موفقیت در نبرد یعنی داشتن دست بالاتر در «جنگ روایتها»

ایرنا/ تهران- ایرنا- یک جامعهشناس با تاکید بر اینکه پیروزی در میدان نبرد فقط به قدرت نظامی نیست، گفت: در نبردها، موفقیت از آن کسانی است که در «جنگ روایتها» دست بالاتر را داشته باشند و بتواند نظرهای مختلف در جامعه جهانی را به سمت خود جلب کند.
«وفاق ملی و همدلی» و تقابل با «جنگروانی دشمن برای تاثیرگذاری بر مردم» از جمله مهترین موضوعهایی است که در تهاجم ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی به کشورمان و دفاع همهجانبه نیروی مسلح ایران، مورد بحث در فضای سیاسی و رسانهای قرار گرفت و تاکید شد که این مسایل از جمله اصول اساسی در دفاع از وطن است.
در همین رابطه پژوهشگر ایرنا با «سمیه توحیدلو» جامعهشناس و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این زمینه گفتوگویی را انجام داد.
رسانههای ما صدای متکثر و چندوجهی ایران باشند
ایرنا: در کنار تهاجم نظامی رژیم صهیونیستی علیه کشورمان، فضای جنگ نرم و رسانهای نیز گسترده شده، در این زمینه چه باید کرد؟
از اساس، جنگهای جدید با جنگهای گذشته متفاوت است. در گذشته افراد در میدان، با سلاح در دست، رو در روی هم میجنگیدند و تاکتیکها بیشتر در زمین بود اما اکنون تاکتیکها و نوع جنگ تغییر کرده است. جنگهای امروز بسیار مدرن شدهاند و بخش زیادی از مقابلههای رودررو جای خود را به نبردهای تکنولوژیک و سایبری دادهاند. پیروزی در این میدانها دیگر صرفاً به قدرت نظامی نیست بلکه کسی موفق است که در جنگ روایتها دست بالاتر را داشته باشد و بتواند نظرهای مختلف در جامعه جهانی را به سمت خود جلب کند؛ همچنین روایت درستتری از آنچه در کشورش میگذرد ارائه دهد.
در شرایط کنونی که تجاوزگر از همان آغاز جنگ، تعداد زیادی از زنان، کودکان و غیرنظامیان را به شهادت رساند، لازم بود روایتها بازنمایی شوند. حوادثی که بر کشور و شهرهای مختلف بهویژه در تهران گذشته و همچنین واکنشها و مواضع گوناگون، اهمیت توجه به روایتهای مختلف را دو چندان میکند.
برای داشتن دست بالا در جنگ روایتها، باید به مفهوم وطن به عنوان یک مفهوم مطلق، تکبعدی و انحصاری نگاه نکنیمنکته مهم اینکه برای داشتن دست بالا در جنگ روایتها، باید به مفهوم وطن به عنوان یک مفهوم مطلق، تکبعدی و انحصاری نگاه نکنیم. مفهوم وطن باید کاملاً متکثر دیده شود، به اندازه تنوع نگاهها و خاستگاههای نظری همه هموطنانمان. از همین رو، وقتی از روایت صحبت میکنیم، تکثر روایتها بسیار اهمیت دارد. همانطور که پیشتر گفتم، ما گروهها و دستههای مختلف داریم که هر کدام از زاویه خود وضعیت موجود را روایت میکنند. ضرورتاً هر کسی راوی میدان جنگ نیست؛ برخی روایت زندگی و ترک خانهشان را دارند. به همین دلیل ابتدا باید تکثر این روایتها به شکل داخلی پذیرفته شود و از دل این تکثر، زنجیره واحدی بیرون بیاید که همان ایران، وطن و مقابله با جنگ و تجاوزگر باشد.
