورم در عرصه نمایش تعزیه هم تدریجی بوده و برایش نمی‌توان تاریخی مشخص کرد.

اما ابتدای آشنایی من با تعزیه به دوره پهلوی بازمی‌گردد که هنوز تعزیه قدغن نشده بود و آن هنگام به عنوان یک کودک همراه مادرم از پشت‌بام به تماشای تعزیه می‌نشستم؛ همان سال‌ها پدرم در خانه تدارکات برگزاری تعزیه را انجام می‌داد.

حدود ۲ سال پس از اینکه به عنوان یک کودک به دسته عزاداران حسینی پیوسته بودم، عزاداری و تعزیه از سوی حکومت وقت ممنوع اعلام شد و پس از آن یک سال تعزیه به طور کلی حذف و سال بعد از آن به صورت قاچاقی در برخی روستاها و یا خانه‌ها عزاداری و تعزیه را شاهد بودیم، تا اینکه انقلاب شد.

اطلاعی در مورد نحوه شکل‌گیری تعزیه و دسته شبیه‌خوانان در محله معمار دارید؟

صانع‌فرش: محله معمار در سال‌های ۱۲۰۰ شمسی در واقع یکی از کوچه‌های سرچشمه بود؛ زیرا محدوده شهر بسیار کوچک بود، به طوری که در محل فرمانداری قدیم قبرستان واقع شده بود؛ بر همین اساس مسجد «معمار» نیز فعالیت معمول نماز و دعا را داشت اما فاقد دسته عزاداری مجزا بود.

در آن دوران شیعیان برای برگزاری مراسم عزاداری ماه‌های محرم و صفر به مسجد سرچشمه گردهم می‌آمدند و دسته برای عزاداری یا برگزاری مراسمی مانند «شمع پایملاماخ» از آنجا به سمت مسجد «قره دینه» می‌رفت و مسجدهایی مانند «داشچیلار و توپچیلار» بعدها ساخته شدند.

بعدها و البته پیش از سال ۱۳۰۰ با افزایش جمعیت و بزرگتر شدن محدوده شهر در کنار بروز برخی اختلاف‌ها موجب می‌شود تا اهالی محله معمار دسته عزاداری مجزایی تشکیل دهند؛ در ابتدای کار خود اهالی از جمله مرحوم علی عناصری، رضا نباتی‌مقدم، میرزا عبدالله برهانی و چند نفر دیگر برای تقسیم نقش‌ها و کارها و انتخاب شعرها پیشگام می‌شوند.

پایه‌گذاران تعزیه در محله معمار البته آن اقدام‌ها را با استفاده از تجربه دیگر فعالان و از جمله حسینیه مجتهد که آن زمان به مدت ۴۰ روز تعزیه برگزار می‌کرد و هر روز هم برای خود روایتی ویژه داشت، انجام دادند و با آن سابقه ذهنی طرحی نو درانداختند.

سر منشاء دسته‌های ۶ گانه و نظم کنونی که در دسته‌های عزاداری اردبیل شاهد هستیم، چیست؟

صانع‌فرش: در گذشته به دلیل نبود قانون و حاکمیت نظام ارباب و رعیتی، نظم خاصی برای دسته‌های عزاداری هم وجود نداشت و از همین رو دسته‌ها بدون قاعده روانه بازار می‌شدند و از همین رو پیش از نهضت مشروطه حاکمی که به اردبیل فرستاده شده بود، در پی مشاهده بی‌نظمی با مشورت بزرگان تصمیم می‌گیرد تا هر یک از روزها را به یکی از ۶ دسته بزرگ شهر و شاخه‌های آن اختصاص دهد.

با این استدلال سه روز نخست محرم به سه دسته نعمتی (عزاداران غرب مسجد جامع) و سه روز دوم به سه دسته حیدری (عزاداران شرق مسجد جامع) مختص می‌شود تا در مسیری از پیش تعیین شده به سمت بازار و مسجد جامع حرکت کنند.

بر اساس نقشه کنونی شهر سه محله پیرعبدالملک، اوچ دکان و طوی جزو دسته حیدری و محله‌های عالی قاپو، سرچشمه و اونچی میدانی جزو دسته نعمتی محسوب می‌شدند و سایر دسته‌ها نیز ذیل آنها تعریف شده‌اند؛ از این رو دسته‌های نعمتی‌ها در سه روز ابتدایی از غرب به شرق مسجد جامع حرکت می‌کنند و در سه روز بعد آن دسته‌های عزاداری حیدری ها از شرق به غرب مسجد جامع حرکت می‌کنند.

