نماد آخرین خبر

ظهور و افول مرغ فیلی؛‌ چه بر سر بزرگ‌ترین پرنده تاریخ آمد؟

منبع
زوميت
بروزرسانی
ظهور و افول مرغ فیلی؛‌ چه بر سر بزرگ‌ترین پرنده تاریخ آمد؟

زومیت/ پرنده‌ی غول‌پیکر مرغ فیلی تا ۱۰۰۰ سال پیش در میان انسان‌ها زندگی می‌کرد. اما چه بر سر این بزرگ‌ترین پرنده تاریخ آمد؟

تصورش را بکنید: هیولایی غول‌پیکر، پردار مثل یک پرنده اما ظاهراً بدون بال؛ قدش از شما بلندتر و وزنش بیشتر از تمام اعضای خانواده‌تان با هم سرش را پایین می‌آورد، با چشمان نابینایش سعی می‌کند بفهمد که شما غذا هستید یا دشمن. در پایین پایش هم تخمی به بزرگی ۱۵۰ تخم‌مرغ معمولی قرار دارد.
حیوانی که روبه‌رویتان ایستاده چیست؟ مرغ فیلی (Elephant Bird)، زمانی این گونه به‌طور بومی در ماداگاسکار زندگی می‌کرد، اما اکنون بیش از هزار سال از انقراضش می‌گذرد. بااین‌حال، منشأ این پرنده، شیوه‌ی زندگی و سرنوشت نهایی‌اش هنوز تا حد زیادی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.
افسانه‌ مرغ فیلی
نخستین نوشته‌های مکتوب از مرغ فیلی، ممکن است جایی نباشند که انتظار دارید. جیمز هانسفورد، دیرینه‌بوم‌شناس، در رساله‌ی دکتری خود در سال ۲۰۱۸ نوشت: «در سراسر تاریخ پژوهش‌ها درباره مرغ‌های فیلی، تخم‌های عظیم پرنده‌های آئپیورنیس (Aepyornithidae) به‌عنوان منشأ داستان‌های مربوط به پرندگان غول‌پیکر در ادبیات داستانی مطرح شده‌اند.» برای نمونه، هانسفورد اشاره می‌کند:
 
مارکوپولو در یکی از سفرهایش به ماداگاسکار توصیف می‌کند که پرنده‌ای عظیم‌الجثه مانند عقاب را با چشمان خود دیده که از سمت جنوب می‌آمده و از اهدای پر عظیمی از یک پرنده‌ی روخ (Rukh) به قوبلای‌خان سخن می‌گوید.از آنجا که احتمال دارد سفرهای پولو به ماداگاسکار اصلاً رخ نداده باشد، نمی‌توان این روایت را به‌عنوان سندی معتبر درباره‌ی پرندگان غول‌پیکر پذیرفت.
 
در افسانه‌ها و داستان‌ها به مرغ‌های فیلی اشاره شده است
احتمال دارد که مرغ‌های فیلی حتی با نام، در داستان‌های سندباد دریانورد هم ثبت شده باشند. هانسفورد می‌نویسد: «در سفر دوم، پرنده‌ی روخ به‌عنوان پرنده‌ای غول‌پیکر توصیف می‌شود و آن‌قدر بزرگ است که می‌تواند فیلی را با چنگال‌هایش حمل کند و تخم‌های عظیمش اندازه‌ی یک خانه هستند و در سفر پنجم، روخ از جزیره‌ای بیابانی می‌آید که در ساحل آن تخم‌های عظیم قرار دارند.»

 البته این توصیفات در بهترین حالت اغراق‌آمیزند. هانسفورد می‌نویسد: تخم به اندازه‌ی یک خانه را نمی‌توان توصیفی دقیق از تخم مرغ فیلی یا هر حیوان دیگری دانست. اما نکته جالب تمام این داستان‌ها این است که فقط به تخم‌ها اشاره شده و از خود پرنده خبری نیست. هانسفورد چنین نتیجه می‌گیرد که:

فقدان توصیف از یک مرغ فیلی بالغ ممکن است نشان‌دهنده‌ی آن باشد که این روایت‌ها پس از انقراض آن‌ها شکل گرفته‌اند، چراکه تخم‌های آن‌ها همچنان به‌عنوان آثار فرهنگی مهم باقی مانده بودند.
دسته‌بندی علمی مرغ فیلی
خب، طبقه‌بندی علمی‌تر مرغ فیلی چگونه است؟ به‌گفته‌ی دیرینه‌زیست‌شناسان دلفین آنگست و اریک بوفوتوی، حتی در طبقه‌بندی علمی هم توصیف مرغ‌های فیلی آشفته بوده است. آنگست و بوفوتو در سال ۲۰۱۷ نوشتند:
 
