

شرق/ «شهین کریمانی» خواهر «شهلا» از یک سال آخر زندگی خواهرش میگوید. زندگی یک زن با مردی که بارها طلاقش داده بود، مکررا او را به ارتباط با مردان دیگر متهم میکرد، برادر شوهری که مدام به او توهین میکرد و مادر شوهری که میگفت با جادو کاری میکند که هیچوقت نتواند زندگی دیگری را شروع کند، که گویی هم همان شد؛ زندگی شهلا با فشار گره روسری و دستان شوهر و برادر شوهرش به پایان رسید.
حالا ماندهاند یک دختر ۱۵ ساله و یک پسر ۱۹ ساله که به تازگی سربازیاش را به اتمام رسانده بود. مادرشان کشته شده و پدر روانه زندان.
شهین کریمانی، خواهر شهلا، درباره این یک سال اخیر زندگی سخت خواهرش میگوید: «همه مشکل از آنجایی بود که میخواست در خانه و زندگیاش بماند و بچههایش را داشته باشد. در حالی که شوهر و خانواده شوهرش او را فقط برای کلفتی میخواستند. که غذا بپزد و خانه را تمیز کند و به آنها برسد».
او مدعی است که شوهرخواهرش با او درآمدزایی میکرده: «این اواخر کارش شده بود که دنبال مردهایی بیفتد که شهلا به نوعی آنها را میشناخت و مثلا سر کار آنها را میدید. اول تهدیدشان میکرد که شکایت میکند که با زن او در ارتباط بودهاند و بعد هم از آنها اخاذی میکرد. از یک مرد نزدیک ۸۰۰ میلیون تومان پول گرفته بود».
شهین با اشاره به طلاق و عقدهای مکرر آنها میگوید: «هر بار برادر و مادر داماد ما او را تحریک میکردند که این زن را طلاق بده و او هم همین کار را میکرد. حتی شهلا را تهدید میکرد که اگر طلاق را نپذیرد او را میکشد. سپس بعد از مدتی پشیمان میشد و دنبال شهلا میافتاد و با حرفهای عاشقانه سعی میکرد او را به خانه و پیش بچهها برگرداند. این اواخر دیگه پدر و برادرهایم شاکی شده بودند و میگفتند نباید پیش او و آن زندگی برگردی. دفعه آخر هم تا زمستان سال پیش خانه ما بود که «الف» به دنبالش آمد. به او گفتم اگر میخواهد به آن زندگی برگردد دیگر من را نخواهد دید. او هم از خانه من رفت و یک خانه نزدیک کارخانهای گرفت که در آن کار میکرد»
شهلا که در شهرک صنعتی پیرانشهر مشغول کار بود و از اذان صبح تا ۳ بعدازظهر در بخش بستهبندی محصول فعالیت میکرد، تیرماه امسال به خواهرش میگوید به خانه او برود: «وقتی دیدم تنها زندگی میکند و شرایط خوبی هم دارد خیلی خوشحال شدم. به او گفتم همین زندگی را حفظ کند، اما شهلا توضیح داد که میخواهد خانه همسرش برگردد چراکه شوهرش او را یک هفته برای سفری به شمال برده و خیلی خوش بودهاند و سعی دارد این زندگی را حفظ کند. عصبانی شدم و امیدی به بهبود اوضاع نداشتم اما نخواستم دلش را بشکنم. برای همین چیزی نگفتم، کمی در خانهاش ماندم و رفتم. چند روز بعد بود که او دوباره به خانهاش برگشت».
حالا شهین پدرش و سه برادر که خانواده مقتول محسوب میشوند شکایت کردهاند. آنها تصمیمی متفاوت با بسیاری از پروندههای زنکشی دیگر که با سکوت خانوادهها محکوم به پایان و خاموش ماندن صدای قربانی میشود، گرفتهاند. حالا «امید. الف» و برادرش به اتهام قتل در زندان به سر میبرند و باید منتظر گزارش پلیس و دادگاه و وضعیت قضایی پرونده ماند.
روز گذشته سیزدهم مهر، پیکر شهلا در مزار روستای خانوادگیاش «خورخورا» و در کنار قبر مادرش «دایه گیان» به خاک سپرده شد.
نکته قابل توجه آنکه مردها پس از خفه کردن شهلا او را به خاک سپرده بودند، اما این شهین بود که زیر بار داستان ساختگی آنها از مرگ ناگهانی خواهرش نرفته بود و آنقدر سماجت کرد تا بالاخره پای پلیس به پرونده باز شد، دستور نبش قبر صادر شد و متهمین بازداشت شدند.