نماد آخرین خبر

اقتباس، آوازه، خشم؛ نگاهی به جنجال جشن امضای «سووشون»

منبع
روزنامه سازندگي
بروزرسانی
اقتباس، آوازه، خشم؛ نگاهی به جنجال جشن امضای «سووشون»

روزنامه سازندگی/متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

مهرزاد دانش| یکی از موارد جنجال‌برانگیز در دو- سه روز مانده به پایان نمایشگاه کتاب تهران، نشست مربوط به جشن امضای کتاب سووشون شادروان سیمین دانشور با حضور نرگس آبیار (کارگردان سریال اقتباسی سووشون) و بهنوش طباطبایی (بازیگر این سریال) در غرفه انتشارات خوارزمی بود. این رویداد،با انتقادات گسترده‌ای مواجه شد که عمدتاً به توقع عمومی برای امضای کتاب توسط نویسنده اصلی آن برمی‌گشت؛ به‌ ویژه آنکه ابتدا پوستری هم طراحی و تبلیغ شده بود که در آن عبارت «جشن امضای کتاب سووشون» به کار رفته بود که البته بعداً جمع و حذف شد و ماجرا در حد امضای کارت‌پستال‌هایی با درج تصاویر سریال و نام کتاب مطرح شد. از نظر منتقدان، حضور آبیار و طباطبایی به‌ جای نویسنده اصلی، برای امضای حتی کارت‌پستال‌های مرتبط با سریال یا حتی خود کتاب، نوعی «ابتذال فرهنگی» و توهین به جایگاه ادبی رمان سووشون تلقی می‌شد. به اعتقاد آنان، به‌ویژه با توجه به طراحی‌هایی از شمایل کتاب با تصاویر بازیگران سریال، تجاری‌سازی بیش ‌از حدی روی اثر سترگ ادبی دانشور انجام شده بود و به تنزل شأن آن انجامیده بود. برخی نیز این رویداد را به اسپانسری پلتفرم نماوا (پخش‌کننده سریال) و مدیریت کنونی انتشارات خوارزمی مرتبط دانستند و آن را نشانه‌ای از سوءاستفاده از نام سیمین دانشور برای تبلیغات سریال انگاشتند.


اما آیا این روند تا این حد شایسته شماتت بود؟ جدا از اشتباهی که در طراحی پوستر نشست و آن عبارت کذایی ارتکاب شده بود، به نظر نمی‌رسد چنین تبلیغاتی در فضای مربوط به آثار اقتباسی فی‌نفسه نادرست باشد. در کشور‌های دیگر هم که فیلم‌ها یا سریال‌هایی از کتاب‌های معتبر و نامی اقتباس می‌شوند، این رویه‌ها جاری است. به‌عنوان مثال، در سال ۲۰۱۳ با اکران فیلم گتسبی بزرگ به کارگردانی باز لورمن و بازی لئوناردو دی‌کاپریو، نسخه‌های جدیدی از رمان اسکات فیتزجرالد با پوستر فیلم و تصاویر بازیگران منتشر شد. همین اتفاق سال ۲۰۰۵ هم برای فیلم غرور و تعصب، ساخته جو رایت که از روی اثر معروف جین استین اقتباس شده بود، افتاده بود. در مواردی مانند اقتباس‌های سینمایی از رمان‌های پرفروش مثل هری پاتر یا ارباب حلقه‌ها، بازیگران و عوامل فیلم در رویداد‌های تبلیغاتی مانند جشن امضا یا تور‌های کتاب شرکت کرده‌اند تا فروش کتاب و فیلم را تقویت کنند. در مورد فیلم رفقای خوب ساخته مارتین اسکورسیزی هم مشابه این رویداد انجام گرفت و رابرت دنیرو در رویداد‌های تبلیغاتی مرتبط با کتاب منبع «Wise Guy» نوشته نیکولاس پیلگی حضور پیدا کرد.