اولین مقاله‌های طبقه‌بندی‌شده به‌خوبی تصویرسازی نشده بودند و توصیف‌ها اغلب بسیار محدود بودند.
این مقاله‌ها بر اساس بقایای پراکنده و ناقصی نوشته شدند که توسط کاوشگران قرن نوزدهم تفسیر شده بودند و نتیجه‌اش مجموعه‌ای از دسته‌بندی‌های گونه‌ای بود که گاهی متناقض، گاهی هم‌پوشان و گاهی کاملاً بی‌معنا بودند. حتی با وجود تکنیک‌های مدرن‌تر، تصویر کلی همچنان مبهم باقی مانده است، چراکه اقلیم گرم و مرطوب ماداگاسکار برای حفظ DNA مناسب نیست.
تبلیغات 
 
اما اخیراً پژوهشگران توانسته‌اند این آشفتگی را تا حدی سر و سامان دهند و به تصویری نسبتاً پایدار برسند. آلیشیا گریلی که اکنون در سازمان تحقیقات علمی و صنعتی استرالیا (CSIRO) به‌عنوان مسئول پروژه‌های تحقیقاتی فعالیت می‌کند، در سال ۲۰۲۳ توضیح داد:
 
در زمان انقراض این پرنده‌ها، احتمالاً سه گونه وجود داشت که به دو خانواده‌ی مختلف تعلق داشتند. اگرچه شکل اسکلت‌ها حاکی از وجود گونه‌های بیشتری بود، ما فکر می‌کنیم این تفاوت‌ها بیشتر ناشی از اختلافات شدید بین نر و ماده‌های یک گونه بوده‌اند.
پس مرغ‌های فیلی چه شکلی بودند؟ شاید کسی که نام مرغ فیلی را انتخاب کرد، کمی اغراق کرده باشد. این پرنده با وزن تقریبی ۱۰۰۰ کیلوگرم فقط حدود یک‌سوم کوچک‌ترین فیل‌ها وزن داشت، ولی هنوز هم به‌قدری سنگین بود که مثلاً از چهار خرس گریزلی بالغ هم سنگین‌تر باشد.
مرغ‌های فیلی از نظر قد نیز بلند بودند: به نوشته‌ی آنگست و بوفوتو این پرنده‌ها می‌توانستند در حالت ایستاده‌ی عادی به ارتفاع تقریباً سه متر برسند. در عوض، تقریبا هیچ بالی نداشتند. به‌طوری‌که مثل دیگر اعضای گروه بی‌تیغه‌ها، بال‌هایی بسیار کوچک، تحلیل‌رفته و کاملاً بی‌کارکرد برای پرواز داشتند.
 
مرغ‌های فیلی با وزن تقریبی ۱۰۰۰ کیلوگرم فقط حدود یک سوم کوچک‌ترین فیل‌ها وزن داشتند
بااین‌حال، مرغ‌های فیلی با پاهای بلند و گردنی نسبتا بلند و قوی، بسیار بزرگ بودند. منقارشان «صاف، مخروطی‌شکل، قوی و بدون قلاب» و سرشان حتی در مقایسه با خویشاوندان جزیره‌ای کوچک‌ترشان مانند A. hildebrandti یا A. medius. بسیار کوچک بود. صورت آن‌ها نسبتاً شکننده بوده، بنابراین احتمالاً غذا را نوک نمی‌زدند، بلکه طبق تحلیل‌های ایزوتوپی جدید از پوسته‌ی تخم‌های باستانی مرغ‌های فیلی، آن‌ها از ترکیبی از بوته‌ها، گیاهان گوشتی و چمن‌ها تغذیه می‌کرده‌اند.
نکته‌ی آخر شاید برای دیگر جانورانی که با این پرنده جزیره را شریک بودند چندان دلگرم‌کننده نبوده؛ چراکه این پرنده، با احتمال زیاد شب‌زی و تقریباً نابینا بوده و عملاً مانند یک غول آشفته‌ی عظیم با سروصدای زیاد و آوازهای عجیب، در تاریکی شب حرکت می‌کرده است.


