کودتای جنسی در کاخ الیزه

فارس/ شایعاتی که روزگاری در رسانههای حاشیهای دست به دست میشد، اکنون به یک پرونده بینالمللی تبدیل شده است. در قلب یک دعوای حقوقی میان دولت فرانسه و یک یوتیوبر آمریکایی، سوالاتی درباره هویت و گذشته بریژیت مکرون، بانوی اول این کشور، مطرح شده است.
از اواخر قرن هجدهم یعنی از سال 1791، در فرانسه همجنسگرایی قانونی شد. در آن زمان، قانونگذاران فرانسوی در دوره انقلاب، همجنسگرایی را جرمزدایی و فرانسه را به اولین کشور غربی تبدیل کردند که همجنسگرایی را قانونی اعلام کرد. اما ازدواج همجنسگرایان در فرانسه از 17 مه 2013 قانونی شد. در این تاریخ، فرانسوا اولاند، رئیسجمهور قانون مربوطبه را امضا کرد و به زوجهای همجنس اجازه ازدواج و پذیرش فرزندخوانده داد. حال سؤال اینجاست که چگونه یک جامعه به این سطح از انحطاط میرسد که در آن قانونی وضع میشود که به صورت مستقیم اساسیترین بنیان حیات یک جامعه را هدف قرار میدهد و چارچوبهای صحیح زندگی اجتماعی را به نحوی بازآرایی میکند که پس از مدتی، اسباب اضمحلال آن جامعه را فراهم میآورد؟ چگونه یک ساختار سیاسی اینچنین به سنگ بنای شکلگیری یک دولت-ملت، آسیب میزند؟برای درک این مسئله قصد داریم به بررسی یک نمونه خاص در فرانسه بپردازیم که این روزها به یک مناقشه حقوقی در سطح بینالمللی، نیز تبدیل شده است.مجموعه رسانهای که به تحقیق در باب این مسئله پرداخته، از طرف کاخ الیزه به ریاست امانوئل و برژیت مکرون، تحت پیگرد قرار گرفته است.
پرونده جنجالی در کاخ الیزه: وقتی عشق پوششی برای قدرت میشود
ماجرای بانوی اول فرانسه، بریژیت مکرون، دیگر تنها یک خبر حاشیهای نیست. این ماجرا حالا به یک مناقشه حقوقی بینالمللی تبدیل شده که پای دولت فرانسه و یک یوتیوبر آمریکایی به نام "کندیس اوونز" را به دادگاه کشانده است. اوونز در مجموعه مستند خود با عنوان «تبدیل شدن به برژیت»، ادعاهایی را مطرح کرده که اگر ثابت شوند، کاخ الیزه را از پایه لرزانده و نشان میدهند که قدرت در فرانسه چگونه به ابزاری در دست یک شبکه تاریک تبدیل شده است.داستان از آنجا آغاز شد که رسانههای فرانسوی رابطه غیراخلاقی میان یک معلم ۳۹ ساله و دانشآموز ۱۴ سالهاش را به یک «ماجراجویی عاشقانه استثنایی» تبدیل کردند. این روایت، محصول یک کارزار پیچیده روابط عمومی بود که توسط حلقهای از نخبگان اقتصادی و رسانهای به راه افتاد. افرادی مانند میشل «میمی» مارشان (چهره پرنفوذ روابط عمومی) و میلیاردرهایی همچون ژاویه نیل و برنار آرنو در این کارزار نقش داشتند.این افراد که خود متهم به آزار جنسی هستند، با پشتوانه مالی و رسانهای خود، این روایت غیرمتعارف را در جامعه فرانسه عادیسازی کردند.
