نماد آخرین خبر

وقتی دغدغه نان، جای تدریس را می‌گیرد؛ واقعیت هایی از زندگی معلمان

منبع
ايرنا
بروزرسانی
وقتی دغدغه نان، جای تدریس را می‌گیرد؛ واقعیت هایی  از زندگی معلمان

ایرنا/ تهران- ایرنا- در حالی‌که معلمان ستون اصلی نظام آموزشی کشورند، بسیاری از آن‌ها با فشارهای اقتصادی و معیشتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. اجرای ناقص رتبه‌بندی، تبعیض در پرداخت‌ها و نبود حمایت‌های کافی، چالش‌هایی را رقم زده که بر کیفیت آموزش و انگیزه معلمان سایه انداخته است.

صبح زود است. معلمی در اتوبوس شلوغ شهر، به مدرسه‌اش می‌رود. ذهنش درگیر دغدغه است؛ از یک سو طرح درس امروزش برای کلاس؛ دیگری، اجاره خانه‌ای که باید پرداخت کند. بعد از مدرسه، باید سراغ مدرسه دیگری برود؛ شیفت دوم. شاید شیفت سوم هم باشد. شب که می‌رسد، خسته و فرسوده، باید به کار دیگری بپردازد تا بتواند هزینه‌های زندگی را تأمین کند. این تنها داستان یک معلم نیست؛ این روایت معلمان بسیاری است که هر روز میان رسالت تربیت نسل آینده و چالش‌های معیشتی، سرگردان‌اند.

شغل معلمی، فراتر از یک حرفه، رسالتی حساس و کلیدی در شکل‌دهی آینده هر جامعه است. معلمان، معماران نسل فردا هستند؛ کسانی که ذهن کودکان و نوجوانان را می‌سازند، ارزش‌ها را به آنان می‌آموزند و راه را برای آینده‌سازان کشور هموار می‌کنند. اما در سال‌های اخیر، این قشر حساس و تأثیرگذار با چالش‌های معیشتی گسترده‌ای روبه‌رو شده است؛ چالش‌هایی که نه تنها شأن و منزلت شغل معلمی را تحت تأثیر قرار داده، بلکه بر کیفیت آموزش و انگیزه معلمان برای انجام وظایف تربیتی خود نیز سایه سنگینی افکنده است.

اجرای ناقص طرح رتبه‌بندی معلمان، محرومیت از فوق‌العاده‌های همسان با سایر کارکنان دولت، نبود برنامه‌های حمایتی جامع برای تأمین مسکن و معیشت، و در نهایت، غفلت نظام‌مند از این قشر حیاتی، تصویری تلخ از وضعیت موجود ترسیم می‌کند. تصویری که در آن معلمان، با وجود اهمیت بی‌بدیل نقش خود در جامعه، همچنان در حاشیه توجهات بودجه‌ای و سیاست‌گذاری‌های مالی قرار دارند.

معلمانی که در انتظار امنیت اقتصادی‌اند

بخش زیادی از جامعه معلمان کشور امروز در شرایط معیشتی نامطلوبی به سر می‌برند؛ شرایطی که هیچ تناسبی با اهمیت و حساسیت شغلشان ندارد. بسیاری از معلمان فاقد مسکن مناسب هستند و سال‌هاست که در خانه‌های اجاره‌ای زندگی می‌کنند؛ خانه‌هایی که اجاره‌بهایشان هر سال افزایش می‌یابد و بخش قابل توجهی از حقوق ناچیز آنان را می‌بلعد. رؤیای داشتن خانه شخصی برای بسیاری از این معلمان، رؤیایی دست‌نیافتنی شده است؛ چرا که قیمت مسکن و هزینه‌های مربوط به آن، به هیچ عنوان با درآمد آنان همخوانی ندارد.

افزون بر ای، برخی از معلمان، برای تأمین هزینه‌های زندگی، ناچار به تدریس در چند شیفت و در مدارس مختلف شده‌اند. صبح در یک مدرسه، ظهر در مدرسه دیگری، و عصر شاید در آموزشگاهی خصوصی. این معلمان، روزانه ساعت‌ها در ترافیک شهر می‌مانند، انرژی خود را در مسیرهای طولانی تلف می‌کنند و زمان کمی برای استراحت، مطالعه و آماده‌سازی درس‌های با کیفیت دارند.

وضعیت برای عده‌ای دیگر حتی دشوارتر است؛ معلمانی که برای گذران زندگی مجبور به داشتن شغل دوم شده‌اند. پس از ساعات طولانی تدریس در مدرسه، آنان باید به کارهای دیگری بپردازند.

واقعیت این است که وقتی معلم در امنیت اقتصادی به سر نمی‌برد، کیفیت آموزشی که ارائه می‌دهد نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد. فرسودگی جسمی و روحی ناشی از کار بیش از حد، فشارهای مالی مداوم، و نگرانی‌های روزمره برای تأمین هزینه‌های زندگی، تمرکز، انگیزه و توان خلاقانه معلمان را به شدت کاهش می‌دهد.

رتبه‌بندی ناتمام و تبعیض در پرداخت‌ها

یکی از مهم‌ترین طرح‌هایی که قرار بود وضعیت معیشتی و حرفه‌ای معلمان را بهبود بخشد، طرح رتبه‌بندی معلمان بود. این طرح، که با وعده‌های فراوان و امیدهای زیاد آغاز شد، قرار بود نظامی عادلانه و شفاف برای ارزیابی عملکرد معلمان، ارتقای شایستگی‌های حرفه‌ای آنان و در نهایت، بهبود جایگاه اقتصادی و اجتماعی‌شان ایجاد کند. اما در عمل، آنچه رخ داد، اجرای ناقص این طرح بود.برخی از مزایای وعده داده شده، هرگز پرداخت نشد و فرآیند ارزیابی و ارتقا نیز بنابر آنچه معلمان گلایه میکنند، شفافیت لازم را نداشت.