مرغ‌های فیلی از کجا آمده بودند؟
مرغ‌های فیلی به شترمرغ‌های ریا و ایمو شبیه بودند اما اندکی بزرگ‌تر و محکم‌تر؛ با این‌حال عجیب است که نزدیک‌ترین خویشاوندان زنده‌ی آن‌ها نه به خانواده شترمرغ‌ها تعلق دارند نه کاسوآری. بلکه پنجمین و آخرین نوع باقی‌مانده‌ی گروه بی‌تیغه‌ها گونه‌های خویشاوند این پرنده‌ها به شمار می‌روند. دقیقاً آخرین پرنده‌ای که انتظار دارید: پرنده‌ی کیوی که در عکس زیر می‌بینید.
 
پرنده کیوی نزدیک‌ترین خویشاوند مرغ‌های فیلی به شمار می‌رود
کیوی، پرنده‌ای خجالتی، شب‌زی و تقریباً به اندازه‌ی یک مرغ، نزدیک‌ترین پیوند ژنتیکی را با مرغ فیلی دارد. این نتیجه حاصل پژوهش کیرن میچل در سال ۲۰۱۴ است که در آن زمان دانشجوی دکترای مرکز DNA باستانی استرالیا از دانشگاه آدلاید بود. او توضیح می‌دهد:

نیوزیلند و ماداگاسکار تنها از طریق جنوبگان و استرالیا به هم متصل بودند، پس این نتیجه نشان می‌دهد که بی‌تیغه‌ها باید از طریق پرواز در سراسر جهان پراکنده شده باشند.» اما هر دو گونه پرواز نمی‌کنند؛ در واقع، این تقریباً ویژگی تعریف‌کننده‌ی گروه بی‌تیغه‌ها است.
پس موضوع چیست؟ پاسخ به این پرسش نه‌تنها نشان می‌دهد که چطور مرغ‌های فیلی و کیوی‌ها از نظر جغرافیایی این‌قدر از هم فاصله گرفتند، بلکه روشن می‌کند که چرا این‌قدر از نظر اندازه با هم متفاوت‌اند.

همه‌چیز برمی‌گردد به چیکسولوب و بازه‌ی زمانی نسبتا کوتاهی بین انقراض دایناسورهای غیرپرنده و جایگزینی آن‌ها توسط پستانداران؛ دوره‌ای که دیرینه‌شناسان با شوخی آن را «وقت پرنده‌هاست، عزیزم!» می‌نامند. آلن کوپر که در آن زمان مدیر مرکز DNA باستانی و یکی دیگر از نویسندگان مقاله‌ی ۲۰۱۴ بود، توضیح داد:
 
ما فکر می‌کنیم بی‌تیغه‌ها از این پنجره‌ی فرصت محدود استفاده کردند تا به گیاه‌خواران بزرگ تبدیل شوند، اما با رشد پستانداران در حدود ۵۰ سال پیش، پرنده‌ی دیگری نتوانست به این ابعاد برسد مگر اینکه مثل دودو در جزیره‌ای بدون پستاندار زندگی می‌کرد.
کیوی، نزدیک‌ترین پیوند ژنتیکی را با مرغ فیلی دارد
 
به بیان دیگر، یکی از اجداد باستانی بی‌تیغه‌ها که هنوز توانایی پروازش را از دست نداده بود، از فرصت نبودِ ناگهانی خزندگان عظیم، درنده و ترسناک استفاده کرد و در سراسر جهان پراکنده شد؛ در سرزمین‌هایی دور از هم مانند زیلاندیا (سرزمین مادری نیوزیلند)، آفریقا و حتی آمریکای جنوبی ریشه دواند. پس از آن بود که وقتی این گونه‌ها در آن مناطق مستقر شدند، به‌تدریج برای تطبیق با محیط جدیدشان تکامل پیدا کردند.
رفتن به افراط
در نیوزیلند، جایی که کیوی‌ها باید با موآهای غول‌پیکر برای سلطه می‌جنگیدند، راه‌حل هوشمندانه این بود که کوچک و پنهان شوند و هنگام شب حرکت کنند. اما در ماداگاسکار، این تطابق به شکل یک ویژگی زیست‌شناسی عجیب دیگر ظاهر شد. آنا بنی‌تز-لوپز، پژوهشگر ایستگاه زیستی دونیانا در اسپانیا که در سال ۲۰۲۱ به تأیید «قانون جزیره‌ای» در فرگشت کمک کرد، توضیح می‌دهد:
 
