هاآرتص: نحوه لغو تحریمها علیه سوریه میتواند نگرانیهای ایران را در مورد تضمینهای آمریکا کاهش دهد

انتخاب/ پیامی که با لغو تحریمهای سوریه به ایران داده میشود، کمتر اهمیت ندارد. تهران که در میانه مذاکراتی فشرده با آمریکا بر سر توافق هستهای جدید قرار دارد، در ازای آن خواهان لغو تحریمهاست. نحوه لغو تحریمها علیه سوریه ـ با یک اعلام "فنی"، بدون مشورت با کنگره یا در نظر گرفتن موضع اسرائیل ـ میتواند نگرانیهای ایران را در مورد تضمینهای آمریکایی کاهش دهد.
هاآرتص نوشت: همزمان با ساختن یک محور جدید در خاورمیانه، ترامپ اسرائیل و فلسطینیها را به نقشهای فرعی تقلیل میدهد.
در ادامه این مطلب آمده است: اسرائیل زمانی بهعنوان شریک اصلی در یک سامانه دفاعی منطقهای ضدایرانی در نظر گرفته میشد. اما اکنون، زمانی که باید مهارتهای دیپلماتیک و تفکر راهبردی خود را نشان دهد، خود را چون ظرفی خالی و بیمحتوا مییابد.
۳۳ دقیقهای که رئیسجمهور ترامپ با احمد شراع، رئیسجمهور موقت سوریه، و محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی، در ریاض گذراند ـ با حضور ویدئویی رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه ـ شمایی از محور جدیدی را ترسیم کرد که تحت نظارت رئیسجمهور آمریکا در حال شکلگیری است.
این محوری است که در آن عربستان سعودی کشور پیشرو است و ترکیه همپیمانی راهبردی محسوب میشود؛ در حالی که به ایران نیز پیشنهادی برای پیوستن به این باشگاه داده شده است. اما در این میان، اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین، و اساساً مسئله فلسطین-اسرائیل، تقریباً هیچ حضوری ندارند و فقط نقش سیاهیلشکر را بازی میکنند.
برخلاف سفر پیشین خود به منطقه که شامل توقفی در اسرائیل نیز بود، ترامپ این بار با نقشهراهی واقعگرایانهتر و محتاطانهتر وارد منطقه شده است. فراخوان او به رئیسجمهور سوریه برای پیوستن به توافقات ابراهیم و جاهطلبیاش برای عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل، دیگر با تهدید، فشار یا هدایا و مشوقهایی که شش سال پیش مطرح میشد همراه نیست.
دیدار ترامپ با رهبر جدید سوریه این نکته را اثبات میکند: اسرائیل نفوذ خود را نزد ایالات متحده از دست داده است.
ترامپ "اجازه" داد بنسلمان خودش تصمیم بگیرد که چه زمانی برای امضای توافق عادیسازی روابط مناسب است، و لغو تحریمها علیه سوریه را مشروط به پیوستن این کشور به توافقات ابراهیم نکرد. این موضوع بهوضوح نشان میدهد که بهزعم ترامپ، مانع اصلی گسترش دایره کشورهای پیوسته به این توافقات، در اورشلیم و بهدست بنیامین نتانیاهو است؛ کسی که مانند محمود عباس حتی یک بار هم در سخنرانیهای مفصل ترامپ که مملو از خودستایی بود، نامی از او برده نشد.
تمرکز بر سوریه
اتفاقی نبود که موضوع سوریه به کانون تمرکز دیپلماتیک سفر ترامپ تبدیل شد. این مسئله صرفاً به اعطای اعتبار دیپلماتیک و مالی به رئیسجمهور سوریه محدود نمیشود، بلکه فرصتی تاریخی برای کشوری فراهم آمده که دههها در نگاه آمریکا یک مطرود کامل بود.
شراع که در عربستان سعودی متولد شده، زمانی یک تروریست بود که علیه نیروهای آمریکایی در عراق جنگید. او پنج سال زندانی بود، بخشی از آن را در زندان بدنام ابوغریب گذراند. او به القاعده پیوست و شاخه سوری این سازمان را با نام جبهه النصره تأسیس کرد. او از پیوستن به داعش خودداری کرد و حتی با آن جنگید.
در سال ۲۰۱۶، او ارتباط خود را با القاعده قطع کرد و سازمانی به نام «هیات تحریر الشام» تأسیس کرد؛ سازمانی که همچنان در فهرست گروههای تروریستی بینالمللی قرار دارد. او با همین سازمان در دسامبر گذشته حکومت بشار اسد را سرنگون کرد.
دست دادن با یک تروریست پدیده تازهای نیست که ترامپ در دیدار با شراع معرفی کرده باشد. او پیشتر نیز با اعضای طالبان دست داد تا توافقی را امضا کند که به خروج بخشی از نیروهای آمریکایی از افغانستان منجر شد. او همچنین به توافقی برای آتشبس با حوثیها دست یافت، گروهی که خود او در فهرست تروریستی قرار داده بود.
ترامپ کمبودی از نظر تعامل با گروههای تروریستی ندارد؛ از جمله مذاکره مستقیم فرستادهاش در امور گروگانها، آدام بوهلر، با خلیل الحیه، معاون دفتر سیاسی حماس.
اسرائیل بهمثابه ظرفی خالی
ترامپ در سوریه توازن جدیدی از نیروها را همانگونه که میخواهد شکل دهد، بیان کرد. او مخالفت اسرائیل با لغو تحریمها را نادیده گرفت و از مواضع عربستان، ترکیه و قطر استقبال کرد؛ کشورهایی که خود را ضامن "رفتار خوب" شراع معرفی کردند. در حالی که اسرائیل تنها از منظر منافع محدود خود به سوریه مینگرد، ترامپ قانع شد که این اقدام چه پیامدهای راهبردی منطقهایای برای او خواهد داشت.
