نشریه آمریکایی: ما تروریستها را در سوریه به قدرت رساندیم

فارس/ نشریه «نشنال سکوریتی جورنال» در تحلیلی نوشت که سوریه امروز دیگر دولتی یکپارچه نیست؛ کشوری است تجزیهشده، گرفتار افراطگرایی و صحنه رقابت ترکیه و اسرائیل و حاصل «کوربینی راهبردی» آمریکا
نشریه «نشنال سکوریتی جورنال» در گزارشی تحلیلی به قلم تد گالن کارپنتر، تحلیلگر ارشد مسائل راهبردی، نوشت که «با استقرار دولت اسلامگرای جدید در سوریه، موج تازهای از خشونت و سرکوب اقلیتهای قومی و مذهبی در این کشور آغاز شده است»؛ تحولی که به عقیده این نشریه «از سالها پیش قابل پیشبینی بود». تد گالن کارپنتر یادآور میشود که «از همان دور نخست ریاستجمهوری باراک اوباما، منتقدان هشدار داده بودند که کمکهای واشنگتن به رادیکالهای سنی عرب پیامدهای ناگواری خواهد داشت.» با این وجود، دولت جو بایدن همان مسیر را ادامه داد و با هدف سرنگونی دولت سکولار بشار اسد، از این گروهها حمایت کرد. کارپنتر تأکید میکند که از نگاه تصمیمگیران در واشنگتن، اسد مرتکب دو «گناه نابخشودنی» شده بود: «نخست، تبدیل سوریه به نزدیکترین متحد منطقهای ایران؛ و دوم، گسترش روابط با روسیه پوتین.» او یادآور میشود که نیروی هوایی روسیه در سال ۲۰۱۶ نقش مهمی در کمک به ارتش سوریه برای شکست شورشیان و بازپسگیری مناطق کلیدی کشور ایفا کرده بود.
وقتی تروریستها مدافعان آزادی معرفی شدند
نویسنده مقاله در ادامه نوشت: «با گذر زمان، توانایی تهران و مسکو در حمایت از حکومت اسد رو به کاهش گذاشت، بهویژه آنکه مسکو اولویت خود را به جنگ در اوکراین معطوف کرده بود. در آخرین سال دولت بایدن، ائتلافی متشکل از آمریکا، اسرائیل، عربستان و ترکیه تلاش خود را دوچندان کرد تا شورشیان سوری را به قدرت برساند؛ اقدامی که سرانجام در دسامبر ۲۰۲۴ به ثمر نشست».
بر پایه این گزارش، ائتلافی به رهبری هیئه تحریر الشام (HTS)، که زمانی شاخهای از القاعده محسوب میشد، توانست حکومت اسد را سرنگون کند. «واشنگتن و متحدانش از سال ۲۰۱۱ برای این هدف تلاش کرده بودند؛ تلاشی که به جنگ داخلی با بیش از ۶۰۰ هزار کشته و ۱۳ میلیون آواره انجامید.»
کارپنتر میافزاید: «مقامات دولت بایدن و رسانههای جریان اصلی در آمریکا، طبق معمول، این تحولات را بهعنوان "آزادی مردم سوریه" جلوه دادند. برنامه ۶۰ دقیقه شبکه CBS در ۱۵ دسامبر ۲۰۲۴ نمونهای از این تبلیغات بود.»
بهگفته او، «این روایتسازیها ادامه سنتی ناپسند است که حتی بدنامترین مهرههای اقتدارگرای وابسته به آمریکا را بهعنوان "مدافعان آزادی و دموکراسی" معرفی میکند».
تطهیر تحریرالشام و چشمپوشی بر سابقه تروریستی
نویسنده مقاله با لحنی انتقادی مینویسد: «تا پیش از پیروزی HTS، این گروه در فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا قرار داشت. اما امروز، دولت آمریکا با چشمپوشی از گذشته این گروه، آن را بهعنوان حکومت مشروع معرفی میکند.»
او تأکید کرد که این نوع «کوربینی راهبردی» در سیاست آمریکا مسبوق به سابقه است. وی یادآور میشود که در سالهای آغازین جنگ سوریه، برخی مقامات آمریکایی، بهویژه در دوران اوباما، «آشکارا از همکاری با القاعده و متحدانش حمایت میکردند.» بهعنوان نمونه، دیوید پترائوس، رئیس پیشین سیا، گفته بود که برخی عناصر «میانهروتر» القاعده میتوانند متحد آمریکا باشند. جیک سالیوان، که بعداً مشاور امنیت ملی بایدن شد، نیز همین دیدگاه را داشت.
سوریه، بافتی شکننده و قومی-مذهبی
کارپنتر با اشاره به ساختار جمعیتی سوریه، مینویسد: «سوریه همواره بافتی قومی و مذهبی و بسیار شکننده داشته است. حدود ۶۰ درصد از جمعیت عرب سوریه سنی هستند. مسیحیان، علویان (شاخهای از شیعیان) و دروزیها هر کدام حدود ۱۰ تا ۱۲ درصد و کردها نیز نزدیک به ۱۰ درصد از کل جمعیت کشور را تشکیل میدهند.»