گونه‌ها در یک جزیره محدود به شرایط محیطی خاص هستند. سطح تهدید از جانب شکارچیان در چنین محیطی بسیار پایین‌تر یا حتی صفر است؛ اما در عین حال، منابع نیز بسیار محدود هستند.
نتیجه چیست؟ گونه‌هایی که به یک جزیره محدود می‌شوند، معمولاً یا بسیار کوچک‌تر و یا بسیار بزرگ‌تر از خویشاوندان خشکی‌نشین خود می‌شوند. دلیل وجود اسب‌آبی کوتوله و لاک‌پشت‌های غول‌پیکر همین است؛ همچنین می‌توان به سوسک‌های غول‌آسای سوت‌زن و ماموت کوتوله‌ای اشاره کرد که نامش متناقض به نظر می‌رسد؛ و در مورد مرغ‌های فیلی این پدیده نه یک بار بلکه دوبار رخ داد. گرِیلی توضیح می‌دهد:

مرغ‌های فیلی حدود ۳۰ میلیون سال پیش از یک نیاکان مشترک جدا شدند. در آن زمان، جمعیت‌هایی از مرغ‌های فیلی کوچک‌تر احتمالا برای تطبیق با تغییرات اقلیمی، به گونه‌های متفاوتی تبدیل شدند و برخی کوچک ماندند و برخی بسیار بزرگ شدند.«اما در دوره‌ای جدیدتر، شکاف دومی میان گونه‌های بزرگ‌تر پرنده‌ی فیل‌مانند رخ داد که هم‌زمان با یک دوره‌ی تغییر اقلیم دیگر، حدود ۱٫۵ میلیون سال پیش بود، و این منجر به تکامل گونه‌ای شد که حتی از قبل هم بزرگ‌تر بود.» در فاصله‌ی این دوره و زمان انقراضشان ایپیورنیس ماکسیموس به ابعاد دوبرابری رسید.
مرغ‌های فیلی کجا رفتند؟
اگرچه گفتنش ناراحت‌کننده است، ولی دیگر هیچ پرنده‌ی عظیم‌الجثه‌ای مثل مرغ‌های فیلی در دنیا وجود ندارد پس چه بلایی سرشان آمد؟ خب، واقعیت این است که دقیقاً نمی‌دانیم. بدون شک یکی از دلایل انقراضشان، شکار بی‌رویه است.
در سال ۲۰۱۸ پژوهشگران استخوان‌هایی را پیدا کردند که روی آن‌ها علائم واضح بریدگی دیده می‌شد؛ اما نکته‌ی عجیب اینجاست: در حالی که این کشف تأیید کرد انسان‌ها واقعاً پرنده‌های فیل‌مانند را شکار و مصرف می‌کردند، در عین حال، نوعی ضدمدرک هم بود به این معنا که ممکن است انسان‌ها آن‌قدرها هم که تصور می‌شد برای این گونه‌ها مخرب نبوده‌اند. هانسفورد، دیرینه‌اکولوژیست مؤسسه جانورشناسی ZSL و پژوهشگر ارشد تیمی که این کشف را انجام داد، توضیح می‌دهد:
 
ما از قبل می‌دانستیم که مگافونای ماداگاسکار، شامل مرغ‌های فیلی، اسب‌های آبی، لاک‌پشت‌های غول‌پیکر و لمورهای بزرگ، کمتر از ۱۰۰۰ سال پیش منقرض شدند.
اما استخوان‌های بریده‌ای که آن‌ها پیدا کرده بودند، هزاران سال قدیمی‌تر بودند؛ حتی قدیمی‌تر از تاریخی که قبلاً برای ورود انسان به ماداگاسکار تخمین زده می‌شد. هانسفورد می‌گوید:
 
 به نظر می‌رسد انسان‌ها برای بیش از ۹۰۰۰ سال با پرنده‌های فیل‌مانند و دیگر گونه‌های منقرض‌شده‌ی کنونی همزیستی داشته‌اند و به نظر می‌رسد تأثیر منفی انسان بر تنوع زیستی در این دوران بسیار محدود بوده است. پژوهش ما نشان می‌دهد که برای درک از بین رفتن گسترده‌ی تنوع زیستی در این جزیره، نیاز به یک نظریه‌ی کاملاً متفاوت درباره‌ی انقراض داریم و این دیدگاه جدید درباره‌ی بقای مرغ‌های فیلی در کنار انسان‌ها، «بینش‌های جدیدی برای حفاظت از محیط زیست امروز» ارائه می‌دهد.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره