در ایران روزانه ۱۶۰ نفر بیسروصدا میمیرند

رکنا/ حتی «روز جهانی بدون دخانیات» هم نمیتواند مانعی باشد برای گسترش آرام و بیصدا اما ویرانگر نیکوتین در بافتهای اجتماعی، از کلاس چهارم ابتدایی تا کافههای شهری، از سفرههای خانوادگی تا دکههای گوشه خیابان. در حالیکه آمار مرگومیر ناشی از دخانیات سالانه به ۶۰ هزار نفر در ایران رسیده و نیکوتین در پیوندی پنهان با افسردگی و نابرابری اجتماعی، جای پای خود را محکمتر میکند، این پرسش اساسی مطرح است که چرا در سایه بیتفاوتی، قوانین اجرا نمیشوند و چرا جامعه برای فرار از اضطراب، سوختن تدریجی خود را انتخاب کرده است؟
روز جهانی بدون دخانیات، دیگر یک کمپین نمادین سلامت نیست؛ بلکه آینهای است در برابر صورت متورم جامعهای که در آن مصرف سیگار و قلیان، نهفقط یک عادت، بلکه نشانهای از بحرانهای عمیقتر روانی، اقتصادی، فرهنگی و حتی نهادی است. این گزارش به بهانه این روز جهانی، از آمار عبور میکند تا به پشت پردههای سیاست، ساختار، و جامعه بنگرد.
چین؛ امپراتوری دود و دلار
چین نهتنها بزرگترین تولیدکننده سیگار در جهان است، بلکه با بیش از ۳۰۰ میلیون مصرفکننده فعال، در صدر جدول جهانی مصرف نیز قرار دارد. دلایل این سلطه دودآلود، صرفاً اجتماعی یا فرهنگی نیست، بلکه در تار و پود ساختار اقتصادی و سیاسی این کشور تنیده شده است:
شرکت دخانیات ملی چین یک غول شبهانحصاری است که میلیاردها یوان درآمد مالیاتی تولید میکند. هر نخ سیگار، برای دولت چین سود است.برخلاف کشورهای غربی که با مالیاتهای سنگین قیمت سیگار را بالا بردهاند، در چین این محصول همچنان ارزان و در دسترس است.
سیگار در بسیاری از محیطهای مردانه چین، نماد احترام و ارتباط است. هدیه دادن سیگار یک رسم پذیرفتهشده است، نه یک انحراف بهداشتی.این سهضلعی سیاست، اقتصاد و فرهنگ، توضیح میدهد چرا چین همچنان در صدر مصرف باقی مانده است، با وجود هشدارهای جهانی.
ایران؛ میان بحران سلامت و بیعملی نهادی
در ایران، بهرغم وجود قانون جامع کنترل دخانیات، آمارها تکاندهنده است. به گفته شریف ترکمننژاد، مشاور جمعیت پیشگیری از دخانیات، بیش از ۱۴ درصد ایرانیان دخانیات مصرف میکنند. اما آمار نگرانکنندهتر به گروههای سنی پایینتر برمیگردد.۱۰ درصد نوجوانان، تجربه مصرف دخانیات دارند.
برخی گزارشهای میدانی و رسانه ای شده از سن شروع ۹ سالگی خبر میدهند؛ سنی که کودک هنوز جدولضرب را کامل یاد نگرفته اما سیگار کشیدن را تجربه کرده است.چه شده که یک کودک دبستانی به سراغ سیگار میرود؟ پاسخ را باید نه در رفتار فردی، بلکه در شکست ساختارهای آموزش، خانواده و نظارت جستوجو کرد.
قلیان زنانه، سیگار مردانه
در تقسیم جنسیتی مصرف دخانیات، شاهد یک جابهجایی عمیق هستیم.قلیان بهویژه در میان دختران و زنان جوان رواج یافته و در بسیاری از مناطق حتی از مردان پیشی گرفته است.
سیگار هنوز انتخاب اصلی پسران و مردان جوان است، اما روند رشد قلیان بهویژه در فضاهای خانوادگی، نشانهای از شکست آگاهیرسانی سلامت عمومی است.
عادیسازی «قلیان خانوادگی» که اغلب به عنوان بخشی از «فرهنگ تفریحی» معرفی میشود، مصداق بارز درونی شدن یک تهدید بهداشتی در فضای فرهنگی است.
سطح سواد پایین، سطح دود بالا
مطالعات جهانی و داخلی نشان دادهاند که بین سطح تحصیلات و مصرف دخانیات یک رابطه معکوس قوی وجود دارد.افراد با تحصیلات پایینتر، کمتر به آسیبهای سلامتمحور دخانیات واقفاند. در میان اقشار محرومتر، بیکاری، فشار روانی، و نداشتن چشمانداز شغلی از عوامل اصلی رویآوری به نیکوتین هستند.
این موضوع در مناطق کمبرخوردار شهری و بهویژه روستاها آشکارتر است.بنابراین، دخانیات تنها یک بحران سلامت نیست؛ یک شاخص طبقهای است که به فقر ساختاری گره خورده است.
روستاها در دود؛ سیگار فراموش شد، قلیان ماند
آمارها نشان میدهد که مصرف دخانیات در روستاها بیشتر از شهرهاست؛ برخلاف تصور رایج. این تفاوت به دلایل زیر قابل تحلیل است.نظارت ضعیفتر نهادهای سلامت و انتظامی در روستاها.دسترسی آسانتر و ارزانتر به محصولات دخانی. کمبودن سرمایه فرهنگی بهداشتی در برخی مناطق.قلیان نیز در این میان جایگزین سیگار شده است. اغلب با این تصور که قلیان ضرر کمتری دارد. این تصور خطرناک، نهفقط نادرست، بلکه به شدت کشنده است. هر وعده قلیان، معادل کشیدن دهها نخ سیگار است.
۶۰ هزار قربانی خاموش در سال
سالانه حدود ۶۰ هزار ایرانی به علت بیماریهای مرتبط با دخانیات جان خود را از دست میدهند. به عبارتی، هر روز ۱۶۰ نفر بیسروصدا میمیرند؛ نه در تصادف، نه در جنگ، بلکه از طریق یک انتخاب عمومی و یک شکست حکمرانی سلامت.
دود نیکوتین در روان جامعه
تحقیقات نشان میدهد که دو سوم افراد سیگاری، نوعی اختلال روانی را تجربه میکنند. این واقعیت به پرسشی ریشهایتر میرسد. چرا جامعهای که در آن سلامت روان در بحران است، باید اینقدر به نیکوتین وابسته باشد؟
نیکوتین در ابتدا آرامشبخش بهنظر میرسد، اما بهزودی باعث بیقراری، تحریکپذیری، و وابستگی روانی میشود. آیا جامعه ما برای فرار از اضطراب، به تخریب جسم خود پناه برده است؟ آیا سیگار، جانشین خدمات رواندرمانی ناکارآمد ما شده است؟
قانونی که خاک میخورد؛ ناظرانی که خیرهاند
ایران دارای قانون کنترل دخانیات است. اما این قانون اجرا نمیشود.نظارتی هم بر فروش به نوجوانان وجود ندارد.