نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

سرمقاله اعتماد/ دو نگاه متضاد

منبع
اعتماد
بروزرسانی
سرمقاله اعتماد/ دو نگاه متضاد

اعتماد/ «دو نگاه متضاد» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم عباس عبدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

واقعیت این است که میان بسیاری از افراد و گروه‌ها اختلاف چندانی در ارزش‌های اجتماعی و دینی و اخلاقی نیست. آنچه آنان را از یکدیگر متمایز و حتی به ستیزه‌جویی وادار می‌کند، اختلاف آنان در روش‌های تحقق این اصول و ارزش‌ها است. قاطبه پدران و مادران دوست دارند فرزندان‌شان تربیت و موفق و با شخصیت شوند ولی برخی از آنان راه خشونت و تهدید و فشار و تنبیه را بر می‌گزینند که اغلب نه تنها به نتیجه نمی‌رسد بلکه نتیجه عکس هم دارد. در مقابل عده‌ای دیگر راه ملاطفت و مهربانی و گفت‌وگو و به رسمیت شناختن حق آزادی و انتخاب فرد را می‌روند. مواجهه با مساله سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی در ایران نیز از این نوع است. شاید اختلاف چندانی میان اغلب نیروها در ارزش‌های مطلوب اجتماعی نباشد، در حالی که اختلاف اساسی آنها درباره شیوه تحقق این ارزش‌ها است. اخیرا ریاست محترم مجلس خبرگان رهبری نکاتی را درباره حجاب گفتند که به احتمال فراوان بسیاری از محجبه‌ها را هم ناراحت خواهد کرد و اساسا این رویکرد به نتیجه مثبت نیز منتهی نمی‌شود. این روش، درمان و راه‌حل نیست بلکه عین بیماری و مساله است. ایشان در آخرین اجلاس خبرگان گفت که: «در خصوص مساله حجاب قوانینی تصویب کنیم که برای افراد محجبه امتیاز محسوب شود، از جمله تخفیف مالیاتی و بخشودگی جرایمی مانند جرایم رانندگی تعلق بگیرد. این امتیاز باعث می‌شود افراد به سمت حجاب تشویق شوند.» اتفاقا ماجرا بر عکس است. زنان ایران هنگامی که در رژیم گذشته مواجه با فشارهای سیاسی شدند و در استخدام‌ها و مراسم رسمی زنان محجبه‌ها حضوری نداشتند و در دانشگاه‌ها مواجه با محدودیت و حتی تمسخر شده بودند و به نحوی آزادی انتخاب پوشش از آنان سلب شد، مقاومت کردند و هزینه دادند و در مخالفت با سیاست رسمی عمل کردند. حتی برخی افراد که مذهبی هم نبودند، ولی سعی می‌کردند که پوشش آنان به نحوی نباشد که رژیم گذشته تبلیغ می‌کند. بسیاری از دختران سیاسی غیرمذهبی و چپ هم در سال‌های منتهی به انقلاب روسری سر می‌کردند. تعلق امتیازات اجتماعی هر کدام فلسفه خاص خود را دارد. بخشودگی مالیاتی برای افزایش سرمایه‌گذاری یا تولید در موضوعات یا مناطق خاص است نه برای محجبه شدن، بخشودگی جرایم رانندگی برای کاهش تخلفات بعدی است و نه انجام و افزایش تخلف رانندگی افراد محجبه، حجابی که برای این موارد باشد به‌طور کلی و پیشاپیش بی‌اعتبار شده است. از سوی دیگر برای فشار به افراد غیر محجبه شیوه‌های مجازات و تحمیل هزینه نیز در حال اجرا است. پیامک دادن و خواباندن خودرو و ... و قبلا گشت ارشاد همه و همه نشان داده که اینها مساله را نه تنها حل نمی‌کند که بدتر می‌کند. در ۵ سال گذشته چه دستاوردی در حجاب بر اثر تنبیهات و تشویقات شدید وجود داشته است؟ خیلی ساده و عوامانه می‌گویند اگر این کارها نبود بدتر می‌شد. در رژیم گذشته هم دقیقا همین نگاه را در جهت ترویج بی‌حجابی داشتند. این یک فرضیه نادرست و در بهترین حالت فرضیه‌ای احتمالی است؛ ولی فرضیه قطعی این است که این تنبیهات و تشویقات هست و نتایج در مسیر خلاف خواست شما است. اتفاقا دادن جایزه مادی یا اجرای مجازات در اموری که نباید چنین کرد، حکومت را از واقعیت‌های زیر پوست جامعه غافل می‌کند. هنگامی که برای رعایت حجاب پول می‌دهید به نتیجه نادرستی می‌رسید و گمان می‌کنید که اغلب مردم مطابق تصویر شما محجبه و متشرع هستند در حالی که حجاب یک جز کوچک از مجموعه رفتارهایی است که یک فرد متشرع انجام می‌دهد و این موجب انحراف تحلیل شما از واقعیت می‌شود.  
