نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

سرمقاله فرهیختگان/ شورای سران؛ ایده‌ای که پرورش نیافت

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
سرمقاله فرهیختگان/ شورای سران؛ ایده‌ای که پرورش نیافت

فرهیختگان/ «شورای سران؛ ایده‌ای که پرورش نیافت» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم علی باقری است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب با انواع دشمنی‌های ایالات متحده آمریکا مواجه بوده است که از جمله آن‌ها تحریم است و به گواه تاریخ، از جمله کشورهایی است که در چهار دهه اخیر بیشترین و گسترده‌ترین تحریم‌ها را متحمل شده است. تحریم‌ها پس از سال ۱۳۸۹ به شدت افزایش یافت که آثار سوء اقتصادی آن بر هیچ‌کس پوشیده نیست. نکته مهم آن است که بعد از دهه ۱۹۹۰، تحریم دیگر یک ابزار صرف سیاسی نیست؛ بلکه جایگزین ابزار نظامی با هزینه کمتر و در زمره سازوکارهای نسل ششم جنگ‌های راهبردی است. از این رو می‌توان ادعا کرد، حداقل ۱۵ سال است که ایران در یک جنگ اقتصادی تمام‌عیار قرار دارد.
این جنگ نه راه پیش دارد و نه راه پس؛ شرایط ژئوپلیتیکی ایران، سیاست آمریکا مبنی بر چرخش به شرق و پروژه مهار چین، انقلاب نفت شیل آمریکا، استراتژی نوین دفاعی - امنیتی آمریکا در غرب آسیا، همه و همه مزید بر رویکرد خصمانه دیرین آمریکا نسبت به ایران شده‌اند و شرایطی را به وجود آورده‌اند که حتی در حین مذاکرات، جنگ اقتصادی وزارت خزانه‌داری آمریکا و کارزار فشار حداکثری ترامپ علیه ایران به قوت خود ادامه می‌دهند. این امر حاکی از آن است که حتی با مذاکره نیز نمی‌توان عرصه این جنگ را به صلح تبدیل کرد، همان‌گونه که در گذشته با برجام هم میسر نشد. تنها راه مقابله با دشمن در این جنگ اقتصادی، پیگیری دو اقدام راهبردی تحریم‌ناپذیری (رفع نقاط و زمینه‌های آسیب‌پذیر از جانب تحریم و تغییر معادلات کلان بین‌المللی ایجادکننده آن) و تحریم‌شکنی (اقدامات کوتاه‌مدت و مقطعی برای به حداقل رساندن آثار وضع تحریم‌ها) در کنار مذاکره و اصلاحات اقتصادی است.
هر جنگی فرمانده می‌خواهد، اکنون سؤال این است که فرمانده ما در جنگ اقتصادی چه کسی است و چه نهادی وظیفه مقابله با دشمن در این جنگ را دارد؟ جنگی که به تعبیر فرماندهی کل قوا، یک جنگ واقعی است: «چه در دوره‌‌ دولت قبلی آمریکا، چه در دولت فعلی آمریکا، یکی از ترفندهای دشمن این بوده است که مرتّب تهدید کنند به جنگ؛ و [اینکه] گزینه‌‌ نظامی روی میز است و مانند اینها. آن مسئول اروپایی هم، به مسئولان ما می‌گوید که جنگ در ایران حتمی بود؛ اگر برجام نبود، حتماً جنگ بود؛ دروغ محض! چرا می‌گویند جنگ؟ برای اینکه ذهن ما برود به جنگ [امّا] جنگ واقعی چیز دیگر است؛ جنگ واقعی جنگ اقتصادی است، جنگ واقعی تحریم است، جنگ واقعی گرفتن عرصه‌های کار و فعّالیّت و فنّاوری در داخل کشور است؛ این جنگ واقعی است.»1
دوم خرداد ۱۴۰۴، هفتمین سالگرد امریه فرمانده کل قوا مبنی بر تشکیل اتاق جنگ اقتصادی است، اتاقی که بتواند خلأ فرماندهی را در این جنگ نابرابر پر کند و کشور را در برابر تهاجمات اقتصادی دشمن مصون سازد. ایشان در دیدار با مسئولان نظام فرمودند: «من عرض می‌کنم دشمن ما اتاق جنگ را برده است در وزارت خزانه‌داری؛ [اتاق] جنگ علیه ما به جای وزارت دفاع، وزارت خزانه‌داری آنها است، به شکل فعّال هم مشغولند. قبلاً هم همین‌جور بود؛ سال ۹۰ و ۹۱ [هم] که آن تحریم‌ها را شروع کردند -به خیال خودشان تحریم‌های فلج‌کننده که به کوری چشم آنها نتوانست جمهوری اسلامی را فلج کند- فعّال بودند؛ حتّی وزیر آمریکایی می‌رفت با یکایکِ رؤسای بانک‌های مختلف در کشورهای مختلف تماس می‌گرفت؛ یعنی این‌جور فعّال بودند؛ شب‌وروز مشغول بودند. من عرض می‌کنم اینجا هم بایست ستاد مقابله‌‌ با شرارتِ این دشمن در مجموعه‌‌ اقتصادی تشکیل بشود؛ وزارت خارجه باید پشتیبانی کند، باید به‌صورت همراه کمک کند لکن بایست در مرکز اقتصادی دولت این ستاد تشکیل بشود و این کار را دنبال کنند. البتّه اقتصاد مقاومتی علاج همه‌‌ اینها است که باید با جدّیّت دنبال بشود؛ ولی امروز با توجّه به کارهایی که دشمن دارد می‌کند، ممکن است یک بخش‌های خاصّی از اقتصاد مقاومتی اولویّت پیدا بکند که آنها را بایستی دنبال بکنند.»2


