حمله اسرائیل به قطر، فاجعهای برای اعتبار آمریکا

فارس/ تجاوز آشکار اسرائیل به خاک قطر، آن هم با اطلاع قبلی واشنگتن، بنیان اعتماد کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به آمریکا را به لرزه درآورده و جایگاه این کشور را در منطقه تضعیف کرده است.
کارشناسان غربی تأکید کردهاند که حمله اسرائیل به دوحه، این باور را از بین برد که میزبانی از نیروهای آمریکایی، تضمینکننده حفاظت از حاکمیت کشور میزبان است. قطر سالهاست که مأمن پایگاههای ایالات متحده در منطقه است، اما این هم نتوانست مانع تجاوز اسرائیل به خاک این کشور شود. تحلیلگران این حمله را «شوکی استراتژیک برای جهان عرب» توصیف کردهاند. این تجاوز در شرایطی انجام شد که قطر یکی از متحدان کلیدی آمریکا در منطقه و میزبان بزرگترین پایگاه نیروی هوایی این کشور در غرب آسیا (پایگاه هوایی العدید) و مرکز فرماندهی پیشرو آمریکای مرکزی (CENTCOM) به شمار میرود. این حمله نقض بیسابقه حاکمیت قطر به شمار میرفت و در حالی انجام شد که دوحه مدتی طولانی به عنوان میانجی مذاکرات آتشبس غزه فعالیت میکرد و از سوی دیگر به اتحاد دیرینه خود با آمریکا اعتماد داشت. این تجاوز همچنین تلاشهای پیشین آمریکا را برای نشان دادن چهرهای امن از خود در غرب آسیا نابود کرد و به «فاجعهای» برای این کشور منجر شد.
بنیان اعتماد به آمریکا فروپاشید
شرکای عربی آمریکا در طول سالها به میزبانی از نیروهای آمریکایی در خاک خود پرداختند تا از این طریق بازدارندگی بیشتری در برابر تهدیدات خارجی پیدا کرده و بتوانند از تمامیت ارضی و حاکمیت خود دفاع کنند. با این حال، تجاوز اسرائیل به قطر تمامی این تصورات را از بین برد. این تجاوز در شرایطی انجام شد که پیش از آن واشنگتن از آن حمله باخبر شده بود. رژیم صهیونیستی در روز سهشنبه ۱۸ شهریورماه برای هدف قرار دادن مقر رهبران حماس در دوحه، با چندین جنگنده به این منطقه حمله کرد. در این حمله شماری از نیروهای حماس، از جمله یک قطری، به شهادت رسیدند اما به هیچ یک از رهبران حماس آسیبی نرسید.
این اتفاق ارزش تضمینهای امنیتی آمریکا را به شدت کاهش داد. نشریه آمریکایی «نشنال اینترست» تأکید کرده که اگر کشورهای عربی نتیجه بگیرند که واشنگتن نمیتواند یا نخواهد توانست آنها را از نقض حاکمیت محافظت کند، ارزش تضمینهای امنیتی آمریکا کاهش یافته و نفوذ آمریکا کم میشود و فرصت برای بازیگران دیگر منطقهای فراهم میشود. در نقطه مقابل، روسیه و چین در موقعیتی هستند که از این خلأ بهره ببرند و با ارائه تسلیحات، انرژی و حمایت دیپلماتیک، خود را بهعنوان حامی حاکمیت عرب معرفی کنند. در همین حال، قدرتهای منطقهای ممکن است شتاب بیشتری به استقلال دفاعی خود دهند و ترکیه نقش هم تأمینکننده و هم تسهیلکننده را ایفا کند. به عبارت دیگر، حمله در دوحه پیامدهایی فراتر از هدف فوری خود دارد: این حادثه نه تنها یک اتحاد بلکه بنیاد نفوذ آمریکا در خلیج فارس را به چالش میکشد.
