ناصر ایمانی: ریاکاری دلیل اصلی افول جبهه اصلاحات است

نامه نیوز/ یک تحلیلگر سیاسی گفت: دلایل افول اصلاحطلبی در سالهای اخیر، برخلاف آنچه میگویند، تنها دور بودن از مردم نیست؛ دلیل اصلی این است که جبهه اصلاحات صادقانه عمل نکرده است. اصلاحطلبان هم میخواهند در قدرت باشند و هم بر قدرت که این رویکرد ریاکارانه است.
مواضع اخیر کمیته سیاسی جبهه اصلاحات در دیدار با سید محمد خاتمی واکنشهای زیادی را به همراه داشت؛ به نحوی که بسیاری این مواضع را به دور از واقعیت موجود اصلاحطلبان دانستند. رویکرد اعلامی جبهه اصلاحات این است که باید از قدرت سیاسی فاصله بگیریم و به سمت مردم برویم تا اعتماد عمومی را جلب کنیم و این در حالی است که بسیاری از نیروهای این جبهه سیاسی همزمان که نقد قدرت سیاسی میکنند در دولت حضور دارند.
ناصر ایمانی، تحلیلگر سیاسی، درباره این موضوع به «نامهنیوز» گفت: «مواضع و بیانیه اخیر کمیته سیاسی جبهه اصلاحات نقدی درونی بر جبهه اصلاحات است؛ نقدی که معتقد است این جریان در گذشته وارد قدرت شده و از جامعه فاصله گرفته است. مسئله مهم برای جریان اصلاحطلبی، که سالهاست نظریهپردازان به آن اشاره کردهاند، این است که جبهه اصلاحات رفتار سیاسیای رندانه دارد و تکلیف خود با نهاد قدرت را مشخص نمیکند. اگر این جریان معتقد است که باید نهادی فراتر از قدرت سیاسی باشد، باید گفت که هدف اصلی جریانهای سیاسی، ورود به قدرت است و این با کارکرد ذاتی یک تشکل یا حزب سیاسی تناقض دارد. در همه جهان، احزاب سیاسی شکل میگیرند تا از طریق مجاری قانونی به قدرت دست یابند؛ همان کاری که خود اصلاحطلبان هم در سال گذشته انجام دادند، یعنی حمایت از یک نامزد برای حمایت کردند تا رئیسجمهور شود و وقتی رئیسجمهور هم شد تقریبا تمام مناصب قوه مجریه را به دست گرفتند».
او ادامه داد: «اصلاحطببان با یک پارادوکس مواجهاند آنکه از یک سو میگویند میخواهیم از قدرت فاصله بگیریم و از سوی دیگر در قالب حزبی و تشکیلاتی کار میکنند و برای کسب قدرت سیاسی تلاش میکنند. ممکن است یک تشکل نظری، مانند کانون نویسندگان، شکل بگیرد که اساسا کارکرد قدرتمحور ندارد و عمدتا به مسائل نظری میپردازد که این حرف از آنها پذیرفته است که ما با قدرت سیاسی فاصله داریم اما این حرف از سوی اصلاحطلبانی که همواره سعی کردهاند قدرت سیاسی را به دست بیاورند و در عین حال کارکرد جناحی-حزبی دارند، پذیرفته نیست. جبهه اصلاحات بیش از دو دهه است که در کشور حضور دارد و همراره هم به نظام سیاسی نقد دارد. باشد، ایرادی ندارد و آنها حتی میتوانند کاملا سکولار باشند و کلیت نظام را قبول نداشته باشند اما در آن صورت دیگر حق حضور در قدرت سیاسی را ندارند زیرا کسی که در چارچوب قدرت سیاسی کار میکند نمیتواند بگوید من ساختار سیاسی را قبول ندارم».
این تحلیلگر مسائل سیاسی همچنین بیان کرد: «سالهاست این بحثها مطرح است. اصلاحطلبان در دورههای گذشته هم در این حال که در دولت آقای خاتمی یا دولت آقای روحانی حضور داشتهاند، نظام را هم نقد میکردند و مدعی بودنذ که میخواهیم کنار مردم باشیم. اگر واقعا این ادعا را دارند به سرعت و به صورت واقعی از قدرت فاصله بگیرند. به تعبیری راهکار اجرایی بیانیه اخیرشان استعفای آنها از مسئولیتهای دولتیشان است. مسئله دیگر این است که اصلاحطلبان یکدست نیستند. برخی کاملا سکولار و طرفدار نظریات نئولیبرالیسم غربی هستند و برخی دیگر چنین نیستند. با این حال، وقتی بیست و چند حزب اصلاحطلب در جبهه اصلاحات حضور دارند و وقتی بیانیهای از سوی جبهه صادر میشود طبیعتا مسئولیت آن بیانیه با همه احزاب حاضر در جبهه اصلاحات است».
ایمانی در پایان گفت: «دلایل افول اصلاحطلبی در سالهای اخیر، برخلاف آنچه میگویند، تنها دور بودن از مردم نیست؛ دلیل اصلی این است که جبهه اصلاحات صادقانه عمل نکرده است. اصلاحطلبان هم میخواهند در قدرت باشند و هم بر قدرت که این رویکرد ریاکارانه است. من باور دارم رفتار سیاسی رفتار نهضت آزادی به مراتب شرافتمندانهتر از اصلاحطلبان است زیرا آنها منتقد نظام هستند و نقد میکنند و با قدرت سیاسی هم کاری ندارند. اما اصلاحطلبان همزمان که قدرت را میخواهند خود را ژست اپوزیسیون هم به خود میگیرند و میگویند ما از قدرت فاصله داریم. درباره آقای خاتمی هم یک پرسش مهم وجود دارد؛ آنکه او قصد دارد از نقش پشت پرده خارج شود یا خیر؟ دیدگاه او نسبت به این بیانیهها چیست؟ و چرا پس از انتشار بیانیه جبهه اصلاحات بعد از جنگ، سکوت کرده است؟ به هر حال او به عنوان مهمترین چهره جریان اصلاحات باید نسبت به چنین ابهاماتی پاسخ دهد و موضع خود را روشن کند».


