نیاز به فرماندهی در جنگ اقتصادی و مطالبه مقام‌معظم‌رهبری مبنی بر تشکیل اتاق جنگ اقتصادی، در نهایت خود را در تشکیل شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا نشان داد؛ به عبارت دیگر، شورای اقتصادی سران قوا شکل گرفت تا این خلأ را پر کند. پورابراهیمی، رئیس وقت کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در این باره می‌گوید: «پیش از اعلام این مطالبه به صورت عمومی البته رهبر انقلاب، در هشتم اردیبهشت‌ماه، در جلسه‌ای محرمانه با مسئولان سه قوه، بر ضرورت تشکیل این اتاق جنگ اقتصادی تأکید کرده بودند. در آن جلسه، رهبر انقلاب مطرح کردند که رئیس‌جمهور و قوه مجریه، مسئول شورای هماهنگی اقتصادی قوا هستند.»3
اکنون پس از گذشت هفت سال از عملکرد این شورا و حضور سه رئیس‌جمهور، دو رئیس مجلس و دو رئیس قوه قضائیه، آیا می‌توان ادعا کرد‌ این شورا موفق بوده و توانسته وظیفه اصلی خود یعنی فرماندهی در جنگ اقتصادی واقعی را به خوبی انجام دهد؟ صرف نظر از معدود اقدامات خوب متناسب با مأموریت محوله این شورا مانند اعطای اختیارات لازم برای اصلاح نظام بانکی و مدیریت بازار ارز به بانک مرکزی، پاسخ قاطعانه منفی است. این شورا نتوانست کشور را در مقابله با تحریم یاری کند، نتوانست تحریم‌شکنی را راهبری کند، نتوانست کلان‌پروژه‌های تحریم‌ناپذیری مانند کریدورها، رابطه با چین، خودکفایی در اقلام استراتژیک و سیستم پرداخت فرامرزی موازی با سیستم مرسوم را پیگیری کند، نتوانست اصلاحات ساختاری نظام بانکی و بودجه را انجام دهد و حتی امروزه نمی‌تواند از پس انحلال یک بانک برآید.
ریشه این ناکارآمدی چیست؟ علت را در درجه اول باید در نظام حکمرانی و ساختار تصمیم‌گیری کشور جست‌وجو نمود که فاقد چابکی، تولید فکر، هماهنگی و نگاه بلندمدت و استراتژیک است و از بروکراسی ضعیف، تشکیلات طویل، زنجیره‌های فرمان ناکارآمد و غیراثربخش و نگاه بخشی رنج می‌برد؛ به عبارت دیگر، ساختار حکمرانی کشور کشش بروکراتیک لازم برای رسیدگی و تصمیم‌گیری در شرایط بحران و جنگ اقتصادی را ندارد و ضعف انباشته آن سبب شده است برای تصمیم‌گیری‌های معمولی نیز کارآمدی لازم را نداشته باشد و عمده دستورکارهایی که از سوی دولت وارد شورای سران می‌شود، همان امور روزمره، کوتاه‌مدت و بخشی هستند که دستگاه‌ها درگیر آن‌ها هستند. همچنین روابط قدرت به گونه‌ای شکل گرفته‌اند که ارتباط سایر قوا با دبیرخانه نیز دچار اختلال شده است. این یعنی، شورایی که بنا بود بلندمدت و استراتژیک فکر کند، درگیر کوتاه‌مدت شده، شورایی که بنا بود چابکی سیستم را افزایش دهد، دچار لختی شده و شورایی که بنا بود مسئله ناهماهنگی را حل کند، دچار پراکنده‌کاری شده است. در درجه دوم نیز باید علت را در دبیرخانه شورای عالی اقتصادی سران قوا و ساختار آن یافت که فاقد جایگاه درست و دقیق در نظام حکمرانی، فاقد تشکیلات مناسب، فاقد بودجه کافی، کمبود امکانات لازم و کمبود نیروی انسانی متخصص تمام‌وقت است که منجر شده این دبیرخانه اولاً نتواند مسائل را به خوبی ارزیابی و اولویت‌بندی کرده و در دستورکار بگذارد و ثانیاً نتواند تولید فکر و ایده کرده و فعالانه مأموریت‌های اتاق جنگ اقتصادی را پیگیری کند. این دو موضوع دور باطلی ساخته‌اند که نه دبیرخانه می‌تواند به خوبی قوا را تغذیه کند و نه قوا می‌توانند از دبیرخانه پشتیبانی فکری و عملیاتی کنند. باید این دور باطل را شکست و از آن خارج شد؛ اما چگونه؟ نمی‌توان انتظار داشت به سرعت نظام حکمرانی و بروکراتیک کشور خود را اصلاح کند، اما می‌توان دبیرخانه را از این دور باطل خارج کرد و نظمی جدید طراحی نمود که در آن شورای سران قوا بتواند در جایگاه اصلی خود یعنی فرماندهی در جنگ اقتصادی بنشیند. برای تحقق این امر موارد زیر پیشنهاد می‌شوند.