البته مشابه جنجال نشست عوامل سریال سووشون، در سایر کشور‌ها نیز استفاده از تصاویر بازیگران یا پوستر‌های فیلم روی جلد کتاب‌های کلاسیک گاهی به ‌عنوان تجاری‌سازی بیش ‌از حد مورد انتقاد قرار گرفته است. به‌ عنوان مثال، وقتی نسخه‌های جدید رمان کشتن مرغ مقلد اثر هارپر لی با تصاویر گریگوری پک (بازیگر فیلم اقتباسی به کارگردانی رابرت مالیگن محصول سال ۱۹۶۲‌) منتشر شد، برخی از منتقدان ادبی این اقدام را تلاشی برای بهره‌برداری تجاری از یک اثر کلاسیک دانستند و تقبیحش کردند؛ کمااینکه در مورد رمان رستگاری در شاوشنک استفن کینگ، نسخه‌های جدید کتاب با پوستر‌های فیلم و حضور بازیگران در رویداد‌های تبلیغاتی همراه بود که به‌رغم اینکه فروش را افزایش داد، برخی طرفداران ادبیات را رنجاند؛ چه آنکه معتقد بودند که تمرکز بیش ‌از حد روی اقتباس سینمایی، هویت ادبی اثر را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. از سوی دیگر با وجود مزایای تجاری، برخی ناشران هم درخصوص تجاری‌سازی بیش ‌از حد آثار کلاسیک با منتقدان هم‌داستان بوده‌اند؛ کمااینکه درباره رمان «گتسبی بزرگ»، برخی ناشران سنتی‌تر، مانند Penguin Classics، ترجیح دادند نسخه‌هایی با طراحی‌های ساده‌تر و بدون تصاویر فیلم منتشر کنند تا هویت ادبی اثر حفظ شود. این تصمیم در واکنش به انتقاداتی بود که معتقد بودند، استفاده از پوستر‌های فیلم (مانند تصویر لئوناردو دی‌کاپریو در اقتباس ۲۰۱۳) ارزش ادبی رمان را تحت‌الشعاع جذابیت‌های تجاری قرار می‌دهد. با این حال عموم ناشران بزرگ مانند Penguin Random House یا Hachette از اقتباس‌ها به‌ عنوان فرصتی برای رقابت در بازار استفاده می‌کنند و اغلب نسخه‌های ویژه‌ای از کتاب‌ها را با جلد‌های مرتبط با فیلم یا سریال به بازار نشر می‌فرستند و در رویداد‌های تبلیغاتی مانند جشن امضا یا تور‌های کتاب از بازیگران یا عوامل فیلم دعوت می‌کنند. همانطور که در مورد اقتباس‌های «هری پاتر»، انتشارات Bloomsbury از حضور بازیگران در رویداد‌های تبلیغاتی برای تقویت فروش کتاب‌ها بهره برد.


اما اینکه چرا این اتفاقات در ایران به طرزی غریب به واکنش‌های حاد می‌انجامد به چند نکته معطوف است. نخست آنکه در ایران به دلیل کمبود چنین رویداد‌هایی و حساسیت فرهنگی به آثار ادبی کلاسیک، واکنش‌ها خواه‌ناخواه تندتر می‌شود. دوم آنکه برخی حساسیت‌ها بیش از آنکه به نفس ماجرا مربوط باشد به اجحافی مربوط است که برای ناشران برند و شاخصی مانند خوارزمی و ‌امیرکبیر در دهه‌های اخیر افتاده است و اعتبار کهن این بنگاه‌های نامدار نشر را هم به تنزل سوق داده و در واقع ریشه انتقاد‌ها، فرامتنی است. دلیل دیگر هم موج عصبیت و پرخاشگری‌ای است که در زیر فشار تراکم ناملایمات اجتماعی و معیشتی و زیست‌محیطی و شهروندی پرورش می‌یابد و گویی هر کس دنبال تخلیه بار روانی سنگین بر خود است؛ حتی اگر در قالب اعتراض به یک نشست ساده تبلیغی برای اثری اقتباسی باشد.
 

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar