روزنامه لبنانی: پاسخ ایران تعیینکننده آینده معادلات خواهد بود

آخرین خبر/ متن پیش رو از روزنامه الاخبار ترجمه شده و انتشار آن صرفا برای آگاهی مخاطبان از تحلیل های رسانه های خارجی است و به معنای تایید محتوایش نیست.
اسرائیل عملیات نظامی گستردهای را علیه ایران آغاز کرده، اما واکنش و میزان تأثیرگذاری پاسخ ایران تعیین خواهد کرد که مسیر تحولات به سمت رسیدن به توافقی بر سر توقف جنگ پیش خواهد رفت یا به سوی درگیری طولانیمدت. باید منتظر ماند و دید که ایران تا چه حد میتواند بازدارندگی ایجاد کند و هزینه ادامه تنش را برای دشمن بالا ببرد تا جایی که ادامه درگیری برای اسرائیل و آمریکا مقرون به صرفه نباشد.
یحیی دبوق-الاخبار| در ساعات بامدادی روز گذشته، اسرائیل عملیات نظامی وسیعی را علیه اهداف استراتژیک ایران آغاز کرد؛ عملیاتی که تمرکز آن بر زیرساختهای مرتبط با برنامه هستهای و تاسیسات نظامی مهم بود.
با اینکه درباره نتایج فوری این حمله اختلاف نظر وجود دارد، اما چیزی که قطعی به نظر میرسد، ورود منطقه به مرحلهای جدید از درگیری است؛ مرحلهای که هنوز در آغاز راه خود قرار دارد.
سوال کلیدی اکنون این است: آیا یکی از دو طرف قادر است برتری راهبردیای بهدست آورد که به نفع خود، درگیری را پایان دهد؟ و آیا این حمله تنها تلاشی برای مختل کردن برنامه هستهای ایران است؟ یا اینکه در چارچوب استراتژیک بزرگتری قرار دارد که هنوز اعلام نشده؟
آنچه مسلم است، با وقوع واکنش ایران در شب گذشته، درِ دور تازهای از ضربات متقابل باز شده؛ دوری که نقش ایالات متحده در آن تعیینکننده خواهد بود – چه در جهت مهار درگیری و چه در جهت تشدید آن. انتظار میرود که آمریکا همچنان پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیکی گستردهای به اسرائیل ارائه دهد و سامانههای دفاع هوایی آن را تقویت کند، بدون آنکه وارد مداخله نظامی مستقیم شود. در این صورت، احتمال نمیرود که هیچکدام از طرفین بتوانند به پیروزی قاطع دست یابند؛ اسرائیل ممکن است خود را به عنوان قدرتی که دارای توان بازدارندگی است نشان دهد و در مقابل، ایران نیز نشان خواهد داد که تضعیف نشده است.
این مرحله، ممکن است تنها آغاز یک مسیر تنش فزاینده باشد؛ مسیری که در صورت نشاندادن ضعف یا ناتوانی یکی از طرفین در تحمل هزینهها، طرف مقابل را به پیگیری اهداف حداکثریاش تشویق میکند – بهویژه از سوی عامل آغازگر درگیری، یعنی اسرائیل و آمریکا.
پس از مرحله نخست حملات، ممکن است ایالات متحده تلاش جدیتری برای مهار بحران آغاز کند تا از کشیده شدن آن به یک جنگ منطقهای تمامعیار جلوگیری کند. با این حال، مواضع رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، نشاندهنده تمایلی به تنشزدایی نیست. شروط آمریکا که از زبان ترامپ بیان میشود، فراتر از حد معقول است و واشنگتن امید دارد که حملات اسرائیل بتواند تأثیرات استراتژیک مورد نظرش را به همراه داشته باشد. ترامپ صراحتاً گفته: توقف عملیات نظامی تنها در صورتی ممکن است که ایران خواستههای گسترده آمریکا را بپذیرد – خواستههایی که شامل تغییرات اساسی در سیاستهای منطقهای و برنامههای استراتژیک تهران است.
با این حال، نزاع به همینجا ختم نخواهد شد. حمله اسرائیل بهتنهایی نمیتواند خواستههای واشنگتن و تلآویو را محقق کند. در این میان، پاسخ ایران نقش تعیینکنندهای در شکلدهی به مسیر تحولات خواهد داشت. هرگونه واکنش ضعیف از سوی ایران میتواند پیامدهای داخلی و بینالمللی فاجعهباری برای آن داشته باشد. اما آیا آمریکا وارد درگیری مستقیم خواهد شد؟
اگر ایران حملات سنگینی علیه منافع یا پایگاههای آمریکا در منطقه انجام دهد، یا اگر اسرائیل در برابر پاسخهای ایران ناتوان نشان دهد، ممکن است واشنگتن تصمیم به مداخله مستقیم بگیرد؛ مداخلهای که میتواند شامل حملات هوایی حسابشده، بهرهگیری از سامانههای دفاعی پیشرفته یا حتی فعالسازی ائتلافهای امنیتی با کشورهای خلیج فارس باشد – تا جایی که حمایت فعلی لجستیکی و اطلاعاتی به نقشی هجومیتر تبدیل شود.
در سوی دیگر، یکی از سناریوهای محتمل آن است که ایران تصمیم بگیرد واکنش خود را تنها به اقدامات نظامی و سیاسی محدود نکند، بلکه با پیشرفت محسوس در برنامه هستهای همراه کند – پیشرفتی که میتواند بهسوی تولید سوخت هستهای با کاربرد نظامی یا اعلام گامهای فنی فراتر از محدودیتهای بینالمللی پیش برود.
چنین اقدامی تأثیر قابل توجهی بر معادلات خواهد داشت؛ از یک سو، جایگاه داخلی نظام در برابر افکار عمومی ایران را تقویت میکند، و از سوی دیگر، بهعنوان اهرم فشار استراتژیک به کار میرود تا نشان دهد که حمله اسرائیل نتوانسته مانعی برای برنامه هستهای ایران ایجاد کند. این نوع واکنش، میتواند بیشترین تأثیر را بر روند استراتژیک تحولات بگذارد؛ چراکه هزینه سیاسی و نظامی برای طرف مقابل را بالا میبرد و محاسبات بینالمللی در خصوص آینده تعامل با ایران را بهکلی تغییر میدهد.
در هر صورت، باید منتظر ماند و دید که ایران تا چه حد میتواند بازدارندگی ایجاد کند و هزینه ادامه تنش را برای دشمن بالا ببرد تا جایی که ادامه درگیری برای او مقرون به صرفه نباشد.
بر این اساس مشخص خواهد شد که آیا تحولات به سمت یک رویارویی طولانیمدت با ضربات و پاسخهای پیاپی حرکت میکند، یا یکی از طرفین – بهویژه اگر در مرحله اول دست بالا را پیدا کند – قادر خواهد بود شروط سیاسی سنگینی را تحمیل کند. در این حالت، احتمال دستیابی به توافقی که هر دو طرف را راضی کند کاهش مییابد و احتمال تحمیل «دستورکار یکجانبه» از سوی طرف غالب افزایش مییابد – چیزی که در مواضع آمریکا و اسرائیل بهروشنی دیده میشود.
در نهایت، این تصمیم تهران است که مسیر آینده نبرد را تعیین خواهد کرد. اگر اسرائیل بتواند حملات خود را با موفقیت تکرار کند و آمریکا نیز قادر به مهار درگیری منطقه ای باشد، ایران با فشارهای فزاینده داخلی و خارجی مواجه خواهد شد؛ فشاری که ممکن است آن را به بازنگری در سیاستهای خود سوق دهد یا سقف درخواست های آمریکا و اسرائیل را افزایش دهد.
اما اگر ایران بتواند توانایی مانور دادن را نشان بدهد و پاسخی مؤثر بدهد، میتواند موازنه قوا را دوباره تغییر داده و زمینهساز درگیریای وسیعتر و طولانیتر شود – درگیریای که احتمالاً از شتاب اقدامات خصومت آمیز آمریکا و اسرائیل نیز خواهد کاست.
جنگ آغاز شده؛ اما هیچکس نمیتواند پیشبینی کند کجا به پایان خواهد رسید. در این فضای مبهم و محاسبات پیچیده، پرسش بزرگ همچنان باقی است: آیا این حمله میتواند موازنه قوا را بهطور اساسی تغییر دهد؟ یا صرف آغاز یک رویارویی طولانی و پیچیده است که هنوز نمیدانیم چه اثری بر بازطراحی نقشه ژئوپلیتیکی منطقه خواهد داشت؟