او توضیح میدهد که «حکومت خاندان اسد بیش از ۴۰ سال دوام آورد، چراکه توانست وفاداری پایگاه علوی خود را حفظ کند و با مسیحیان، دروزیها و سایر اقلیتها ائتلاف ایجاد کند.»
کارپنتر در ادامه نوشت: «هیچ فرد عاقلی حکومت استبدادی اسد را تطهیر نمیکند؛ اما این بهمعنای آن نیست که مخالفان او لزوماً بهتر یا دموکراتیکتر هستند.» احمد الشرع و کشتار گسترده اقلیتهابه گزارش نشریه امنیت ملی آمریکا، احمد الشرع، رئیسجمهور خودخوانده سوریه و عضو سابق القاعده، تاکنون «شماری از مخالفان سیاسی را با حداقل یا بدون هیچ روند قضایی اعدام کرده است.» همچنین، او «حملات نظامی مرگباری را آغاز کرده که هزاران قربانی داشته است.»
کارپنتر مینویسد: «نخستین مرحله این حملات در مارس ۲۰۲۵ رخ داد، زمانی که ارتش دولت جدید به مناطق علوینشین در غرب سوریه حمله کرد. این عملیات بیش از ۱۵۰۰ کشته برجای گذاشت که عمدتاً از علویان بودند.» در ادامه، در آوریل ۲۰۲۵، حملات مشابهی علیه مسیحیان و دروزیها آغاز شد که صدها قربانی برجای گذاشت. به نوشته این تحلیلگر، «گروههای افراطی همسو نیز عملیاتهای تروریستی و بمبگذاریهایی علیه غیرنظامیان دروزی و مسیحی از جمله حمله به کلیساها انجام دادهاند». شبهنظامیان بادیهنشین و دخالت اسرائیلکارپنتر ادامه میدهد: «در تابستان، دولت جدید عملیات نظامی تازهای را با همراهی یک گروه شبهنظامی سنی از بادیهنشینان آغاز کرد که منجر به مرگ بیش از ۱۰۰۰ نفر، عمدتاً از دروزیها، شد»در ادامه اسرائیل به بهانه دفاع از دروزیها وارد عمل شد و مناطق مختلف سوریه را بمباران کرد. نویسنده با اشاره به تغییر وضعیت مینویسد: «اکنون که رژیم اسد دیگر هدف خشم اسرائیل نیست، مقامات تلآویو انگیزهای برای همکاری با حاکمان جدید در دمشق ندارند.»
تجزیه عملی سوریه
کارپنتر در بخش پایانی مقاله خود نسبت به تجزیه عملی سوریه هشدار میدهد. به گفته او، «ترکیه و اسرائیل در حال سوءاستفاده از ضعف و آشفتگی سوریه برای اجرای طرحهای توسعهطلبانه خود هستند»
او توضیح میدهد که «استقرار نیروهای زمینی اسرائیل در استان سویداء که عمدتاً دروزینشین است و در مجاورت بلندیهای جولان قرار دارد، نشان میدهد که تلآویو بهدنبال تثبیت کنترل عملی خود بر بخشهایی از جنوب سوریه است.»
ترکیه نیز با پشتیبانی واشنگتن، «کردهای سوری را مجبور کرده از آرمان خودمختاری صرفنظر کنند و اکنون کنترل بخش وسیعی از نوار مرزی سوریه با ترکیه عملاً در دست دولت آنکارا قرار دارد.»
نتیجهگیری: شکست راهبرد آمریکا
در جمعبندی مقاله، تد گالن کارپنتر هشدار میدهد که سیاست آمریکا و متحدانش در قبال سوریه، ممکن است هم از نظر انسانی و هم از نظر راهبردی به فاجعهای تمامعیار منجر شود. او مینویسد: «سرنگونی اسد ممکن است راه را برای حکومتی هموار کرده باشد که از آن نیز بدتر است؛ حکومتی که با اکثریت سنی خود، اقلیتهای مذهبی و قومی را سرکوب میکند.» همچنین بهاعتقاد او، این تحول ممکن است «جاهطلبیهای توسعهطلبانه اسرائیل و ترکیه را شعلهورتر کند و سوریه را به میدان رقابتهای منطقهای پرخطر بدل سازد» او در پایان هشدار میدهد: «سیاست واشنگتن یک کشور کوچک دیگر را به نابودی کشانده و بستر فاجعههای انسانی بیشتری را در منطقهای ناپایدار فراهم کرده است.» کارپنتر در آخر توصیه کرد: «رئیسجمهور ترامپ باید آمریکا را از سوریه خارج کند. بحرانهای بیشتر در راهاند و واشنگتن نباید اوضاع را وخیمتر از این کند.»