روال مشابهی را در مراسم طشت‌گذاری نیز شاهد هستیم، به طوری که از آن هنگام دسته نعمتی مسئول برگزاری مراسم در مسجد بزرگ و دسته حیدری مسئول برگزاری مراسم در مسجد جامع شده است و با توجه به تدبیر خوبی که در این زمینه صورت گرفته، به نظر نمی‌رسد تغییری در این نظم شاهد باشیم. کمی در مورد تعیین نقش‌های تعزیه توضیح دهید؛ چه کسی تعیین می‌کرد که برای مثال شما کدام نقش یا وظیفه را بر عهده بگیرید؟

صانع‌فرش: بنیان‌گذاران تعزیه در محله معمار بیش از ۱۰۰ سال پیش با توجه به نیروی انسانی که در محله وجود داشت، کارها را بین خود تقسیم‌ کرده بودند و هر سال کارها بر همان منوال پیش می‌رفت و پس از آن نیز روال مشابهی در پیش گرفته شد و به آن صورت صحنه‌گردان خاصی نداشتیم.

نخستین نقشی که در تعزیه بر عهده گرفتم، نقش پیکر مطهر بود؛ البته به دلیل دشواری‌هایی که این نقش داشت، در گذشته از آدمک‌های کاهی برای پیکر مطهر استفاده می‌کردند، ولی پس از آن در روستاها نقش حضرت علی‌اکبر (ع) را برعهده می‌گرفتم و پس از انقلاب اسلامی و با آزاد شدن دوباره شبیه‌خوانی در اردبیل دوباره کار را از سر گرفتیم و مدتی به تدارکات کمک می‌کردیم تا اینکه از دهه ۹۰ تا همین چند سال پیش نقش مخالف را بازی کردم.

نخستین نوآوری که در شبیه‌خوانی صورت گرفت، چه بود؟

صانع‌فرش: تزیین و رنگ‌آمیزی شبیه‌خوان‌ها و اسب‌های تعزیه از جمله نوآوری بود که در آن دوره صورت گرفت. برای مثال پدرم که به حرفه رنگرزی اشتغال داشت، با ابتکاری که به خرج داد توانست رنگی مشابه خون برای تزیین اسب‌ها و پیکر مطهر عرضه کند؛ یا به دلیل اینکه استفاده از آدمک‌ها از تاثیر لازم برخوردار نبود، به سمت استفاده از انسان زنده رفتند.

تفاوت شبیه‌خوانی در آن شرایط سنتی و جامعه جدید را چگونه می‌بینید؟

صانع‌فرش: آن زمان تلویزیون، رادیو و ضبط صوت هم وجود نداشت و مردم مجبور بودند تا شبیه‌خوانی را به ذهن بسپرند و تنها همان نمایش را به دیگران تعریف می‌کردند و از همین رو مردم مشتاقانه به انتظار محرم سال آینده و تماشای تعزیه می‌نشستند.

البته همان طور که مورد اشاره قرار گرفت، در دوره پهلوی تعزیه ممنوع شده و به برگزاری مجلس‌های خانگی محدود بود که از جمله می‌توان به برگزاری تعزیه محله معمار در خانه مرحوم قاضی‌دهی اشاره کرد و این شرایط تا ۲ سال پیش از پیروزی انقلاب ادامه داشت.

حدود سال ۵۵ برای تعزیه شب را در خانه قاضی‌دهی می‌خوابیدیم و صبح پس از تعزیه معمار به مسجد می‌رفتیم و با دسته سینه‌زنی شهرها دور می‌زدیم و سپس با وسیله نقلیه خود را روستای آراللو می‌رساندیم و آنجا نیز نمایش اجرا می‌کردیم که با استقبال خوبی از سوی مردم هم روبه‌رو می‌شد.

اما الان خوشبختانه یا متاسفانه در پی پیشرفت‌های فناورانه شرایط طوری شده که بیشتر مردم دیگر تمایلی به تماشای مکرر تعزیه ندارند و بیشتر به یک‌بار تماشا و فیلمبرداری از آن اکتفا می‌کنند و در صورت نیاز هم به تماشای همان فیلم می‌نشینند.

به هر روی به نظر می‌رسد که هنر تعزیه این روزها با وجود افزایش جمعیت کمی از رونق افتاده است؛ در گذشته شهر کوچک و جمعیت هم کم بود و با این حال از هنگامه اذان صبح مقابل مسجد پر از افرادی می‌شد که مشتاقانه منتظر آغاز تعزیه می‌نشستند؛ اما اکنون ساعت هشت صبح هنوز محل تعزیه آن چنان که باید پُر نمی‌شود.

