نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سیاسی

رجزخوانی دختر شهید شادمانی برای دشمنان ایران

منبع
ايسنا
بروزرسانی

ایسنا/ در مراسم با شکوه تشییع و تدفین پیکر سردار شهید علی شادمانی یکشنبه ۸ تیر، مهدیه شادمانی، فرزند این سردار سرافراز اسلام، در سخنانی سرشار از احساس، ایمان و انقلابی‌گری، با قرائت متنی رجزگونه، ضمن تجلیل از مقام پدر شهید خود، بار دیگر بیعت خویش و خانواده‌اش را با رهبر معظم انقلاب اسلامی تجدید کرد.

مهدیه شادمانی در مراسم تشییع پدرش گفت: آقاجان! پدر من تمام زندگی و پشت و پناهم بود. اغراق نیست اگر بگویم نفس‌های تنها دخترش بند به حضور گرم پدر بود؛ اما تمام این وابستگی و دلبستگی، فدای پیشمرگی سرباز مجاهدی برای ولی‌اش، و فدای یک لبخند شما، آقاجان.

شادمانی افزود: در تمام روزهای پس از شهادت پدرم، اندیشه‌ام این بود که این رفیق خوب خدا، چه معامله‌ای با پروردگار عالمیان کرد که پس از ۴۷ سال مجاهدت خاموش و مظلومانه، این‌گونه در کمتر از یک هفته، عزتمند و علمدار سپاه سیدعلی، در نبرد با شقی‌ترین دشمنان بشریت، به شهادت رسید.

او با اشاره به خصوصیات اخلاقی و معنوی پدر خود ادامه داد: علی شادمانی، به گواه تمام کسانی که او را می‌شناختند، از منیت روی‌گردان بود. از اخلاصش، از سال‌ها جهاد خاموش بی‌هیاهوی رسانه‌ای‌اش، و از تهجد و شب‌زنده‌داری‌هایش باید گفت، اما شاید بهتر باشد به وصف همرزمان و یاران پنجاه‌ساله‌اش بسنده کنیم که او را "رفیق خوب خدا" و "دردانه جبهه‌ها" نامیدند. 

فرزند این فرمانده شهید با تجلیل از مقام والای مادر خود، ملیحه فرجی، بیان کرد: پدرم خود را مدیون یک شیرزن مجاهد می‌دانست؛ مادرم، بانویی از تبار حضرت زینب (س)، اسطوره‌ای شجاع و بی‌بدیل بود که حتی در خط مقدم جبهه کردستان، با فرزندانی قد و نیم‌قد، هم‌رزم پدرم شد و با گذشتن از دلبستگی‌های دنیوی، در مسیر مجاهدت گام نهاد. پدرم، نیمی از ثواب سال‌های جهادش را به احترام و تقدیر از مادرمان تقدیم کرد.

وی در ادامه، با لحنی حماسی خطاب به رهبر انقلاب گفت: آقاجان! زبانم قاصر است از توصیف مجاهدت‌های خاموش پدر شهید و مظلومم. از بغض دلتنگی بیم دارم، مبادا اشکم دشمن را خوشحال کند. اما دشمن احمق نمی‌فهمد که این اشک‌ها نه از ضعف که از دلتنگی است و گرنه پدرم سال‌هاست در آرزوی شهادت می‌سوخت.

مهدیه شادمانی در بخش پایانی سخنانش، با شجاعت و صلابتی زینبی، رجز خود را چنین خواند:

اما مولای من! من، مهدیه شادمانی، دختر سردار نه، دختر سرباز علی شادمانی، در کنار پیکر پدرم روضه نمی‌خوانم، رجز می‌خوانم برای دشمن، اسرائیل و آمریکا خواب ببینند که این شهادت‌ها و این اشک‌ها، حتی لحظه‌ای در مبارزه خللی ایجاد کند. من و خانواده‌ام افتخار می‌کنیم که پدرم علمدار سپاه سیدعلی شد و در میدان نبرد با اشقیا، شهید راه مبارزه با یزید زمانه شد.

او در پایان، بیعت خود را با رهبر انقلاب چنین فریاد زد: حسین زمان، نایب امام زمان، امام خامنه‌ای، جان ما و جان پدر ما فدای لحظه‌ای از حضور و رضایت شما. آقاجان! پدرم مرا همیشه زینب خطاب می‌کرد؛ و حال، با استعانت از صاحب حقیقی این راه، با صلابتی زینبی فریاد می‌زنم: ما ترکنا یا بن‌الحسین.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره

دانلود اپلیکیشن آخرین خبر