رسانه آمریکایی: اسرائیل به هیچ یک از اهداف راهبردی خود در غزه، لبنان و ایران نرسید

ایسنا/ رسانه آمریکایی در گزارشی با بررسی تحولات ژئوپلتیکی منطقه غرب آسیا پس از آغاز جنگ غزه، نوشت رژیم صهیونیستی بهرغم برتری نظامی در این منطقه-مزیتی که بدون چک سفید امضای واشنگتن ناپدید خواهد شد-قادر به جلب اعتماد کشورهای عربی برای شکل دادن یک نظم منطقهای عربی-اسرائیلی همسو با منافع آمریکا نبوده و اهداف راهبردی آن در ماجراجوییهای نظامی اخیرش محقق نشده است.
نظم منطقهای غرب آسیا به سرعت در حال تحول است اما نه به شیوهای که بسیاری از مقامات رژیم صهیونیستی و آمریکایی فرض میکنند؛ فشار «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا برای پایان دادن به جنگ در غزه منجر به آزادی تمام اسرای اسرائیلی باقیمانده در غزه شده و امیدها برای تحولی منطقهای گستردهتر را برانگیخت اما حتی اگر توافق آتشبس در غزه پایدار بماند، این لحظه همگرایی آمریکا و اسرائیل دوام نخواهد آورد.
نشریه آمریکایی فارن افرز در گزارشی با این مقدمه نوشت: کشورهای حاشیه خلیج فارس که اسرائیل آرزوی جذب آنها را در ذهن میپروراند تردید دارند که اسرائیل مایل یا قادر به محافظت از منافع اصلی آنها باشد. آنها اکنون کمتر دغدغه مقابله با ایران را دارند و چندان معتقد نیستند که راه دستیابی به واشنگتن از طریق تلآویو میگذرد.
رسانه آمریکایی در ادامه با تکرار ادعای حمایت مادی ایران از گروههای مقاومت منطقه و کنترل اقدامات آنها-ادعایی که تهران ضمن حمایت از آرمان گروههای مقاومت منطقه آن را رد کرده و گفته است این گروهها مستقل و طبق صلاحدید خود عمل میکنند- نوشت: «اسرائیل پس از حملات حماس در هفت اکتبر ۲۰۲۳ مجموعهای پی در پی از حملات هوایی و مداخلات را آغاز کرد که نهتنها هدفشان حماس، بلکه کل محور تحت رهبری ایران بود. آنها بارها از خطوط قرمزی گذشتند که مدتها بر جنگ غیرمستقیم منطقهای حاکم بود؛ «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان، «اسماعیل هنیه» رهبر سیاسی حماس و چندین فرمانده نظامی ایران در سوریه و نخستوزیر دولت صنعا شهید شدند. بمباران تاسیسات هستهای و نظامی در ایران نقطه اوج تمایل دیرینه اسرائیل به حمله به قلب بزرگترین دشمنش بود.
حمله دیگری در حاشیه خلیج فارس به نقطه عطفی شگفتانگیز تبدیل شد. تلاش اسرائیل برای ترور رهبران حماس که در سپتامبر برای مذاکراتی با میانجیگری آمریکا در دوحه جمع شده بودند، نشاندهنده تشدید چشمگیر درگیری بود. اما ترامپ به این نتیجه رسید که این بار اسرائیل زیادهروی کرده است. تصویر ترامپ که تماشا میکرد «بنیامین نتانیاهو» (نخستوزیر رژیم صهیونیستی) عذرخواهی مکتوبی را برای امیر قطر میخواند،  نمادی از این لحظه تحول ژئوپلتیکی بود.»
در این مطلب با اشاره به توافق آتشبس در غزه طبق طرح صلح ترامپ مطرح شد: بهرهگیری از فرصت ایجاد شده به واسطه آتشبس برای کاهش ماجراجویی نظامی و جستوجوی یک نظم منطقهای پایدار که تنها از طریق حرکت جدی به سمت تشکیل یک دولت فلسطینی قابل دستیابی است، به مراتب برای اسرائیل بهتر خواهد بود. ویرانی غزه جایگاه اسرائیل در جهان را نابود کرده و آن را به طور فزایندهای منزوی و تنها کرده است. اسرائیل نمیتواند با بمباران خاورمیانه یک نظم جدید باثبات ایجاد کند.