مسئله تنها به رتبه‌بندی ناقص محدود نمی‌شود. تبعیض آشکار در پرداخت فوق‌العاده‌ها، یکی دیگر از مسائل جدی است که معلمان با آن روبه‌رو هستند.

در حالی که سایر کارکنان دولت از انواع فوق‌العاده‌های مختلف و دیگر مزایای مشابه بهره‌مند می‌شوند، معلمان از بسیاری از این مزایا محروم مانده‌اند. اولویت‌بندی بودجه‌ای باید به گونه‌ای باشد که وضعیت معیشتی معلمان به طور جدی بهبود یابد تا احساس تبعیض که زمینه گلایه مندی آنان شده است از بین برود.

قوانین بی‌اجرا؛ وقتی برنامه‌های توسعه تنها شعار می‌مانند

در برنامه‌های مختلف توسعه کشور، بارها و بارها بر ارتقای جایگاه معلمان، بهبود وضعیت معیشتی آنان و ایجاد نظام‌های حمایتی جامع تأکید شده است. این برنامه‌ها، که با مشارکت کارشناسان و برنامه‌ریزان تدوین شده‌اند، نشان‌دهنده آگاهی نسبی به اهمیت معلمان در توسعه کشور هستند. اما متأسفانه، در مقام اجرا، این تأکیدات بیشتر به شعارهای توخالی تبدیل شده و در عمل، تغییر چندانی در وضعیت معلمان ایجاد نکرده‌اند.

در برنامه پنجم توسعه، ماده ۱۵۸ به صراحت بر «تأمین رفاه و معیشت معلمان و ارتقای جایگاه اجتماعی و اقتصادی آنان» تصریح کرده است. این ماده، دولت را موظف به اتخاذ تدابیر لازم برای بهبود شرایط زندگی معلمان می‌کند. اما سال‌ها از تصویب این برنامه می‌گذرد و هنوز بسیاری از معلمان همان مشکلات معیشتی گذشته را دارند؛ حتی شاید شرایط برای برخی بدتر هم شده باشد.

در برنامه ششم توسعه، ماده ۱۵۴ دولت را موظف کرده است تا «نظام جامع رتبه‌بندی و ارتقای شایستگی معلمان را با هدف بهبود کیفیت آموزش و ارتقای جایگاه حرفه‌ای، اجتماعی و اقتصادی معلمان» اجرا کند. همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، اجرای این نظام با چالش‌ها و نواقص جدی همراه بوده و بسیاری از اهداف آن محقق نشده است.

برنامه هفتم توسعه نیز در سیاست‌های کلی آموزش و پرورش بر «ارتقای جایگاه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی معلمان» و «ایجاد نظام جامع حمایت از معلمان» تأکید دارد. اما با نگاهی به وضعیت فعلی، روشن است که این سیاست‌ها نیز تاکنون به طور جدی و مؤثر اجرا نشده‌اند.

این شکاف میان قوانین مصوب و واقعیت اجرایی، یکی از معضلات اساسی در سیاست‌گذاری‌های کشور است. وقتی قوانین خوبی تصویب می‌شوند، اما در عمل اجرا نمی‌شوند، نه تنها مشکلات باقی می‌مانند، بلکه اعتماد مردم به سیاست‌گذاری‌ها نیز آسیب می‌بیند.

در این شرایط وضعیت معیشتی نامناسب معلمان، یک چرخه نامطلوب ایجاد می‌کند که آثار آن تنها به خود معلمان محدود نمی‌شود، بلکه کل نظام آموزشی و در نهایت، آینده کشور را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. هنگامی که معلمان با دغدغه‌های معیشتی مواجه می‌شوند. نگرانی برای تأمین هزینه‌های زندگی، پرداخت اجاره، تأمین نیازهای خانواده، و فشارهای مالی مداوم، ذهن و انرژی آنان را مشغول می‌کند. در نتیجه، توان تمرکز بر کیفیت آموزش کاهش می‌یابد.

جوانان با استعداد و توانمند، دیگر انگیزه‌ای برای ورود به حرفه معلمی ندارند. آنان وقتی می‌بینند که معلمان با وجود اهمیت شغلشان، در شرایط معیشتی نامطلوبی قرار دارند، ترجیح می‌دهند به دنبال مشاغل دیگری باشند که درآمد بهتر و امنیت بیشتری دارد.

با کاهش ورود نیروهای با کیفیت به حرفه معلمی و فرسایش انگیزه معلمان فعلی، کیفیت کلی آموزش در کشور بیش از پیش کاهش می‌یابد. این موضوع، مستقیماً بر سرمایه انسانی و تربیتی جامعه تأثیر می‌گذارد. از این رو بی‌توجهی به معیشت معلمان، نه یک مسئله جزئی، بلکه یک چالش راهبردی است.

سرمایه‌گذاری در معلمان، در واقع سرمایه‌گذاری در آینده کشور است. معلمانی که از امنیت شغلی و آرامش اقتصادی برخوردار هستند، می‌توانند با انگیزه و اشتیاق بیشتری به رسالت خطیر خود در پرورش نسل آینده بپردازند.





🔹"آخرین خبر" در روبیکا 🔹"آخرین خبر" در ایتا 🔹"آخرین خبر" در بله