نماد آخرین خبر

لیورپول حالا باید برای فرار از سقوط بجنگد!

منبع
ورزش 3
بروزرسانی
لیورپول حالا باید برای فرار از سقوط بجنگد!

ورزش 3/«خب، بنابراین الان چه دارید؟» این تنها پرسشی بود که باید توسط تیمی پاسخ داده می‌شد که زمانی قادر به فتح اروپا به نظر می‌رسید اما حالا به‌ سادگی یک بلوط نرم پاییزی ترک برمی‌دارد. مشخص شد لیورپول هیچ چیز ندارد. صفر. تمام چیزی که توانستند ارائه کنند ۹۰ دقیقه هیچ‌ بودن در فاز هجومی و ۹۰ دقیقه فاجعه در دفاع بود، همان ترکیب سمی‌ که مربیانی در موقعیت اشلوت را به نقطه بی‌بازگشت می‌رساند.

او پس از این که پی‌اس‌وی آیندهوون سنگین‌ترین شکست مشترک لیورپول در ۵۰ سال حضور اروپایی‌شان را به این تیم تحمیل کرد، با لحنی جدی گفت: «این برای همه شوکه‌کننده است.» نتیجه بازی برابر آیندهوون ۱-۴ بود و هیچ‌ چیز در این اختلاف بالای بین این دو تیم اغراق‌آمیز نبود.

اما آیا این شوکه‌کننده است؟ نباید باشد. به نظر می‌رسد چنین نتایجی هر هفته تکرار می‌شود و این سومین مسابقه متوالی بود که آنها با اختلاف سه گل یا بیشتر در آن می‌بازند، اتفاقی که آخرین بار در دسامبر ۱۹۵۳ رخ داده بود. آنها در آن فصل سقوط کردند و هرچند دراماتیک است که بگوییم ممکن است در ماه می سال آینده برای ماندن در لیگ بجنگند، اما این احساس که اشلوت تحت فشار خردکننده‌ای قرار دارد، قابل انکار نیست. او هنگامی که آیندهوون گل چهارم را زد، مانند انسانی بود که روی ریل قطار ایستاده است و نور چراغ قطار در حال حرکت به سویش می‌تابد.

هواداران خوشحال آیندهوون شعار «همیشه به نیمه روشن زندگی نگاه کن» را می‌خواندند اما هیچ نوری در این تاریکی برای اشلوت دیده نمی‌شود. این روند واقعا ناراحت کننده است، فلش‌بکی به واپسین نفس‌های فصل آخر برندن راجرز در ۱۵-۲۰۱۴ که لیورپول بارها برابر حریفان تکه‌تکه می‌شد.
 
چنین فرم وحشتناکی بر جو ورزشگاه هم تاثیر می‌گذارد. انتظار نمی‌رفت آنفیلد برای چنین شبی پر از شور و هیجان باشد اما حتی با این حال هم می‌شد سطح غیرعادی‌ از تنش و دلهره را احساس کرد که در سکوها می‌خزید و نهایتاً وارد زمین شد و به بازیکنان چسبید.

پنج دقیقه اول همه را با چشمانی از حدقه درآمده در ناباوری رها کرد و روند مسابقه را تعیین کرد. تنها ۷۶ ثانیه از بازی گذشته بود که گئورگی مامارداشویلی در مرز محوطه‌اش ایستاد و به دنبال حرکتی از مجسمه‌های سرخ بود اما غرش خشمگینی از هواداران حاضر در جایگاه کوپ را شنید.

مالکیت توپ با ارسال یک توپ بلند هدر رفت، پی‌اس‌وی جلو آمد و کرنر گرفت. سوبوسلای برگشت و سر مامارداشویلی فریاد زد، در حالی که دیگران به یکدیگر اشاره می‌کردند. این ظاهر یک تیم سرحال نبود و به همین ترتیب تعجب‌آور نبود که آنها به راحتی دچار لغزش شدند.

ویرژیل فن‌دایک پس از پنالتی ناشیانه با فریاد به داور می‌گفت که روی او خطا شده است اما این بازیکن به اندازه کودکی که دستش در شیشه بیسکویت گیر افتاده است گناهکار بود: ایوان پریشیچ، آن جنگجوی کروات که در ۳۶ سالگی همچنان قدرتمند است، یک پنالتی بی‌نقص را به گل تبدیل کرد.