اعتماد قطر به آمریکا ترک خورد
از سال ۲۰۰۳، پایگاه العدید آمریکا در قطر به عنوان مرکز پیشروی CENTCOM برای جنگهای آمریکا در عراق، افغانستان و سوریه عمل کرده و بیش از ۱۰ هزار نفر را در خود جای داده است. برای واشنگتن، قطر سکوی پرتابی در تقاطع منطقهای به شمار میرود. برای دوحه، این پایگاه بهعنوان سپری برای بازدارندگی از مواجهه مستقیم با رقبای منطقهای عمل میکرد، اما این سپر آمریکایی حالا ترک خورده است. حمله اسرائیل این تردیدها را به «بحران اعتماد» در منطقه تبدیل کرده است. این تجاوز نشان داد که حتی با وجود یک پایگاه عظیم آمریکایی در خاک قطر، این کشور در مقابل حمله مصون نیست. برای دوحه و همسایگانش، این حمله «بیشتر یک خیانت استراتژیک» بود که ثابت کرد واشنگتن نمیتواند مانع از نقض حاکمیت توسط نزدیکترین شریک خود یعنی اسرائیل شود.
رقبای آمریکا به میدان آمدهاند
کاهش اعتماد به چتر امنیتی آمریکا فرصتی برای روسیه و چین ایجاد کرده است. هر دو قدرت حضور خود در خلیج فارس را گسترش دادهاند و با ارائه تسلیحات، فناوری و حمایت دیپلماتیک، بدون محدودیتهای سیاسی آمریکا، خود را جایگزینی قابل اعتماد نشان میدهند. روسیه سریعاً برای تقویت این روایت اقدام کرد. وزیر امور خارجه روسیه سرگئی لاوروف، حمله اسرائیل را نقض آشکار قوانین بینالمللی و حمله غیرقابل قبول به حاکمیت و تمامیت ارضی قطر خواند. روابط دوجانبه این دو کشور شامل توافقهای دفاعی، فروش سامانههای S-400، قراردادهای تسلیحاتی و آموزش نظامیان قطری در آکادمیهای روسیه است. انرژی و سرمایهگذاری نیز از اهمیت بالایی برخوردارند. چین نیز با تمرکز بر فناوری و تجارت در خلیج فارس نفوذ میکند. قطر سامانه موشکی SY-400 دارد، شبکه ۵G خود را با هوآوی ساخته و قراردادهای طولانیمدت گاز با چین بسته است. چین اکنون بزرگترین شریک تجاری منطقه است و سرمایهگذاریهای استراتژیک گستردهای دارد.
این حمله میتواند شتابی به تنوعبخشی همکاریهای خلیج فارس بدهد. اگر قطر روابط خود را با مسکو یا پکن تقویت کند، تأثیر آن در سراسر منطقه احساس خواهد شد. این تغییر نشان میدهد که پایههای نفوذ آمریکا در منطقه تضعیف شده است.به اذعان کارشناسان غربی، کاهش اعتماد به آمریکا نه تنها نفوذ واشنگتن را کاهش میدهد، بلکه کشورهای عربی را قادر میسازد تعادل قدرت منطقهای را خود بازتعریف کنند.نقش آمریکا در خلیج فارس که بر پایه اعتماد و قدرت بنا شده، اکنون به چالش کشیده شده است. برای شرکای عرب، آمریکا حالا آن هیمنه امنیتی سابق را از دست داده و آنها به دنبال خودکفایی و کاهش وابستگی هستند.رقابت قدرتهای بزرگ اکنون در خاورمیانه جریان دارد و روسیه و چین به تدریج جایگاه آمریکا را پر میکنند. اگر کشورها باور کنند که تضمینهای آمریکا مشروط است، به مسکو، پکن یا صنایع دفاعی داخلی خود متمایل خواهند شد و بدین ترتیب نفوذ آمریکا در خلیج فارس بیش از پیش کاهش مییابد.