مثل کسی که مُسکن مصرف می‌کند تا درد نکشد و از درمان بیماری غفلت می‌کند در حالی که بیماری او در حال پیشروی است و دیر یا زود هیچ مُسکنی اثر نخواهد کرد و باید درد کشید و درد کشید. یکی از شیوه‌هایی که در سال‌های گذشته مرسوم شده بود جایزه دادن برای انتخاب نام‌های خاص مذهبی برای کودکان بود. الان بروید و نتیجه را ببینید. آن جوایز جز گمراه کردن جایزه‌دهندگان چه نتیجه‌ای داشت؟ هیچ. مساله حجاب موضوعی ارزشی و عقیدتی است بیش از آنکه مستقیما به نظم اجتماعی مربوط باشد. فراموش نکنیم که مسلمان برای عقیده خود شهید می‌شود. آیا اکنون کار به‌جایی رسیده که برای حفظ آن باید پول و امتیاز بگیرد؟ این رویکرد بنیان دین را از محتوا خالی کرده است. ریشه این تغییر رویکرد وجود منابع مالی در دست متولیان دین یعنی روحانیت رسمی است. آنان پیش از انقلاب برای اقناع مردم به این رفتارها و ارزش‌ها، نه قدرت اجبار داشتند و نه منابع فراوان مالی، پس به‌ناچار باید از قدرت اخلاقی و منطقی و گفتاری خود سود می‌جستند و اینها اتفاقا کارساز بود. ولی پس از انقلاب دو ابزار قدرت (برای تنبیه و تشویق) و پول (برای تشویق) را کامل به دست آوردند و به مرور از عوامل اصلی اثرگذار اخلاقی و فکری غافل شدند و سعی کردند همه مسائل را با اتکای به این دو عامل حل کنند در حالی که اصل انقلاب بدون اتکا و حضور این دو عامل شکل گرفته بود. نتیجه چه شد؟ خالی شدن همه ارزش‌ها از محتوا و تبدیل آن به ترس از مجازات یا کسب منفعت. در نتیجه افراد ریشه‌داری را می‌بینید که در جلوت و ظاهر به گونه‌ای ولی در خلوت و پنهان و خصوصی ماهیت دیگری دارند. حتی زنان هم دچار چنین مشکلی شده‌اند و چه بسا بیشتر. گروه دیگری هستند که با رویکرد و شیوه‌ای متفاوت عمل می‌کنند. اولین ویژگی آنان این است که جای خدا نمی‌نشینند. در واقع خود را متولی هدایت و ضلالت کسی نمی‌دانند. دوم؛ با محدودیت‌های بشر و کارایی شیوه‌ها و ابزارهای حکومتی به‌طور نسبی آشنا هستند. می‌دانند که مجازات در چه حوزه‌هایی کارایی نسبی دارد و در چه موارد اثر عکس دارد. می‌دانند که محدوده کارایی قانون کجاست. قانون کلیدی نیست که هر دری را باز کند. نمونه آن شکست قانون فرزندآوری است که نسبت به آن نقد دارند و می‌دانند که با دادن فلان مقدار وام و پول مردم به فرزندآوری گرایش پیدا نمی‌کنند. این رویکرد، خود را در تقابل با مردم قرار نمی‌دهد. معتقد است تقابل با مردم هم به زیان حکومت است و هم به زیان دین. جملات آقای پزشکیان در اجلاس خبرگان به‌خوبی این فلسفه را بازتاب می‌دهد که گفت: «هرگز حاضر نیستم کشور بهم بریزد، از اقداماتی که دشمن از آن سوءاستفاده کند پرهیز کرده، کاری نمی‌کنم انقلاب زیر سوال رود و مردم ضد دین شوند.» سیاست‌های رسمی در مقابله با فقدان حجاب دو مشکل مهم‌تری هم دارد که ظاهرا قابل حل نیست. اول اینکه مطلقا شفاف نیستند. برای نمونه همان مصوبه کذایی را هم بر خلاف روال طبیعی و صرفا برای پنهان نگه‌داشتن از افکار عمومی، بر اساس اصل ۸۵ به وسیله یک گروه محدود نهایی کردند در حالی که اگر موضوع حجاب را جزو تکالیف مردم بدانیم حتما باید شفاف باشد و در عرصه عمومی، قابل دفاع باشد. مصوبه پنهانی هیچ مشکلی را حل نمی‌کند که بدتر می‌کند. مساله دوم که متاثر از مورد اول است بی‌ثباتی سیاست‌ها است. در واقع مردم نمی‌دانند که کجا توقف کنند، تا حکومت هم توقف کند؟ هیچ حد یقفی ندارند. در هر جا متوقف شوی، باز هم جلو می‌آیند نتیجه این رفتار این است که این طرف هم می‌گوید هر چه بیشتر برویم جلو بهتر است. یکی از علل نامتعارف شدن وضع پوشش همین رویکرد تاکتیکی حکومت است که هیچ خط قرمز مورد توافقی را از خلال گفت‌وگو‌ و تفاهم تعیین نمی‌کنند و همه تصمیمات آنان یکسویه است. فلسفه روشنی ندارند تا هر جا که بتوانند جلو می‌روند و نمی‌خواهند در جایی متوقف شوند، لذا مردم هم جایی متوقف نمی‌شوند. نتیجه هم پیشاپیش معلوم و آن شکست سیاست رسمی است. نتیجه سوم انجام کارهای غیرقانونی است. دو مورد قبلی منجر به نتیجه سوم می‌شود. هنوز یک نفر نیامده توضیح بدهد که چرا و بر اساس چه منطق و قانونی چنین رفتارهایی را انجام می‌دهند؟

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

00:00/00:00

سرمقاله اعتماد/ دو نگاه متضاد

سرمقاله اعتماد/ دو نگاه متضاد
00:00
00:00
سرمقاله اعتماد/ دو نگاه متضاد
1 / 1
سرمقاله اعتماد/ دو نگاه متضاد
00:00
00:00
0 MB
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره