فارن پالسی: ایران چگونه راههای دیگری برای ساخت بمب اتم دارد؟

انتخاب/ بلافاصله پس از حمله ایالات متحده به تأسیسات هستهای ایران در تاریخ ۲۱ ژوئن، رئیسجمهور دونالد ترامپ این عملیات را یک «پیروزی نظامی تماشایی» توصیف کرد. از آن زمان، دولت او به دنبال اثبات این ادعاست؛ ظاهراً بر اساس یک ارزیابی طبقهبندیشده جدید اطلاعاتی که نشان میدهد ایران «سالها» برای بازسازی تأسیسات هدف قرار گرفتهشده وقت نیاز دارد.
فارن پالسی نوشت: این ادعا از نظر فنی درست است، اما در عین حال گمراهکننده است. ایران برای ساخت بمب هستهای نیازی به بازسازی کامل برنامه هستهای قبلیاش ندارد. ایالات متحده و اسرائیل با دلایل موجه معتقدند که بیشتر ذخیره اورانیوم بسیار غنیشده (HEU) ایران از حمله گذشته جان سالم به در برده است. تهران به احتمال زیاد همچنان تهظرفیت غنیسازی و تبدیل این ماده به سلاح را دارد و در صورت تصمیم برای طی این مسیر، با استفاده از ذخائر موجود میتواند ظرف کمتر از یک سال نخستین بمب هستهای خود را تولید کند — برخلاف آنچه دولت ترامپ القا میکند.
پیش از آغاز جنگ ایران و اسرائیل، بیشترین ذخیره HEU (حدود ۴۰۰ کیلوگرم با غنای ۶۰ درصد) در تونلهای زیر مجتمع هستهای اصفهان نگهداری میشد. بین آژانسهای اطلاعاتی اختلاف نظر وجود دارد که ایران این مواد را پیش از حملات اسرائیل منتقل کرده یا نه، اگرچه آمریکا و اسرائیل هر چه بیشتر اطمینان مییابند که این مواد انتقال نیافتهاند. تونلهای اصفهان بسیار عمیقاند—بهطوریکه آمریکا حتی تلاش نکرد آنها را با بمبهای سیلبند تخریب کند. ممکن است موشکهای کروز را به ورودیهای تونل پرتاب کرده باشد تا آنها را مسدود کند، اما ایران احتمالاً مسیرهای تونل را خود پیش از آن با بتن یا مصالح دیگر مسدود کرده بود.
بنابراین ادعاهای مکرر مقامهای آمریکایی و اسرائیلی مبنی بر اینکه «HEU زیر آوار دفن شده است» گمراهکنندهاند؛ چراکه اگر فرض کنیم مواد منتقل نشدهاند، در تونلهای سالم و بدون خسارت باقی ماندهاند. اشاره اخیر نیویورکتایمز به این که حتی اگر ایرانیها بتوانند HEU را بیرون بکشند، ممکن است با دشواری مواجه شوند، تقریباً خندهدار است. کار با بیل برای بازکردن تونل کافیست، هرچند بلدوزر و بیل مکانیکی که ایران دارد، کار را سریعتر میکند. طبق گزارشها، ایران ورودی یه تونل در اصفهان را ظرف یک هفته از حمله باز کرده است (اگرچه مشخص نیست آیا آن تونل جز شبکه ذخیرهسازی HEU بوده یا نه).
در مجموع، بسیار محتمل است که بیشتر ذخیره HEU ایران جان سالم برده و قابل دسترسی باشد. اسرائیل و آمریکا بهشدت امیدوارند که ایران بهواسطه تهدید حملات بعدی، از انتقال آن خودداری کند — اما عملاً مانع فنی قابل توجهی در مسیر انتقال آن وجود ندارد.
اگر ایران تصمیم به ساخت بمب بگیرد، گام بعدی غنیسازی بیشتر این ماده است. خوشبختانه، هرچه اورانیوم غنیتر باشد، ادامه غنیسازی نیز آسانتر میشود. در نتیجه، ایران میتواند با کمتر از ۲۰۰ سانتریفیوژ (برخلاف تأسیسات صنعتی بزرگ نابودشده در نطنز و فردو) و با استفاده از HEU با غنای ۶۰٪ بهعنوان ماده اولیه، ظرف ۱۰ تا ۲۰ روز حدود ۹۰٪ HEU — یعنی مقدار لازم برای ساخت یک بمب — تولید کند.
