آقای نظری مربی گمنامی که دو بازیکن در تیم ملی دارد

ورزش 3/دعوت از هادی حبیبینژاد و صالح حردانی باعث شده تا شهر رامهرمز دو نماینده در تیم ملی فوتبال کشور داشته باشد.
اعلام فهرست جدید تیم ملی فوتبال ایران، موجی از شادی و غرور را در شهر رامهرمز به راه انداخت؛ شهری که امشب واقعاً خواب ندارد. برای نخستینبار در تاریخ فوتبال این شهر، دو بازیکن رامهرمزی یعنی صالح حردانی و هادی حبیبینژاد به تیم ملی بزرگسالان دعوت شدند؛ اتفاقی که مردم شهر را به وجد آورده و حالا همه از «ملیپوش شدن بچههای رامهرمز» حرف میزنند.
گفتنی است فوتبال رامهرمز از قدیم الایام بازیکنان زیادی در سطح اول فوتبال ایران داشته است. از جمله: عبدالله ویسی، آرش افشین، عادل کلاه کج، حسین مالکی، خیرالله ویسی آرا، احمد داوودی، فرزین معامله گری، صابر و سعادت حردانی، هادی حبیبینژاد، فرشاد جانفزا، ابوالفضل زاده عطار، علیرضا نازی، علی محمد چراغی، امید افشین و... .
هادی حبیبی نژاد فرزند منطقه ابوالفارس رامهرمز و صالح حردانی با اصالتی از منطقه چاروسا فوتبالشان را از شهر رامهرمز شروع کردند و پله پله به موفقیت رسیدند. جالب اینجاست که هر دوی این بازیکنان سالها زیر نظر محمد نظری، مربی جوان و پرتلاش این شهر رشد کردهاند؛ مردی که سالهاست در فوتبال پایه خوزستان و بهویژه در رامهرمز با عشق و تعهد کار میکند و شاگردان زیادی را پرورش داده است. همین اتفاق بهانهای شد تا گفتوگویی مفصل با او داشته باشیم درباره حسوحالش از دعوت شاگردانش، وضعیت فوتبال رامهرمز و مسیری که این دو استعداد طی کردند تا به پیراهن تیم ملی برسند.
* سلام آقای نظری، تبریک بابت دعوت دو شاگردتان به تیم ملی. وقتی این خبر را شنیدید، چه حسی داشتید؟
سلام و ممنون از شما. واقعاً نمیتوانم حس آن لحظه را توصیف کنم. قطعاً یکی از خوشحالترین آدمهای فوتبال ایران در این شب من بودم. حس و حال من مثل باغبانی بود که میبیند نهالی که سالها برایش زحمت کشیده، حالا به بار نشسته. از ته دل خوشحال شدم، شاید نه به اندازه خانوادههای صالح حردانی و هادی حبیبینژاد، اما مطمئن باشید کمتر از آنها هم نبودم. این یکی از بهترین روزهای زندگی فوتبالی من است؛ روزی که دو شاگرد سابقم از شهری کوچک مثل رامهرمز، به تیم ملی بزرگسالان کشور دعوت شدند. این اتفاق فقط افتخار من نیست، بلکه افتخار کل مردم شهر ماست.
* در مورد ظرفیت فوتبال رامهرمز بفرمایید؛ شهری که به نظر میرسد فوتبال در خون مردمش جریان دارد.
بله، رامهرمز یک شهر کاملاً فوتبالخیز است. از گذشته تاکنون، فوتبالیستها و مربیان بزرگی از این شهر به فوتبال ایران معرفی شدهاند. هنوز هم این چرخه ادامه دارد و مربیان دلسوز زیادی در حال تلاشاند تا استعدادهای جدید را شناسایی و پرورش دهند. من همیشه گفتهام در رامهرمز اگر در هر سه خانه را بزنید، احتمال زیادی دارد یک فوتبالیست در آن زندگی کند. اما واقعیت این است که امکانات ما در سطح پایینی قرار دارد. زمین چمن استاندارد کم داریم، تجهیزات کافی در دسترس نیست، و بسیاری از بازیکنان حتی توان خرید یک جفت کفش مناسب را ندارند. با این حال، عشق و غیرت فوتبالی در این شهر آنقدر زیاد است که همین کمبودها باعث نشده چراغ فوتبال خاموش شود. دعوت دو بازیکن از رامهرمز به تیم ملی باید زنگ بیدارباشی برای مسئولان باشد تا بدانند در همین شهرهای کوچک هم استعدادهای بزرگی نهفته است.
