کریخوانی اینستاگرامی به جنایت کشیده شد

اعتماد/ کریخوانی اینستاگرامی دو گروه در جنوب تهران به دعوای خیابانی رسید و به قتل با اسلحه گرم منجر شد.
حدود یک ماه پیش در جنوب تهران، در پی درگیری مسلحانهای، پسری جوان کشته شد. حدود ساعت ۱۱ آن شب، در یکی از خیابانهای خلوت نزدیک خزانه تهران، ناگهان سکوت شکسته شد و حجم زیادی از صدا که بر اثر تیراندازی ایجاد شده بود، ساکنان را شوکه کرد.
در پی تماس ساکنان با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰، گشت پلیس به محل اعزام و معلوم شد دو گروه از افراد شرور قدیمی با هم درگیر شدهاند. این اطلاعات پس از آن به دست آمد که مأموران کلانتری پس از حضور در آدرس مورد نظر، با پیکر بیجان پسر جوانی روبهرو شدند.
تحقیقات اولیه نشان داد دو گروه به خاطر کریخوانی اینستاگرامی و قدرتنمایی با اسلحه گرم، قرار دعوا گذاشته بودند. سرکرده یکی از گروهها از بچههای محله خزانه و دیگری از بچههای راهآهن بود. در این دعوا، مردی سابقهدار به نام رضا کلت کمری درآورد و یک تیر شلیک کرد. گلوله شلیکشده دقیقاً به سینه پسر ۲۶ سالهای خورد که کنار خیابان ایستاده بود.
کارآگاهان اداره دهم و کارشناسان تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران، وقتی بررسیهای خود را آغاز کردند، فقط یک پوکه که از کلت کمری شلیک شده بود و یک گوشی شکسته روی زمین پیدا کردند. هویت مقتول هم در تحقیقات مشخص شد؛ او برادر کوچک یکی از افراد شرور و معروف به خلافکاری بود که دو سال پیش متصدی پمپ بنزین خزانه را با چاقو کشته بود.
ماجرای قتلی که برادر مقتول انجام داده بود، مربوط به مهرماه سال ۱۴۰۲ بود که در پمپ بنزین خزانه اتفاق افتاد. محسن و دوستش ظاهراً قصد سرقت کارت سوخت راننده تاکسی را داشتند که مشغول بنزینزدن بود. اما متصدی پمپ بنزین اعتراض کرد. محسن و دو رفیقش چاقو کشیدند و متصدی را با ۱۷ ضربه چاقو مجروح کردند و فراری شدند. متصدی پمپ بنزین همان شب در بیمارستان جان سپرد. این در حالی بود که سه دوست همان شب از ایران فرار کردند. بعدها مشخص شد یکی از آنها موقع عبور قاچاقی از مرز ترکیه به آلمان، با تیر مرزبانان کشته شده است. از نفر دوم اثری به دست نیامد و از آن شب به بعد غیبش زد. خود محسن هم اول به ترکیه و بعد افغانستان رفت. ظاهراً در افغانستان شرایط سختی را پشت سر گذاشت و خودش پس از دستگیری گفت: «چند ماه گرسنگی و بیپولی کشیدم، آخرش به ایران برگشت.» محسن در سال ۱۴۰۳ وقتی داشت از مرز رد میشد تا به ایران بازگردد، دستگیر شد و پس از شناسایی به تهران انتقال یافت؛ الان هم در زندان به سر میبرد.
کارآگاهان اداره دهم در پیگیری پرونده قتل مسلحانه با بررسی فیلم دوربینهای شهرداری و پیامهای اینستاگرام، همان شب سراغ رضا رفتند. او در بازجویی اول منکر شد، اما وقتی فیلم شلیک را دید، اعتراف کرد: «با مسعود کری داشتیم. چند روز بود در اینستا همدیگر را تهدید میکردیم. قرار بود فقط دعوا کنیم. من کلت را برای ترساندن برده بودم. وسط دعوا عصبی شدم و شلیک کردم. فقط میخواستم بترسانمش. قصد قتل نداشتم.»
متهم حالا با اتهام «قتل عمد» در بازداشتگاه اداره دهم است و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.


















