روایتهای عجیب و تکاندهنده سارقان از علت دزدیها و دلایل بازگشتشان به جرم

هفت صبح/ متهمانی که در هفته اخیر در سطح خیابانهای شهر تهران شناسایی و به دام پلیس افتادند، در محوطه پلیس آگاهی تهران بزرگ به خط شدهاند تا بعد از شناسایی شاکیان آنها و تکمیل تحقیقات، یک به یک به اتهامات آنها رسیدگی شود. بسیاری از این سارقان که حالا به اتهام زورگیری، گوشیقاپی یا سرقت منزل اینجا هستند، پیش از این هم به اتهام سرقت دستگیر شده و حتی شاید حبس کشیده باشند اما اینکه بعد از آزادی باز هم سراغ سرقت رفتهاند، ما را میرساند به همان بحث همیشگی که مجازاتها بازدارنده نیستند.
نهتنها حبس باعث نمیشود متهمان تنبیه شوند، بلکه زندان و ندامتگاهها انگار تبدیل به شبکهای شده که همه این سارقان را به هم متصل میکند تا از شیوهها و شگردهای یکدیگر بیاموزند و با تجربه بیشتر به سطح شهر بازگردند! در ادامه این گزارش گفتوگوهای خبرنگار هفتصبح با متهمان این طرح پلیس را بخوانید.
اشک و التماس یک سارق
مدتی قبل کلیپ سرقت از زن میانسالی در فضای مجازی منتشر شد. در این تصاویر دیده میشد که خانمی میانسال در حالی که در افکار خودش غرق بود، در پیادهرو مشغول کار با گوشی تلفن همراهش بود. ناگهان یک سارق بیرحم به او نزدیک شد و گوشیاش را از دستش قاپید. زن وحشتزده در یک عکسالعمل به سمت سارق موبایلش میدود و با شتاب زمین میخورد اما سارق بیتوجه به او از مهلکه میگریزد.
کاربران فضای مجازی با دیدن این صحنه برای خانم مالباخته میانسال دلسوزی میکردند و دلشان میخواست این سارق جوان زودتر به دام بیفتد و قانون مجازاتی برای او در نظر بگیرد که تاوان این کاری را که با زن بیگناه کرد پس بدهد.
بالاخره مدتی بعد این سارق جوان به دام افتاد و روز گذشته در طرح پلیس آگاهی روبهروی مالباخته قرار گرفت و باورش سخت بود که این دزد دستبند بر دست که عاجزانه التماس میکند او را ببخشند و به پای زن میانسال افتاده، همان کسی است که بیرحمانه گوشی را قاپید و برایش مهم نبود زن بینوا زمین خورد و هر دو دستش شکست.سارق جوان خطاب به مالباختهاش میگوید: «من بدبختم. اشتباه کردم من را ببخشید.»
زن میانسال خطاب به او میگوید:«من از حق خودم گذشت نمیکنم.گوشی من در هرات پیدا شد اما آسیب روحی و جسمی من به حدی زیاد بود که دیگر گوشی در برابرش چندان اهمیتی نداشت! من جای مادر تو بودم و الان بچههایم درگیر سلامتی من هستند. کاش به جای دزدی، کارگری میکردی و نان حلال میخوردی.» گفتوگوی ما با متهم این پرونده را بخوانید.
در مورد روز حادثه توضیح بده.
من روز حادثه در حالت عادی نبودم، چون قرص مصرف میکنم و اعتیاد دارم.وقتی گوشی این خانم را گرفتم، اصلا متوجه نشدم که زمین خورده بود. وقتی روی موتور نشستم دیدم که زمین افتاده است.
تو چطور این خانم را پرتاب کردی که منجر به شکستن دستانش شد؟
من او را هل ندادم؛ وقتی گوشی را گرفتم خودش دوید و زمین خورد.
قبل از این هم دزدی کرده بودی؟
یکی دو بار دیگر هم گوشیقاپی کرده بودم اما دستگیر نشده بودم.
با پول گوشی چه کار کردی؟
گوشی را 10 میلیون تومان فروختم و با پول آن موادمخدر خریدم و مصرف کردم.
چرا به این خانم مالباخته گفتی بدبختم و مشکل خانوادگی دارم؟
چون پدرم معتاد است و مادرم هم آسم دارد.خودم هم درگیر موادمخدر شدم و برای هزینههای زندگی و اجارهخانه همیشه مشکل داریم.
مشغول به هیچ کاری نبودی؟
وانت داریم؛ من روی وانت کار میکردم اما اشتباه کردم و از روی طمع برای اینکه زودتر و بیشتر به پول برسم، دست به این کار زدم.
سرقت از زنان با قمه 30سانتی
باند چهار نفره سارقان که به دام پلیس افتادهاند، شیوه و شگرد خاصی برای خود طراحی کرده بودند.آنها فقط زنان را طعمه قرار میدادند و با یک قمه 30 سانتیمتری طعمههای خود را تهدید کرده و گوشی را از آنها میربودند.دو نفر از اعضای باند دو فرد دیگر را اسکورت میکردند تا به دام نیفتند. گفتوگوی ما با سردسته این باند را بخوانید.
چرا فقط از زنان سرقت میکردید؟
برای اینکه نمیخواستیم کسی را با قمه بزنیم! مردها مقاومت زیادی در برابر سرقت اموالشان میکنند و در آن صورت شاید مجبور میشدیم از قمه استفاده کنیم.
یعنی قمه 30 سانتیمتری را فقط برای تهدید همراه داشتید؟
بله! برای اینکه سریع از مهلکه فرار کنیم.با دو موتور به سرقت میرفتیم و دو نفر گوشی را میگرفتیم و به دو دوست دیگرمان که با یک موتور دیگر ما را اسکورت میکردند، میدادیم تا اگر گیر افتادیم مال دزدی همراه ما نباشد. بقیه ماجرا را هم به خدا میسپردیم!
یعنی برای دزدی به خدا توکل میکردید؟!
فقط برای اینکه دستگیر نشویم!
با پول اموال سرقتی چه کار میکردی؟
خرج دوستدخترهایمان میکردیم!
یعنی نیاز مالی نداشتی و فقط برای رفیقبازی دست به دزدی میزدی؟
بله! با دوستانمان جمع میشدیم و میگفتند دزدی کنیم؛ من هم در رودروایسی میماندم و قبول میکردم.
فرار سارق از بیمارستان بعد از دستگیری
یکی دیگر از سارقان کسی است که چند ماه قبل به اتهام سرقت بازداشت شده بود اما توانست با فریب دادن سرباز از چنگ قانون بگریزد. با پیگیریهای انجام شده متهم بار دیگر به دام افتاد.
بار قبل چطور از دست مامور قسر در رفتی؟
در جریان تعقیب و گریز با ماموران بعد از سرقت گوشی تصادف کردم و پایم آسیب دید.بعد به همراه یک سرباز راهی بیمارستان شدم.در بیمارستان به سرباز گفتم دستم را باز کن که به سرویس بهداشتی بروم.او هم فکر میکرد چون پایم آسیب دیده نمیتوانم فرار کنم اما من از پنجره بیمارستان فرار کردم.
بعد چطور دستگیر شدی؟
دوباره مجبور بودم سرقت کنم چون به خاطر همان تصادفی که منجر به آسیب پایم شد، بدهکار بودم.در جریان سرقتها گیر افتادم.
اصلا از همان اول چرا دست به سرقت زدی؟
بیپول بودم و هیچ وقت شغلی نداشتم.