یک کلاژ رویایی؛ درباره تجمع اخیر حامیان فلسطین مقابل دانشگاه تهران

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علی ورامینی|تصاویری که از تجمع مردم معترض به جنایتهای رژیم اسرائیل در جلوی دانشگاه تهران منتشر شده است، انگار کلاژی رویایی از ایرانی است که باید باشد. هم در فرم چنین است و هم در محتوا. اگر پیش از این تصاویر هموطنانی در خارج از کشور که پرچم اسرائیل را حمل میکردند مایه شرمساری میشد، تصاویر این اجتماع نورامیدی در دل آدم زنده میکند.
شوربختانه اسرائیلستیزی بخشی از هویت ساختار سیاسی بعد از انقلاب شده است. از این بابت شوربختانه که مسئله فلسطین حتی پیش از اینکه مسئله سیاسی باشد که حتماً سیاسی هم هست، مسئلهای انسانیست و مصادرهشدنش توسط ساختار سیاسی باعث حکومتی شدن آن میشود. مصادره کردن هر پدیدهای توسط هر دولت و حکومتی تنها باعث فقط سیاسی شدن آن میشود. آرمان رهایی فلسطین، آرمان هر انسان آزادهایست که به آزادی میاندیشد.
حتی برای لحظاتی در زندگیاش. این اواخر که دیگر حتی مسئله فقط آزادی هم نیست، مسئله انسان است و حق بقا. مسئله این است که مواجهه ما با نسلکشی چگونه است. کدام آدمیست که صحنه گرسنگی کشیدن کودکان غزه را ببیند و حالش منقلب نشود و باعث و بانیاش را از دل لعن نکند. این روزهای فلسطین با همه پروپاگاندایی که تحت سیطره لابیهای صهیونیستی هستند، برکسی پوشیده نیست. متاسفانه خلط هویتی ساختار سیاسی با مسئله فلسطین و مصادره کردن آن طی دههها بخش زیادی از جامعه ما را بیاعتنا به رنج مردم غزه کرده است.
رسانههای منقاد زر و زور صهیونیستی هم به غایت از این خلأ استفاده کردهاند و روایت باژگونه خود را چنان بازتاب دادهاند که جای جانی و قربانی به کل عوض شده است. تصور کنید همین الان در خیابانی شلوغ مردی قویهیکل بر تن کوچک و ظریف کودکی سیلیای بنوازد، کدام عابریست که آن مردم را مورد عتاب قرار ندهد، حتی به قیمت هزینه دادن با او درگیر نشود؟ چطور میشود که همین آدمها به تلف شدن فوج فوج کودک، کمی آنسوتر نهفقط چنین بیتفاوت هستند که حتی ظالم را هم تشویق میکنند؟ به همه مسائل سیاسی و جامعهشناختی که باعث این وضعیت شده کار ندارم.
بالاخره آدمی خودآگاهیای دارد و این خودآگاهی باعث بهوجود آمدن مسئولیتی میشود. همانطور که ما در برابر کتک خوردن کودکی خردسال در خیابان و جلو چشممان مسئول هستیم، در برابر کودکانی هم که در غزه از گرسنگی تلف میشوند، مسئولیم. با این مقدمه این تجمع مقابل دانشگاه تهران در دفاع از مردم غزه هرچند با تعداد کم امیدوارکننده است؛ اول اینکه بالاخره مردمانی هم هستند که تنها دغدغه گربههای اینستاگرام و سگهای ولگرد ندارند. مردمی که فارغ از بمباران رسانهای، میاندیشند و نمیخواهند بخشی از یک پازل باشند.
بعدتر هم جماعتی که دور هم جمع شدهاند انگار تمام ایران یا لااقل تمامی آنهایی که به مسئله فلسطین میاندیشند را نمایندگی میکنند. نه مانند تجمعات برنامهریزی شده دولتی است که همه یک شمایل داشته باشند و نه مانند گعدههای خیلی خاص و محدودیست که هیچ خبری از آدمهای مثل خودشان نیست. این میتواند کلاژی رویایی از ایران باشد.
ایرانی که مردمانش متوجه هستند هم میتوان دغدغه معاش و وضعیت خود را داشت هم به دیگری فکر کرد. هم به رهایی خود فکر کرد و هم به مردمانی که تحت سیطره ظلم نسلشان در حل نابودیست و این مردم با پوشش و شمایل مختلف میتوانند در کنار یکدیگر در یک مسئله با هم اتفاقنظر داشته باشند و آن هم مقاومت در برابر هر ظلمی است. این تجمع مختصر میتواند یک روزی، روزی همه گستره ایران باشند. روزی که مردم تاریخ را از «منوتو» یاد نگرفته باشند و مسئله فلسطین را از تحلیلگران اینترنشنال. روزی که ساختار سیاسی در همه گستره ایران بپذیرد که هر آدمی تا وقتی که به دیگری و جامعه آسیب نرسانده میتواند از دغدغههایش آزادانه بگوید.
اینکه دولتمردان ما بپذیرند، نهفقط آنها که هر دولت و نهاد قدرتداری مسئلهای انسانی را به هویت خودش گره بزند، تنها ظلم به آن مسئله کرده است و آن را در جامعه محدود کرده است. اینکه مسئولان ما بپذیرند در خارج از تجمعها و مناسکی که با ایدئولوژی آنها پیوند دارند با شمایل و پوشش مختلف در کنار هم زندگی کنند و اتفاق خاصی برای کسی نیفتد. تنها منتقدانی که میگویند اینها فقط در چنین تجمعاتی اهل تساهل در پوشش میشوند، دیگر به این تجمعات هم با دیده تردید نمینگرند.