دعوای حقوقی دولت فرانسه علیه یک یوتیوبر آمریکایی
پس از برگزاری یک مراسم خاص در افتتاحیه المپیک 2024 پاریس و توهین به نمادهای مسیحیت، جمعی از فعالان و نمایندگان کلیساهای مختلف جهان، مراتب اعتراض خود را به برگزار کنندگان این مراسم و همچنین دولت فرانسه اعلام کردند. ازجمله معترضین به این ماجرا کندیس اوونز بود که به این مراسم واکنش نشان داد و آن را نمایش شیطانی و توهینآمیز به مسیحیت خواند. پس از این ماجرا، اوونز به صورت مشخص در رابطه با رخنه گروههای فاسد همجنسگرا و پدوفیل در تشکیلات حکومتی فرانسه به تحقیق پرداخت. او از اوایل سال جاری، در مجموعه ویدئویی تحت عنوان «تبدیل شدن به برژیت» ادعاهایی جنجالی علیه بانوی اول فرانسه مطرح کرد. اوونز با طرح پرسشهایی درباره گذشته شخصی بریژیت مکرون، همسر رئیسجمهور فرانسه، روایتی ارائه میدهد که همزمان ترکیبی از فساد مالی، فساد اخلاقی و سوءاستفاده از قدرت در آن کاملاً مشهود است. این پرونده اکنون ابعادی سیاسی، حقوقی و رسانهای یافته و وکلای دولتی فرانسه از طرف امانوئل و برژیت مکرون شکایتی حقوقی را علیه اوونز طرح کرده و پیگیری میکنند.اما اوونز در مقابل، اعلام کرد که او فهرستی از چند سوال را پس از انجام تحقیقات خود برای دفتر مکرون ارسال کرده و خواسته که به صورت خصوصی به او پاسخ دهند. اما نه فقط به این پرسشها پاسخ نمیدهند بلکه با ارعاب و تهدید سعی کردهاند اوونز را از ادامه پیگیری این ماجرا منصرف کنند. اما مسئله اصلی این است که این موضوع چرا تا این حد برای مکرونها مهم بوده که باعث شده با یک پرواز اختصاصی به واشنگتن رفته و شخص امانوئل مکرون از دونالد ترامپ بخواهد به صورت مستقیم به کندیس اوونز هشدار دهد بیش از این، در ماجرای برژیت کندوکاو نکند؟
از «ژان میشل تراگنو» تا بانوی اول فرانسه
اما ابعاد ماجرا زمانی پیچیدهتر میشود که اوونز با استناد به تحقیقات روزنامهنگار فرانسوی، ژاویه پوسار، ادعا میکند که بریژیت در واقع یک مرد به نام «ژان میشل تراگنو» بوده که پس از تغییر جنسیت به زن، با امانوئل مکرون ازدواج کرده است. این روایت، داستان عاشقانه را به یک دسیسه سیاسی تبدیل میکند.اوونز معتقد است که این شبکه، از شخصیت ضعیف و آلوده به فساد اخلاقی (مانند اتهامات همجنسبازی و مصرف کوکائین) امانوئل مکرون سوءاستفاده کرده و او را به جایگاه ریاستجمهوری رساندهاند. هدف این شبکه، حکمرانی از طریق اخاذی جنسی و کنترل سیاستگذاریهای کشور به نفع خود است. این مدل حکمرانی، شباهت عجیبی به شبکه جفری اپستین دارد که افراد قدرتمند را با پروندههای جنسی به دام میانداخت.
ماجرای برژیت ابعاد پیچیده و در هم تنیدهای دارد که پرداختن به آن در یک گزارش ممکن نیست. اما به وضوح توضیح میدهد که چرا رفتارهای نامتعارف جنسی و جنسیتی در فرانسه تحت حمایت قانونی قرار گرفته است. زمانی که در صدر حکمرانی یک کشور به اصطلاح مدرن در اروپای غربی، زوجی قرار گرفتهاند که به انواع مختلف انحرافات اخلاقی متهم هستند، بالتبع سازوکار و ساختار حکمرانی در آن کشور نیز به همین گرایشات تمایل دارد و از آن حمایت میکند و البته فساد اخلاقی ویترین شبکهای است که در پشت پرده به دنبال اهداف دیگری است.