سرپرستی ترکیه و عربستان تحت چتر حمایتی آمریکا، سوریه را کاملاً در اردوگاه طرفدار آمریکا قرار میدهد و دیواری مستحکم در برابر جاهطلبیهای ایران برای بازگشت به منطقه ایجاد میکند. این اقدام به ترامپ اجازه میدهد تا خروج نیروهای آمریکایی از سوریه را تکمیل کرده و به یکپارچهسازی کردهای سوری در ساختار حاکمیتی آن کشور کمک کند؛ بهویژه با اعلام انحلال حزب کارگران کردستان (پکک) که ترکیه ۴۵ سال با آن جنگیده است.
لغو تحریمها راه را برای انتقال برق از اردن و گاز از مصر به سوریه و لبنان باز خواهد کرد. با آغاز روند بازسازی، میلیونها سوری ساکن کشورهای اروپایی، لبنان و ترکیه میتوانند مسیر بازگشت به وطن خود را آغاز کنند.
در مورد پیوستن سوریه به توافقات ابراهیم، نباید فعلاً نفس در سینه حبس کرد یا برای تعطیلات آخر هفته در دمشق برنامهریزی نمود. شراع گفته است زمانی که «شرایط مناسب باشد» به این توافقات خواهد پیوست. اما این شرایط شامل عقبنشینی اسرائیل نه فقط از مناطق تحت اشغال کنونی، بلکه از تمامی بلندیهای جولان خواهد بود.
ترامپ، که در سال ۲۰۱۹ حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان را به رسمیت شناخت و حتی روستایی به نام خود در آنجا تأسیس شد، قطعاً این مسئله را فراموش نکرده است. اگرچه بسیاری کشورها با کشورهایی که اختلافات مرزی دارند، روابط دیپلماتیک کامل دارند و راهحل آن را به مذاکرات واگذار میکنند، اما بعید است اسرائیل و سوریه از این الگو پیروی کنند.
در عین حال، سوریه در ترسیم مرز زمینی بین اسرائیل و لبنان نیز نقش ایفا خواهد کرد، مسئلهای که در توافق آتشبس بین اسرائیل و لبنان آمده است. تکمیل این مرزبندی، که میتواند به مناقشه مرزی با لبنان پایان دهد، مستلزم موافقت سوریه است تا نسبت ارضی مزارع شبعا که یکی از اصلیترین موارد اختلاف است، مشخص شود.
پیامی برای ایران
پیامی که با لغو تحریمهای سوریه به ایران داده میشود، کمتر اهمیت ندارد. تهران که در میانه مذاکراتی فشرده با آمریکا بر سر توافق هستهای جدید قرار دارد، در ازای آن خواهان لغو تحریمهاست. نحوه لغو تحریمها علیه سوریه ـ با یک اعلام "فنی"، بدون مشورت با کنگره یا در نظر گرفتن موضع اسرائیل ـ میتواند نگرانیهای ایران را در مورد تضمینهای آمریکایی کاهش دهد.
استیو ویتکاف، که مذاکرات را از طرف ترامپ رهبری میکند، میتواند از نمونه سوریه برای متقاعد کردن ایران درباره روش اجرای توافقات در دوره ترامپ استفاده کند.
در این زمینه، توجه به موضع عربستان بسیار مهم است. برخلاف مخالفتش با توافق هستهای سال ۲۰۱۵، اکنون از آن حمایت میکند و حتی برای پیشبرد مذاکرات نقش ایفا کرده است. ترامپ که از موضع عربستان آگاه است ـ که مخالف هرگونه اقدام نظامی علیه ایران است ـ این موضع را در سفر خود تکرار کرد و از تهدید ایران به «گشودن درهای جهنم» در صورت عدم امضای توافق پرهیز کرد و تنها به وعده اعمال «فشار حداکثری اقتصادی» بسنده کرد تا کاملاً مانع صادرات نفت ایران شود.
او که بار دیگر تعهد خود را مبنی بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای تکرار کرد، این بار از تعیین خط قرمزی درباره غنیسازی اورانیوم پرهیز کرد؛ برخلاف اظهارات اخیر ویتکاف در بریتبارت که گفته بود ایران باید برنامه هستهای خود را برچیند، از غنیسازی صرفنظر کند و سانتریفیوژها را جمعآوری کند پیش از آنکه تحریمها لغو شوند.
اسرائیل در وضعیت انکار
تحولاتی که ترامپ در خاورمیانه رقم زده، هنوز در اسرائیل درونی نشدهاند. اسرائیل سرگرم عملیاتهای تاکتیکی است و به موفقیتهای موضعیای مانند ترور تأییدنشده محمد صنوار یا بمباران بنادر یمن میبالد، در حالی که بیشتر انرژیاش صرف حفظ قدرت ائتلاف حاکم میشود.
اسرائیل آمادگی مواجهه با توافق هستهای جدید با ایران را ندارد. برای پایان جنگ غزه یا حل مسئله فلسطین هیچ طرح دیپلماتیکی ندارد، در حالی که چارچوب حمایتی بینالمللی ـ از جمله آمریکایی ـ که گرد آن شکل گرفته بود، در حال ترک برداشتن است و بخشی از آن فروپاشیده است.
اگر تا یکسال و نیم پیش اسرائیل بخشی از یک سامانه دفاعی منطقهای و شریک اصلی در ائتلاف ضدایرانی به شمار میآمد ـ بهخاطر توانمندیهای شگفتانگیز نظامی و اطلاعاتیاش ـ اکنون که باید مهارتهای دیپلماتیک و تفکر راهبردی نوآورانهاش را نشان دهد، خود را چون ظرفی خالی و بیمحتوا مییابد.