ایران ممکن است چنین تأسیساتی را بالفعل در کارخانهای ناشناس یا بهصورت مخفی زیرزمینی داشته باشد که در دسترس بمبهای سیلبند نیست. اما حتی اگر چنین تأسیساتی وجود نداشته باشد، ایران ظرف چند ماه و با استفاده از ذخیره زیاد قطعات سانتریفیوژی که از سال ۲۰۲۱ نظارتشان توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی متوقف شده، قادر به راهاندازی آن خواهد بود.
با این حال، مقامهای آمریکایی میگویند همه اینها اکنون بیاهمیت است؛ چرا که عملیات نظامی آمریکا «توانایی ایران برای تبدیل HEU به سلاح قابل استفاده را سلب کرده است». به عنوان مثال، مارکو روبیو وزیر خارجه ایالات متحده ادعا کرده که این کشور «تأسیسات تبدیل ایران را نابود کرده است و بدون آن نمیتوان سلاح هستهای ساخت».
روبیکو درست گفته است که تبدیل HEU به فلز یو—گون برای ساخت سلاح ضروریست، اما در اشتباه است اگر تصور کند نابودی تأسیسات تبدیل اصفهان (که در واقع دو تأسیسات بودهاند) ضربه مرگباری به قابلیتهای ایران وارد کرده. تبدیل HEU اصلاً کار پیچیدهای نیست. آمریکا در پروژه منهتن نشان داده که طی چند ماه میتوان فرآیند تولید فلز اورانیوم را با ابزارهای ساده نیز انجام داد. ایران نیز آزمایشهای گستردهای در این زمینه انجام داده و احتمالاً به دستورالعمل تولید فلز اورانیوم بسیار خالص مسلط است. اگر هیچ آزمایشگاهی به آن تجهیز نباشد، ایران میتواند در سریعترین زمان یک آزمایشگاه راهاندازی کند.
علاوه بر تولید فلز HEU، ایران باید طراحی سلاح و مونتاژ قطعات هستهای و غیره را نیز تکمیل کند. این فرایند احتمالاً ظرف یک سال — یا کمتر — انجامپذیر است و میتواند همزمان با غنیسازی و تولید فلز پیش رود.
استدلال مبنی بر اینکه ایران برای بازسازی برنامه هستهای قبلیاش نیاز به سالها وقت دارد، مثل این است که بگوییم صندوقچه بانکی بدون قفل نسبت به حمله سایبری مصون است؛ این حرف درست است، اما نکته اصلی را نادیده میگیرد.
البته مشخص نیست ایران تصمیم سیاسی برای ساخت سلاح هستهای گرفته یا نه، اما آمریکا باید با واقعیتی روبرو شود: عملیات نظامیاش ممکن است انگیزه ایران را برای ساخت بمب افزایش داده باشد، در حالی که توانایی این کشور را تنها تا حدی و موقتی عقب انداخته است.
حملات نظامی مکرر به تأسیسات هستهای ایران — که بهصورت استعاری با عنوان «چمنزنی» بهآن اشاره میشود — بهاحتمال زیاد از نظر سیاسی پایدار یا مؤثر نخواهد بود. اگر آمریکا میتوانست HEU و قطعات سانتریفیوژ را بهطور کامل نابود کند، حتماً این کار را انجام داده بود. در عوض، واشنگتن به تهران نشان داده محدودیتهای خود در نابودسازی تأسیسات عمیقاً زیرزمینی را درک میکند.
آنچه باقیمانده، دیپلماسی است که با وجود تمام دشواریها، در مقایسه با اقدام نظامی، گزینهای امیدوارکنندهتر به نظر میرسد. با اخراج بازرسان و تهدید به خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، ایران موفق شده ابزار امتیازآوری قابلتوجهی برای خود ایجاد کند. این بدان معناست که دستیابی به توافقی بینقص امکانپذیر نیست و واشنگتن بهتر است اولویتهای خود را مشخص کند.
لغو غنیسازی هدف اعلامشده دولت ترامپ همیشه جذاب است، ولی بهدست آوردن دسترسی بازرسان، از جمله به تأسیسات احتمالی مخفی هستهای، واقعاً حیاتی است. مشخص نیست آیا واشنگتن حتی میتواند همین حداقل حق را اکنون به دست آورد اما تنها راه برای فهم آن تلاش است.