اما نکته دوم اینکه دستگاهها و رسانههای بیگانه، بهویژه رسانههای دشمن، بخش عمدهای از روایتهای جنگ را به ضرر ایران و به نفع اسرائیل روایت میکنند. متأسفانه رسانههای فارسیزبان خارج از کشور هم همسو با این گروهها عمل میکنند. بخشی از مردم ما که این رسانهها را دنبال میکنند، با روایتهایی مواجهاند که تلاش میکنند جنگ را جنگ بین جمهوری اسلامی و اسرائیل معرفی کنند و آن را از ایران و مردم جدا کنند؛ گویی که شهروندان عادی که در این میان جان دادهاند دیده نمیشوند.
در چنین شرایطی، یکی از مهمترین وظایف، این است که رسانههای ما صدای متکثر و چندوجهی ایران باشند و بتوانند این صداهای گوناگون را مخابره کنند و دست بالا را در این میدان روایتها داشته باشند. طبیعتاً این کار نیازمند فضای آزاد اینترنت و آزادی بیان است؛ فضای اینترنت امروز ممکن است به دلایل امنیتی محدود شده باشد و بسیاری از خانوادهها فقط به رسانههای بیگانه که لزوماً روایت ملی ندارند و حتی در نقطه مقابل ما قرار دارند، دسترسی دارند.
از طرف دیگر، بسیاری که خارج از ایران هستند، نتوانستهاند تصاویر و صداهای واقعی ما را بشنوند و در مقابل، مصائب و روایتهای رسانههای دشمن به گوششان میرسد. این موضوع باعث شده در جنگ روایتها، به دلیل کمبود قابلیت رسانهای، ما دست پایین را داشته باشیم، در حالی که اگر بهتر رسانهای میشدیم، میتوانستیم دست بالا را داشته باشیم. بنابراین، اگر به دنبال مقابله با جنگ روانی هستیم، مهمترین عامل و پارادایم، حفظ آزادی بیان، باور به تکثر روایتها و صداها و جمع شدن حول مفهوم ایران است.
دشمن خارجی و برخی از براندازان انتظار داشتند اتفاقاتی داخل جامعه ایران رخ دهد و بخواهند از این شکاف برای پیشبرد عملیات نظامی بهره ببرند اما در این مسیر شکست خوردندمسائل داخلی ما به دشمن بیگانه ارتباطی ندارد
ایرنا: همدلی و همراهی مردم ایران در سراسر کشور و حتی جهان در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ایران و میهن، مهمترین عامل وحدت و وفاق در جامعه ماست. به نظر میرسد شرایط کنونی بهگونهای است که مردم همدلی را تجربه میکنند، بهویژه در داخل کشور. البته وقتی شبکههای اجتماعی را رصد میکنیم، جز موارد محدود، میتوان افراد را در چند دسته طبقهبندی کرد: نخست، جماعت اندکی که متأسفانه با رژیم اسرائیل همراهی میکنند؛ دوم، گروهی که سکوت اختیار کردهاند؛ البته میزان آنها به تدریج از ابتدای بحران تاکنون کاهش یافته است. علل سکوت برای هر فرد متفاوت است؛ برخی از ترس، برخی اعتراض و دلایل دیگری هم وجود دارد. دسته سوم، گروههای مختلفی هستند که جامعه ایرانی را تشکیل میدهند؛ افرادی که در جبهه انقلاب قرار دارند و صدای آنها از رسانههای رسمی شنیده میشود؛ مانند اصولگرایان که حتی در برخی موارد انتقادهای معقولی به فضای سیاسی رقیب دارند.
گروهی که جدا از ویژگیهای سیاسی، جمهوری اسلامی را قبول دارند و حتی با وجود برخی انتقادها، پای کار ایستادهاند تا کشور از این بحران عبور کند. منتقدان فضای کنونی که در جنبشهای گذشته حضور داشتند و اصلاحطلبانی هستند که به دنبال رفع مشکلات از داخلند. این گروه نیز اکنون در کنار جنگ و ایران ایستادهاند.
آنچه مسلم اینکه به غیر از سکوتکنندگان، دیگر گروهها حول محور وطن، ایران و خانه مشترک خود توانستهاند گردهم آیند. با وجود اختلاف دیدگاهها، دغدغه اصلی همه، حفظ ایران است و این را بارها شنیده و دیدهایم که تاکید میکنند مسائل داخلی ما به دشمن بیگانه ارتباطی ندارد. ایران با همه زیرساختها و مرزهایش، ایران است و باید هر اصلاح یا ساختاری در درون کشور و با همکاری خود مردمش شکل گیرد.
با توجه به این توضیحات، فضا به سمت همدلی و همفکری بیشتر پیش میرود. این موضوع تاریخی است؛ در حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال اخیر، بیش از ۲۵۰ حمله به کشور ما شده است و در همه این موارد ایران متجاوز نبوده است. اما به نظر میرسد به شکل تاریخی، آنچه غربیها از ایرانیان دیدهاند، متانت، خونسردی و حتی روحیه طنزپردازانه نسبت به شرایط سخت است. مردم ما در شرایط دشوار، تواناییهای خود را نشان میدهند که بسیار ارزشمند است.
این همدلی، کنار هم بودن و کمک به همدیگر، بهویژه در ابتدای بحرانها و فجایع، اهمیت زیادی دارد و خود را نشان میدهد. در دوران کرونا همین رفتار را شاهد بودیم. طبیعتاً این همدلیها در دورههای کوتاه و زمانی که بحران تازه است، میتواند اثربخش و سازنده باشد. با این حال مسائل هر روز پیچیدهتر و سختتر میشود؛ هرچند ایرانیان حتی در جنگ هشت ساله هم نشان دادند با وجود نقدها نسبت به آن دوران و فضای جنگ، میتوانند در کنار هم باشند؛ بنابراین، به نظرم همدلی بین مردم افزایش یافته است.
همه دنبال این هستند که به نوعی دست یکدیگر را بگیرند؛ حتی اگر هر فردی در هر گروهی که پیشتر توضیح دادم، تلاش کند روایت خود را از وطن، میهن و ایران ارائه دهد و هجوم صهیونیستها را تخطئه یا انکار کند.
مردم با وجود نقدهایشان در داخل کشور، حاضر نیستند کسانی روی طبل این شکاف زده و به کشور و ایران ضربه بزننددلیل اینکه در مقابل دشمن خارجی، یک همدلی ایجاد شده این است که مردم در تلاشند بر این بحران غلبه کرده و در فضای جنگی، آرامش و زندگی را حفظ کنند؛ بنابراین، شکافها از منظر شرایط زمانی تا حدی پر میشوند. مردم علاقهای به ایجاد اختلافها و تقابل ندارند. دشمن خارجی و برخی از براندازان انتظار داشتند اتفاقاتی داخل جامعه ایران رخ دهد و بخواهند از این شکاف برای پیشبرد عملیات نظامی بهره ببرند اما شکاف دولت و ملت بهگونهای نبوده که قابل استفاده یا سوءاستفاده از سوی دشمنان شود.
به نظرم، مردم با وجود نقدهایشان، حاضر نیستند کسانی روی طبل این شکاف بزنند و به کشور و ایران ضربه بزنند. این تفاوت بزرگی است با از بین رفتن کامل شکافها؛ آنچه مهم است، کلمه و مفهوم ایران، وطن و میهن است که در این روزها بیش از هرچیز تکرار میشود. به نظر میرسد که این موضوع اتحادی واحد، زنجیرهای به هم پیوسته ایجاد کرده که همه گروههای اجتماعی را در کنار هم جمع کرده است، حتی اگر روایتها و دیدگاهها متفاوت باشد.
رصد نوشتهها و سخنان مختلف نشان میدهد مهمترین مساله ایران است؛ در مرحله دوم، نپذیرفتن جنگ و در مرحله سوم، اقرار به تجاوزگری رژیم اسرائیل؛ بهویژه اینکه اسرائیل در همین زمان به غیر از ایران، در چند جبهه جنگ دارد و یکی از شرمآورترین آنها جنگ در غزه است. شاید نظام بینالملل بهتر از همه واقف باشد که اسرائیل تا چه حد خط قرمزها را میشکند و تجاوزهای خود را روا میدارد. از این منظر، مقابله با اسرائیل یکی از عوامل همدلی و اتحاد مردم ایران است.