قصه شب/ به این میگن یه شب به یاد موندنی!
آخرين خبر
بروزرسانی

آخرین خبر/ در خانهای گرم و دنج، دو خواهر به نامهای سارا و مریم زندگی میکردند. سارا ۱۰ ساله بود و عاشق کتاب خواندن، اما مریم ۷ ساله، ترجیح میداد با عروسکهایش بازی کند.
یک شب، وقتی باران به شدت میبارید و رعد و برق آسمان را روشن میکرد، مریم از ترس زیر تخت قایم شد. سارا به سراغش رفت و گفت: «نترس مریم! بیا با هم یک داستان هیجانانگیز بخوانیم.»
سارا کتابی با عکسهای رنگی در مورد دزدان دریایی و گنجهای پنهان پیدا کرد. آنها کنار هم نشستند و سارا با صدای بلند شروع به خواندن کرد. داستان آنقدر جذاب بود که مریم ترسش را فراموش کرد و با هیجان به ماجراهای دزدان دریایی گوش میداد.
وقتی داستان تمام شد، مریم گفت: «چه داستان قشنگی! ممنونم سارا.» آن شب، هر دو خواهر در آغوش هم، با خیال دریاهای بزرگ و گنجهای طلایی به خواب رفتند.