سه جنایت در تعطیلات 3روزه تهران

هفت صبح/ تعطیلات سهروزه پایانی مردادماه برای پایتخت و حومه، تنها استراحت و آرامش به همراه نداشت.
در حالیکه بسیاری از خانوادهها در تدارک سفر و دید و بازدید بودند، سه ماجرای جنایی در تهران و اطرافش رخ داد که هرکدام بهتنهایی کافی بود تا افکار عمومی را شوکه کند. یک قتل خانوادگی در بهارستان، یک نزاع مرگبار در امینآباد و مرگ مشکوک یک زن فعال گردشگری در یکی از بیمارستانهای پایتخت، پروندههایی را پیش روی دستگاه قضایی و انتظامی گشود که همچنان در حال بررسی است.
قتل جوان افغانستانی در بهارستان
شامگاه سیویکم مرداد، کارگاه کوچک لوازم یدکی در خیابانهای شلوغ بهارستان به صحنه یک جنایت هولناک تبدیل شد. حدود ساعت ۲۰، مرد جوانی با حالتی هراسان با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفت و گفت:«من، برادرم و پسرعمویم در این کارگاه کارگری میکنیم. لحظاتی قبل صدای درگیری آمد، وقتی پایین رفتم، دیدم برادرم غرق در خون روی زمین افتاده است. کمک کنید!»
با اعلام این خبر، تیمهای ویژه اداره دهم پلیس آگاهی تهران به همراه قاضی کشیک قتل، محمدجواد شفیعی، راهی محل شدند. در بررسی اولیه، جسد جوانی ۲۲ ساله از اتباع افغانستان پیدا شد که با ضربات متعدد چاقو به سر و گردن به قتل رسیده بود. شواهد صحنه حکایت از آن داشت که ضارب، پسرعموی مقتول بوده که پس از درگیری شدید و در حالی که کینه قدیمی میان آنها وجود داشته، با چاقو او را هدف قرار داده و بلافاصله متواری شده است.
همسایهها میگویند صدای فریاد و درگیری از داخل کارگاه شنیده شد، اما همهچیز در چند دقیقه پایان یافت. بررسیها نشان میدهد قاتل و مقتول سالها در کنار هم کار کرده بودند اما اختلافات شخصی، سرانجام این رابطه کاری و خانوادگی را به تراژدی تبدیل کرد.
با دستور بازپرس، جسد برای بررسیهای تخصصی به پزشکی قانونی کهریزک منتقل شد و کارآگاهان تحقیقات خود را برای شناسایی مخفیگاه متهم فراری آغاز کردهاند. این پرونده در حال حاضر در شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران تحت رسیدگی است.
نزاع خونین در امینآباد
چند ساعت بعد، نیمهشب همان روز، اینبار شهرری و محله امینآباد شاهد جنایتی دیگر شد. ساعت ۲۳:۳۰ جمعه شب، خبر قتل مردی جوان به کلانتری مخابره شد. ماموران پلیس آگاهی و بازپرس کشیک قتل در محل حاضر شدند و با پیکر بیجان مردی مواجه شدند که بر اثر اصابت سنگ بزرگ به ناحیه سر جان خود را از دست داده بود.
تحقیقات میدانی نشان داد این حادثه ریشه در یک اختلاف ساده میان کودکان دو خانواده داشت. بازی بچگانه که به مشاجره کشیده شد، بزرگترها را وارد میدان کرد و ظرف دقایقی تنش خانوادگی به نزاعی مرگبار انجامید. عامل قتل، مردی تبعه پاکستان بود که در جریان این درگیری با پرتاب سنگ به سر همسایه خود، او را از پا درآورد.
شاهدان میگویند درگیری ابتدا لفظی بود اما خیلی سریع به خشونت کشیده شد و کسی تصور نمیکرد این جدال کوچک به مرگ ختم شود. متهم که خودش نیز در جریان نزاع زخمی شده بود، پس از دستگیری تحت تدابیر حفاظتی به بیمارستان منتقل شد تا مراحل درمان و بازجویی تکمیل شود.