1- از آنجا که محل این دبیرخانه قوه مجریه است، دولت موظف است جایگاه دبیرخانه را برای دستگاه‌های اجرایی ارتقا بخشد؛ به عبارت دیگر، دبیرخانه باید در جایی از نظام حکمرانی قرار گیرد که وقتی در زنجیره فرمان قرار می‌گیرد، افراد نتوانند آن را نادیده و دست‌کم بگیرند. برای این موضوع به نظر می‌رسد نزدیک‌ترین گزینه، تعریف مجدد دبیرخانه شورای عالی اقتصادی سران قوا در معاونت اقتصادی رئیس‌جمهور باشد؛ به گونه‌ای که دبیر، معاون اقتصادی رئیس‌جمهور باشد و بتواند به صورت اجرایی ساختار سیاستی و اجرایی اقتصادی دولت را فرماندهی و راهبری کند.

2- دولت باید امکانات لازم و بودجه کافی در اختیار دبیرخانه قرار دهد و امکان جذب نخبگان و نیروی انسانی متخصص تمام‌وقت را فراهم کند.

3- دبیرخانه دیگر نباید محدود به لایه‌هایی بسته و درهم‌تنیده درون حکمرانی شود؛ بلکه باید از بدنه نخبگانی و زنجیره خبرگانی کشور که عمدتاً در اندیشکده‌ها و پژوهشکده‌ها مجتمع شده‌اند استفاده کند تا بتواند از متعارف‌ها، کوتاه‌مدت‌ها و روزمره‌ها رها شود و بتواند با کار کارشناسی تخصصی، اولویت‌بندی دقیق، دستورکارگذاری درست و سناریوسازی‌های متعدد و متنوع، صحن شورای سران را تغذیه کند. دبیرخانه، مغز متفکر اتاق جنگ اقتصادی است.

4- ساختار دبیرخانه باید به گونه‌ای باشد که بتواند با بخش‌های اقتصادی سایر قوا ارتباط گیرد و در مقام پیگیری و تحقق مصوبات شورا، از ظرفیت تقنینی و پیگیری قوه مقننه و از ظرفیت نظارتی و قضایی قوه قضائیه استفاده کند.

5- دبیرخانه نیازمند دبیری است که اولاً جوان، پرانرژی و با نشاط باشد، ثانیاً فهم خوبی از مسائل اقتصادی کشور داشته باشد و بتواند با جامعه خبرگانی ارتباط برقرار کند و ثالثاً دارای قدرت تعامل و ارتباط‌گیری با بخش‌های مختلف نظام باشد؛ در یک کلمه، دبیر باید ژنرال باشد.

6- جنگ اقتصادی شب و روز نمی‌شناسد و شورای سران قوا به عنوان اتاق جنگ اقتصادی دبیری می‌خواهد که تمام تمرکز، وقت و انرژی آن معطوف به دبیرخانه و جنگ اقتصادی باشد، نه اینکه مشاغل متعددی در کشور داشته باشد.

پی‌نوشت:
1. بیانات‌مقام‌معظم رهبری در دیدار با مردم آذربایجان شرقی مورخ 27/11/1395
2. بیانات مقام‌معظم‌رهبری در دیدار با مسئولان نظام مورخ 2/3/1397
3. پورابراهیمی، محمدرضا (1397). روایتی از تشکیل اتاق جنگ اقتصادی توسط رهبر انقلاب. گزارش ویژه سایت KHAMENEI.IR

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

00:00/00:00

سرمقاله فرهیختگان/ شورای سران؛ ایده‌ای که پرورش نیافت

سرمقاله فرهیختگان/ شورای سران؛ ایده‌ای که پرورش نیافت
00:00
00:00
سرمقاله فرهیختگان/ شورای سران؛ ایده‌ای که پرورش نیافت
1 / 1
سرمقاله فرهیختگان/ شورای سران؛ ایده‌ای که پرورش نیافت
00:00
00:00
0 MB
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره