قتل مرد جوان در جریان جنایت گوشیقاپان

هفت صبح/ حمید و دو همدستش طی چند ماه، ۵۰ سرقت تلفن همراه انجام داده بودند؛ روز حادثه، مقاومت مالباخته سناریوی جنایت را رقم زد.
آبانماه سال گذشته، بوستانی در جنوب تهران شاهد یکی از تکاندهندهترین جنایات چند سال اخیر بود. گزارش قتل جوانی بیستساله به بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی، قاضی موسی رضازاده، اعلام شد و بلافاصله تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به محل حادثه اعزام شدند.آنچه در نگاه نخست بر صحنه جنایت نمایان بود، پیکر بیجان جوانی بود که با ۱۱ ضربه چاقو از پای درآمده و آثار درگیری خشونتبار بر بدن و اطراف محل حکایت از مقاومتی شدید داشت.
رهگذران چه دیدند؟
تحقیقات میدانی اولیه نشان داد مقتول دقایقی پیش از حادثه در حاشیه پارک قدم میزد که سه نوجوان، سوار بر دو موتورسیکلت، راه او را سد کردند. دو نفر برای اجرای نقشه به سمت او رفتند و نفر سوم کمی عقبتر، در نقش محافظ و پشتیبان، تحرکات اطراف را زیر نظر داشت.یکی از شاهدان بیان کرد: «آنها بهسرعت پیاده شدند و به سمت پسر جوان رفتند.
تلاش داشتند گوشی همراهش را بگیرند اما او مقاومت کرد. در همین حین یکی از مهاجمان با چاقو به او حمله کرد. لحظاتی بعد، گوشی تلفن همراهش ربوده شد و مهاجمان با موتورسیکلت گریختند.»هر سه مهاجم با ماسک صورت خود را پوشانده بودند، اما در میانه درگیری، ماسک یکی از آنان افتاد و این همان روزنهای بود که پلیس برای شناسایی هویت آنها یافت.
آغاز تحقیقات
بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته اطراف پارک، اگرچه به دلیل تاریکی هوا وضوح بالایی نداشت، اما حرکات و مشخصات کلی مهاجمان را تا حدی روشن کرد. در کنار این شواهد، اظهارات شاهدان امکان تهیه چهرهنگاری از یکی از متهمان را فراهم ساخت.با تطبیق این تصویر با بانک اطلاعات افراد سابقهدار، هویت یکی از آنها مشخص شد؛ نوجوانی به نام «مسعود»، ۱۶ ساله، که پیشتر به اتهام سرقت و گوشیقاپی دستگیر و مدتی را در کانون اصلاح و تربیت گذرانده بود.
دستگیری
کارآگاهان به مخفیگاه مسعود رفتند و او را غافلگیرانه دستگیر کردند. در جریان بازجویی، مسعود اصرار داشت که قاتل اصلی فردی دیگر است. او اعتراف کرد: «عامل وارد کردن ضربات چاقو دوست من به نام حمید است. روز حادثه ما سه نفر با دو موتورسیکلت بودیم. من همراه یکی از دوستانم برای سرقت میرفتیم و حمید نقش محافظ و پشتیبان ما را داشت.»با سرنخهای بهدستآمده، همدست دوم و در نهایت حمید نیز بازداشت شدند.
اعتراف به قتل
حمید در مراحل اولیه بازجویی منکر قتل شد. اما زمانی که با تصاویر دوربینهای مداربسته، اظهارات دو همدستش و شهادت شهود روبهرو شد، سکوتش را شکست.او گفت: «ما سه نفر بین ۱۶ تا ۱۷ سال داشتیم. مدتی بود که با مشکلات مالی روبهرو بودیم و تصمیم گرفتیم با سرقت، هزینههایمان را تأمین کنیم. نفر سوم گروه همیشه کمی عقبتر حرکت میکرد تا در صورت حضور رهگذران یا مقاومت قربانی، به کمک ما بیاید. روز حادثه، این سومین سرقت ما در همان روز و پنجاهمین سرقتمان در این مدت بود.»
حمید ادامه داد: «من آن روز نقش محافظ را داشتم. وقتی دیدم قربانی بهشدت مقاومت میکند، چاقویی که همراهم بود را بیرون کشیدم. پیشتر هم برای ترساندن مالباختگان چاقو نشان داده بودم و آنها معمولاً عقبنشینی میکردند. اما این بار، او کوتاه نیامد. چند ضربه زدم، بیآنکه تصور کنم مرگبار باشند. وقتی فهمیدم او فوت کرده، فرار کردم و مدتی از شهری به شهر دیگر میرفتم. حدود ۹ ماه بعد، وقتی فکر کردم همه چیز فراموش شده، به تهران برگشتم. روز بازداشتم قصد فروش چند گوشی سرقتی را داشتم که مأموران سر رسیدند.»
با اعتراف صریح حمید و تکمیل تحقیقات، بازپرس موسی رضازاده پرونده را به دلیل سن متهمان و با صدور قرار عدم صلاحیت، به دادسرای ویژه اطفال و نوجوانان ارجاع داد.مسعود و همدست دیگر به مشارکت در سرقت و معاونت در قتل متهم شدند و حمید بهعنوان قاتل اصلی معرفی شد.گزارشهای رسمی پلیس حاکی است که این سه نوجوان طی ماههای پیش از قتل، بهصورت سازمانیافته اقدام به سرقت تلفن همراه در نقاط مختلف شهر کرده بودند. نقش «محافظ» که حمید ایفا میکرد، به آنان جرأت و جسارت بیشتری برای ارتکاب جرایم داده بود.
بررسی پیشینه متهمان نشان داد، مسعود پیشتر دو بار به جرم گوشیقاپی بازداشت و به کانون اصلاح و تربیت منتقل شده بود. با وجود این، بازگشت او به جامعه بدون برنامه بازپروری موثر، باعث شد دوباره به مسیر جرم بازگردد.پرونده این سه نوجوان اکنون در دادسرای اطفال و نوجوانان تهران تحت رسیدگی است و با توجه به صراحت اقرارها، روند صدور قضایی در مدت قانونی طی خواهد شد. از آنجا که قاتل اصلی کمتر از ۱۸ سال دارد، رسیدگی به اتهام او مشمول مقررات خاص اطفال خواهد بود.