کارشناسان پلیس معتقدند این حادثه نمونه بارزی از تبدیل اختلافات ساده به فاجعه است؛ رخدادی که میتوانست با اندکی خویشتنداری یا دخالت بهموقع بزرگان محل پایان دیگری داشته باشد. جسد مقتول برای بررسیهای تخصصی به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات درباره جزئیات بیشتر این نزاع خانوادگی همچنان ادامه دارد.
مرگ مشکوک فعال گردشگری
اما ماجرای سوم، رنگ و بوی متفاوتی داشت؛ حادثهای نه در کوچه و خیابان، بلکه در اتاقهای سفید یک بیمارستان. پنجشنبه سیام مردادماه، ماموران کلانتری سنایی گزارشی از مرگ مشکوک زنی ۶۴ ساله در بخش مراقبتهای ویژه دریافت کردند. زن متوفی، یکی از فعالان شناختهشده حوزه گردشگری کشور بود که سابقه عضویت در جامعه تورگردانان ایران، انجمن متخصصان گردشگری و اتاق بازرگانی را در کارنامه داشت.
او به دلیل مشکلات تیروئید به بیمارستان مراجعه کرده بود و پس از یک عمل جراحی، حالش رو به وخامت گذاشته شد. خانوادهاش میگویند در همان روزهای نخست پس از عمل، علائم نگرانکننده بروز کرد اما با وجود پیگیریها، شرایط او بهبود نیافت و نهایتا پس از ۱۲ روز بستری در آیسییو، جان خود را از دست داد.
خانواده این زن، در شکایت خود مدعی قصور پزشکی شدند و اعلام کردند کادر درمان در روند عمل و مراقبتهای پس از آن کوتاهی کردهاند. بر همین اساس، پرونده ابتدا به دادسرای جنایی تهران ارجاع شد اما با صدور قرار عدم صلاحیت، برای بررسی تخصصیتر به دادسرای ناحیه ۲۶ ویژه «جرائم پزشکی» ارسال شد.
جسد متوفی نیز جهت کالبدشکافی و بررسی دقیق به پزشکی قانونی منتقل شده است.این پرونده هنوز در مراحل ابتدایی تحقیقات قرار دارد و مشخص نیست آیا قصور پزشکی بهطور قطعی تأیید خواهد شد یا خیر. با این حال، مرگ این زن که در جامعه گردشگری چهرهای شناختهشده بود، بازتاب گستردهای در میان همکاران و فعالان این حوزه داشت و بسیاری از آنها خواستار شفافسازی و اطلاعرسانی کامل درباره روند رسیدگی قضایی شدند.
پیگیری قضایی
سه ماجرای خونین و تلخ در کمتر از ۷۲ ساعت، بار دیگر این پرسش را پیش روی جامعه قرار داد که چرا بخشی از اختلافات انسانی در کشور ما به خشونت کشیده میشود و گاه با سادهترین بهانهها به قتل و مرگ میانجامد؟ از اختلاف کاری میان دو پسرعمو در بهارستان تا دعوای کودکانهای که در امینآباد به قتل همسایه ختم شد و نهایتا پرونده قصور پزشکی در مرگ یک فعال اجتماعی؛ همه و همه نشان میدهد چقدر مرز میان زندگی عادی و فاجعه باریک است.
دستگاه قضایی و پلیس تحقیقات در هر سه پرونده را ادامه میدهند، اما آنچه روشن است اینکه شهروندان بیش از هر زمان دیگر نیازمند تقویت فرهنگ گفتوگو، مهارتهای کنترل خشم و مطالبهگری آگاهانه هستند تا سایه تلخ چنین حوادثی از سر خانوادهها و جامعه برداشته شود.