* شما مربی شاگردانی بودهاید که بعدها به درجات بالایی رسیدند. در کار مربیگری، چه اصولی را همیشه رعایت میکنید؟
من همیشه سعی کردهام بازیکنانی تربیت کنم که قبل از اینکه فوتبالیست خوبی باشند، انسانهای خوبی باشند. برای من اخلاق، مرام، ادب و معرفت از هر چیزی مهمتر است. همیشه کنار تمرینات فنی، درباره احترام، مسئولیتپذیری و رفتار درست هم صحبت میکردیم. خدا را شکر، هیچکدام از شاگردانم به خاطر بیاخلاقی یا حاشیه شناخته نشدهاند. هیچوقت هم موفقیتشان را به نام خودم نزدهام، چون این بچهها با تلاش خودشان پیشرفت کردند. من فقط بخشی از مسیر بودم. مربیان زیادی در این سالها زحمت کشیدند و دست به دست هم دادند تا این بازیکنان رشد کنند. مهم این است که در این مسیر، شاگردانم از مسیر درست خارج نشدند و در عین پیشرفت، بااخلاق و متواضع باقی ماندند.
* در مورد سختیهایی که صالح حردانی و هادی حبیبینژاد برای رسیدن به این جایگاه کشیدند هم بفرمایید.
صالح و هادی هر دو از خانوادههای ساده، زحمتکش و فوتبالی آمدهاند. هر دو بدون حمایت مالی خاص، فقط با پشتکار و عشق به فوتبال پیشرفت کردند. صالح روزی سه جلسه تمرین میکرد؛ صبح کوه، ظهر سالن و عصر روی چمن. هادی هم دقیقاً همین مسیر را رفت. هر دو با ارادهای مثالزدنی تمرین کردند، ناامید نشدند و هیچوقت از سختیها فرار نکردند. من از نزدیک شاهد تلاشهایشان بودم و میدانم که از چه مسیر دشواری عبور کردند. صابر، برادر بزرگتر صالح، همیشه مثل سایه بالای سرش بود و خیلی جاها از خودش گذشت تا صالح موفق شود. از مادر صالح تا پدر و برادران هادی، همه نقش مهمی داشتند. این خانوادهها با وجود شرایط اقتصادی سخت، هیچوقت در مسیر فرزندانشان دخالت منفی نکردند؛ فقط حمایت کردند و پشتشان ایستادند. همین حمایت سالم باعث شد امروز دو فرزند این شهر نام رامهرمز را در تیم ملی بلند کنند.
* با این توضیحات، انگار این موفقیت فقط نتیجه استعداد نبوده بلکه نتیجه تربیت درست هم هست.
قطعاً همینطور است. در فوتبال امروز فقط استعداد کافی نیست. باید نظم، اخلاق و پشتکار داشته باشی. صالح و هادی نمونه کامل بازیکنانی هستند که با رفتار درست و تلاش خستگیناپذیر، به آنچه لیاقتش را داشتند رسیدند. هیچکدام دنبال راه میانبر نبودند. نه اهل غر زدن بودند و نه دنبال شهرت. فقط کار کردند و صبر داشتند. اینها الگوهای واقعی برای نسل جوان رامهرمز هستند.
* در مورد وضعیت فعلی فوتبال رامهرمز و نیازهایش چه نظری دارید؟
بهصراحت میگویم که فوتبال رامهرمز از نظر امکانات در تنگناست. با اینکه استعداد داریم، اما زمینهای چمن، امکانات تمرینی و زیرساختهای لازم محدود است. با این حال در یکی دو سال اخیر، با حضور چهرههای بومی در رأس اداره ورزش و هیئت فوتبال شهرستان، وضعیت کمی بهتر شده است. اما هنوز تا نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم. امیدوارم موفقیت صالح و هادی، توجه مسئولان استانی و کشوری را جلب کند تا بدانند از همین شهر کوچک هم میشود ملیپوش بیرون داد، اگر حمایت وجود داشته باشد.
* در پایان، رابطهتان با شاگردانتان بعد از ملیپوش شدن چطور است؟ آیا تغییری کردهاند؟
به هیچ وجه. نهتنها تغییر نکردند، بلکه رابطهمان قویتر هم شده است. همچنان در ارتباطیم، تماس میگیریم، احوال هم را میپرسیم. من به شوخی میگویم وقتی گوشیام را باز میکنم، اولین اسمهایی که میبینم، صالح حردانی و هادی حبیبینژاد هستند. این بچهها از نظر اخلاق و معرفت کمنظیرند. هیچوقت مغرور نشدند و هنوز همان انسانهای ساده و صمیمی سابقاند. برای من افتخار بزرگی است که شاگردانی مثل آنها داشتهام؛ دو بازیکن که نه فقط بهخاطر فوتبالشان، بلکه بهخاطر اخلاق و انسانیتشان، حالا الگوی جوانان شهر رامهرمز شدهاند.
این گفتوگو نهتنها روایت موفقیت دو بازیکن ملیپوش است، بلکه تصویری از تلاش خاموش مربیان گمنام شهرستانی است؛ مربیانی مانند محمد نظری که با عشق و بدون امکانات، چراغ فوتبال شهرشان را روشن نگه داشتهاند. امشب رامهرمز میدرخشد، چون دو شاگرد این شهر حالا بر تن خود پیراهن تیم ملی را میبینند.


