حملات متجاوزانه رژیم صهیونیستی به لبنان به بهانه تضعیف حزبالله لبنان
برتری نظامی رژیم صهیونیستی و تن در دادن اعراب به آن منجر به ایجاد نظم پایداری در غرب آسیا نخواهد شد
فارن افرز در این گزارش درباره چشمانداز آتی نظم منطقهای در غرب آسیا نوشت: «نظم منطقهای که با برتری آمریکا پس از جنگ سرد به وجود آمد، منطقه را به دو بلوک رقیب تقسیم کرد: یک ائتلاف به رهبری آمریکا متشکل از اسرائیل، بیشتر کشورهای عربی و ترکیه، در مقابل ایران و شرکای منطقهای آن. بلوک ایران که با اشتباهات آمریکا در عراق و «جنگ علیه تروریسم» تقویت شد، تا مواضعی در بغداد، بیروت و صنعا گسترش یافت. جایگاه «اسد» در دمشق تحکیم شد و حماس و حزب الله زرادخانههای بزرگ موشکی و سایر قابلیتهای نظامی را توسعه دادند.
در طی شورشهای عربی پس از سال ۲۰۱۱، این دو قطبی به سه قطبی تغییر یافت. «محور مقاومت» ایران عمدتا انسجام خود را حفظ کرد در حالی که ائتلاف به رهبری آمریکا بین قطر و ترکیه از یک سو و عربستان سعودی و امارات از سوی دیگر تقسیم شد. اما با پیروزی «بایدن»(رئیسجمهور پیشین آمریکا) در انتخابات این شکاف از بین رفت و نظم دیرینه از سر گرفته شد.
در پی جنگ در غزه، حکومتهای عربی علاقه خود را به مسئله فلسطین بازیافتند. تاکید مجدد عربستان بر ابتکار صلح عربی نشان میدهد که این تغییر تا چه اندازه قدرتمند بوده است. این تغییر در مفاد آتشبس منعکس شد که بیشتر با ترجیحات کشورهای حاشیه خلیج فارس همسو بود تا با ترجیحات اسرائیل.»
در همین راستا ادعایی درباره تاثیر حملات متجاوزانه اخیر رژیم صهیونیستی به لبنان و سوریه بر ایران مطرح شد مبنی بر اینکه «با این حال رهبران اسرائیل بر این موضوع تمرکز دارند که چگونه کارزار آن علیه ایران و متحدانش موازنه قدرت را برهم زده است. از میان برداشتن رهبری حزبالله و نابودی بخش عمدهای از زرادخانه موشکی آن یکی از داراییهای حیاتی نظامی ایران را حذف کرد. سقوط رژیم اسد تهران را از یک راه آسان برای بازسازی متحد لبنانی خود محروم کرد. اسرائیل در همین حال به طور سازمانیافته زرادخانه نظامی سوریه را نابود کرد و به داراییهای ایران در این کشور حمله کرد. اما برتری نظامی اسرائیل و تن در دادن اعراب، یک نظم پایدار ایجاد نخواهد کرد. حتی پیش از اینکه حملات اسرائیل قدرت نظامی منطقهای ایران را از بین ببرد، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس به سمت آشتی با تهران سوق یافته بودند. پس از حمله به دوحه و تهدیدهای اسرائیل برای اخراج میلیونها فلسطینی، اکنون اسرائیل یک تهدید برای رژیمهای عربی به نظر میرسد.
رژیم صهیونیستی خود را هژمون منطقه میداند اما نقش آن رنگ باخته است
رسانه آمریکایی با اشاره به تحقق نیافتن اهداف راهبردی رژیم صهیونیستی در منطقه نوشت: «اسرائیل حتی با وجود تمام حملات غافلگیرانه جسورانه و برتری هوایی آشکار آن نشان نداده است که میتواند به هیچ یک از اهداف راهبردی خود دست یابد. حماس همچنان در غزه نیروی قدرتمندی باقی مانده است، حزبالله از خلع سلاح خودداری میکند و کارزار حملات ۱۲ روزه علیه ایران نتوانست به برنامه هستهای آن پایان دهد یا موجب بروز شورش در این کشور شود. اسرائیل تنها با تامین مجدد تسلیحات از سوی آمریکا توانست جنگ خود در غزه را ادامه دهد.
بدون یک چک سفید از ایالات متحده، برتری اسرائیل میتواند بسیار سریعتر از آنچه هر کسی انتظار دارد، ناپدید شود. اسرائیل ممکن است خود را هژمون جدید منطقه بداند اما باعث به کاهش ضرورت و سودمندی نقش خود شده است.»


