آیا آنچه امروز شاهدیم همان تعزیه‌ای است که در سال ۱۳۰۰ اجرا می‌شد؟

صانع‌فرش: آن سبک به طور کامل تا کنون حفظ شده و البته برخی مسایل تکمیل گردیده و برخی موارد حذف شده که بیشتر شامل جزییات است؛ برای مثال در گذشته تعزیه حضرت علی‌اکبر (ع) و حضرت صغرا (س) را داشتیم که بر اساس روایتی این خواهر ایشان به دلیل بیماری در مدینه با جده‌ مانده بوده و نتواسته به کربلا برود و در عزاداری‌ها به نامه‌ای بین این ۲ شخصیت پرداخته می‌شد.

شاعری به نام احزن اردبیلی بر اساس این روایت سروده‌ای دارد با چنین مضمونی که پس از واقعه کربلا کبوتری که بالاهایش به خون حضرت علی‌اکبر (ع) آغشته است، به مدینه آمده و خبر روی دادن آن اتفاق را آورده است: «جده غم آشیانه‌سین گتدی گاناتی قانلی قوش، اکبری‌مین نشانه‌سین گتدی گاناتی قانلی قوش» به این معنی که «ای مادر بزرگ پرنده پر زخمی آشیانه غم آورد، پرنده پر زخمی نشانه‌ای از اکبرم آورد».

بر همین اساس آن زمان در جریان شبیه‌خوانی روضه حضرت علی‌اکبر (ع) کبوترهایی را با رنگ قرمز تزیین می‌کردند تا بازیگر آن نقش، پرنده را به صورت نمادین آزاد کند و به سمت مدینه بفرستد؛ سوای صحت و سقم روایت، پس از انقلاب اسلامی با توجه به اینکه چنین اقدامی شایسته دانسته نمی‌شد، به تدریج حذف گردید و اکنون دیگر شاهدش نیستیم و شبیه‌خوانان به جای چنین مواردی تلاش می‌کنند تا اجراهایی متین به مخاطب ارایه دهند.

نظر شما در مورد فراز و فرودهایی که در چنین آیین‌ها و رسم‌های بومی- محلی شاهد هستیم، چیست؟

صانع‌فرش: سوای علت‌هایی که پیش‌تر اشاره شد، برخی افراد نیز بر اساس درک شخصی خود از مسایل گاه در پی مواردی می‌روند که زمینه‌ساز این امر می‌شود؛ برای مثال در گذشته در اردبیل رسم بر این بود که عصر تاسوعا برخی در محله پرچمی برمی‌داشتند و مراسمی با عنوان شمع پایلاماخ برگزار می‌کردند؛ به این صورت که سایر اهالی در دسته‌ای چند ده نفره تشکیل می‌دادند و از مسجدی به مسجد دیگر رفته و در مقابل سقاخانه هر مسجد شمعی روشن می‌کردند و این روال به طور معمول با ذکر الدخیل یا ابالفضل با ۴۱ شمع در ۴۱ مسجد ادامه می‌یافت.

اجرای شبیه‌خوانی از جمله در مقابل مسجدهای عالی قاپو، طوی، اوچ دوکان، سلیمان شاه و معمار پیش از ظهر تاسوعا و برگزاری رسم سنتی شمع پایلاماخ بعد از ظهر تاسوعا تنها مختص اردبیل بوده و در هیچ نقطه دیگر مشابه آن را نداریم اما از حدود یک دهه پیش بدون توجه به رسوم منطقه، تصمیم به برگزاری اجتماع مردمی در عصر تاسوعا در پیاده‌راه عالی قاپو گرفتند؛ در حالی که بسیاری برای از نزدیک دیدن عزاداری سنتی به اردبیل می‌آیند، برگزاری چنین اجتماعی در حال به حاشیه راندن آن آیین‌ها و رسم‌های سنتی است.

بعد از ظهر عاشورا از گذشته‌های دور در اردبیل مراسم خاصی برگزار نمی‌شد و از همین رو برگزاری اجتماع عصر عاشورا ایرادی ندارد اما در روز تاسوعا مردم اردبیل از خواب برمی‌خاستند، تا انتهای شب برنامه و رسوم خاصی داشتند که باید برای حفظ آنها تلاش کنیم؛ وگرنه چنین اقدام‌هایی این پیام را القا می‌کند که گویی اردبیل از خود هیچ نداشته و باید با تقلید از رسوم نقطه‌ای دیگر عشق و ارادت خود را به دستگاه ابا عبدالله الحسین (ع) نشان دهد.

ممکن است فردی از روی خیرخواهی در این زمینه نظر دیگری داشته باشد اما باید تلاش کنیم رونق آیین‌ها و رسم‌های اصیل بومی- محلی همچنان حفظ شود و هر گونه اقدامی باید با احترام به ارزش‌ها و سنت‌های هر خطه همراه باشد.





آخرین خبر اردبیل در اینستاگرام :
https://instagram.com/ardabil__today