برخی از هواداران با ناله فریاد زدند، برخی دیگر از جایشان بلند شدند تا تشویق کنند. ابراهیما کوناته با حرکات دیوانه‌وار دست‌هایش از آنفیلد می‌خواست پشت تیم را خالی نکند، کاری دشوار چون این دهمین (بله، درست است، دهمین) باری بود که لیورپول از ۲۷ سپتامبر تا به حال گل اول را دریافت می‌کرد.

یک تیم بهتر از آیندهوون می‌توانست در این لحظه دندان‌هایش را بر گلوی لیورپول فرو ببرد. همه چیز در مورد میزبان‌ شکننده بود و در دقیقه نهم که مامارداشویلی بار دیگر پا به توپ شده بود و همان مجسمه‌ها را در همان نقطه می‌دید، افزایش دسی‌بل غرولندها از روی سکوها چشمگیر بود.

این همان چیزی است که به نظر می‌رسد فراموش شده است. در طول دهه‌ای از فوتبال شگفت‌انگیز و دستاوردهای فوق‌العاده، از ذهن همه پاک شده که وقتی نتایج بد است و عملکردها وحشتناک، گرفتن توپ برای بازیکن لیورپول چقدر چالش‌برانگیز است. استیون جرارد گفت: «آنفیلد همه داستان را می‌گوید. صندلی‌ها ۱۰ دقیقه مانده به پایان بازی خالی شدند، به محض این که گل سوم به ثمر رسید.»

برای لحظه‌ای پاسخی در این بازی وجود داشت. در یکی از معدود دقایقی که پاس‌ها به مقصد رسید، الکسیس مک‌آلیستر هم کودی خاکپو را دعوت کرد تا پیش برود، شوت او توسط دروازه‌بان حریف دفع شد اما سوبوسلای دقیقاً در جای مناسب بود تا توپ برگشتی را در دروازه خالی قرار دهد.

«آلس اِس گوت؟» اشلوت شاید این را به زبان مادری‌اش بپرسد اما فعلاً هیچ چیز خوب نیست. نیرویی که لیورپول باید از گل تساوی می‌گرفت وجود نداشت. فن‌دایک توپ را به تیرک زد، اکیتیکه دروازه‌بان را وادار به واکنش کرد و سپس شوتی به سمت دروازه حریف را داشت، اما فقط همین بود.

شما به طوفان‌ها در اینجا در شب‌های اروپایی عادت دارید، زمانی که تیم‌های ضعیف‌تر در خوی متفاوت و وحشی فوتبال سریع نابود می‌شوند اما چیزی که درباره لیورپول فعلی بسیار واضح است، قابل‌ پیش‌بینی بودن و ریتم تنبل آنها است. چرا دیگر به صورت گروهی یورش نمی‌برند یا دفاع نمی‌کنند؟ برای تیمی که با چنین هزینه‌ای ساخته شده است، بسیار معمولی به نظر می‌رسند و وضعیتی از این بدتر نمی‌شود.

به‌ درستی می‌توان گفت که آیندهوون با «غلتک» از روی آنها عبور کرد. گل دوم، گل کشنده، توسط گوس تیل در دقیقه ۵۶ زده شد، بازیکنی که به اندازه تمام دنیا وقت داشت تا پیش برود و با وجود تعلل کوناته، میوش کرکز را از صحنه دور نگه دارد. او اندکی بعد تعویض شد.

سومین گل توسط صهیب دریوش زده شد که نمی‌توانست باور کند چقدر زمان برای ضربه‌ زدن دارد و این بازیکن تعویضی پی‌اس‌وی در وقت‌های اضافه تیر خلاص (گل چهارم) را به پیکر لیورپول زد. در آن لحظه، ورزشگاه تقریباً خالی بود و اشلوت مردی تنها به نظر می‌رسید. راه بازگشت از اینجا بسیار طولانی است.


ما را در کانال تلگرامی «کانال ورزش» دنبال کنید

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره